جوان آنلاین: در ایامی که بر ما گذشت، از یازدهمین سالروز رحلت عالم مجاهد و متفکر نهادساز، زندهیاد آیتالله حاج شیخ محمدرضا مهدویکنی عبور کردیم. این موسم همچنین مصادف شده بود، با انتشار چاپ دوم خاطرات بانو قدسیه سرخهای، همسر آن فقیه فقید که «از کیمیای مهر او» نام گرفته است. به همین مناسبت و در محل خانه کتاب و ادبیات ایران، نشستی در بررسی جنبههای گوناگون این اثر و جایگاه آن در خاطره نگاری زنانه برگزار شد. در این همایش، دکتر مهدیه مهدوی کنی، مریم برادران، پیوند سفری و دکتر یحیی نیازی به ایراد سخن پرداختند. آنچه درپی میآید، گزارشی از این جلسه همراه با گفتوگویی کوتاه، با حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمد سعید مهدویکنی، فرزند آیتالله مهدویکنی است. امید آنکه علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
در روزهای آفتابی وصال
«حوض مستطیل وسط حیاط خانه حاج اسدالله، صفایی داشت. دورتادور حوض، گلدانهای سفال شمعدانی چیده شده بود. دیوار و مرز بین دو همسایه، یک نهر زلال و پرآب بود. آب نهر را با یک جوی باریک، به حوض وسط حیاط وصل کرده بودند، تا هر خانه با سهم آبی که نصیبش میشود، حوضش را سیراب کند. بعدها که عروسشان شدم، هر زمان به روستای کن و خانه پدری آقارضا میرفتیم، همین حوض و همان آب باریکه، ساعتها بچهها را سرگرم میکرد. مخصوصاً نزدیک عید، اگر زنها گلیم و فرشها را برای شستوشو کنار این آب و داخل حیاط پهن میکردند، دیگر سوروسات شادی بچهها جور جور بود. کل روز در آن خانه کاه گلی، جز خنکای نسیم، گرمایی حس نمیکردیم. تنها چیزی که به ما میرسید، نوری بود که در انبوه شاخ و برگ درختان، گرمایش شکسته میشد و فقط سوسوی درخشش آن، چشم ما را نوازش میکرد. نزدیک ظهر هم، عطر غذای مطبخ همسر حاج اسدالله، هوش از سرمان میبرد! دست پختش حرف نداشت، انگار با آدم حرف میزد! اکثر خانههای قدیمی کن، به هم راه داشتند. حیاط همسایههای دیوار به دیوار، با یک در کوچک به هم باز میشد. این درها از دوران رضا شاه به یادگار مانده بود، داستان روزگار هولوهراس زنانی است که برای فرار از دست امنیه و کشف حجاب، از همین درها، خانه به خانه عبور میکردند... محمدرضا مهدویکنی، در همین خانه به دنیا میآید و تحت نظر پدر تربیت میشود. مادرش فاطمه خانم، به هنگام بارداری خوابی میبیند که در تعبیرش میگویند: نوزادی در راه دارید که از علمای دین میشود. پدرش حاج اسدالله، مرد نکونامِ کنی، با راهاندازی نانوایی و باغداری امرار معاش میکرد. در کار نانوایی، دقیق و منضبط و نانی مرغوب، کیفی و وزن کرده به مردم تحویل میداد....»
این جملات ساده، اما دلنشین، روایت «قدسیه سرخهای» از حال و روز زندگی عالمی برجسته و سیاستمداری اخلاقپیشه است که به تازگی چاپ دومش منتشر شده است.
«سیاستمدار صادق» در قاب خاطرات همسر
کتاب «از کیمیای مهر او»، قاب خاطرهای دلچسب است که با قلمی روان و زبانی دلنشین، از دغدغههای فردی و خانوادگی عبور کرده و به تاریخ این سرزمین پیوند خورده است. «قدسیه سرخهای»، فرزند آیتالله حاج شیخ زینالعابدین سرخهای از علما و مجتهدان تهران، در حالی در سنی کم و درسالهای دور با محمد رضا مهدوی کنی متولد ۱۳۱۰ در کن و آخرین پسر خانوادهای ۱۰ نفره ازدواج کرد که توانست با تدبیر و هوشمندی برای ساختن یک زندگی با انگیزههای تعالیبخش، به سلامت از گردنههای پرپیچوخم این مسیر عبور کند و کشتی زندگی را با تربیت فرزندان نیک سیرت و فراهم کردن شرایط یک زیستمتعادل، از دل امواج هدایت کند و به سهم خویش، در پیشرفت این سرزمین، سرگذشت این انقلاب و موفقیتهای علمی و سیاسی چهره تابناکی، چون آیتالله مهدویکنی سهیم شود. امروز که به نقد و بررسی این کتاب نشستهایم، نه با سرگذشت و روایتهای یک بانوی پردهنشین که با حکایت یک تکاپوی گسترده فردی و اجتماعی مواجه هستیم. این خاطرات ترسیمگر مسیر مبارزه شخصیتی است که با طی مدارج علمی و اجتماعی و تحمل سختیها و مرارتهای بیشمار و البته با پشتیبانی، حمایت و همراهی قدسیه خانم، پلهها و مدارج کمال را طی میکند و به درستی گفتهاند: پشت سر هرمرد موفق یک زن موفق است.
نظری به «از کیمیای مهر او» در «خلوت خرد»
نشست نقد و بررسی کتاب «از کیمیای مهر او» نوشته پیوند سفری، درحالی در سرای اهل قلم برگزار شد که به سالگرد عروج این چهره برجسته روحانیت و سیاست پیشه صادق (۲۹ مهر ۱۳۹۳) نزدیک میشویم. هم او که جناحین راست و چپ و رجال سیاسی و متنفذ، بر ایمان، عدالت، شرافت و صداقتش صحه مینهادند. در آغاز همایش عطااللهاسماعیلی، نشست «خلوت خرد» را با اشاره به اینکه در آستانه یازدهمین سالگرد ارتحال حضرت آیتالله مهدویکنی هستیم، آغاز و از مریم برادران درخواست کرد به عنوان عضو هیئت پژوهش این اثر، درباره فرآیند تألیف کتاب سخن بگوید.
ردوبدل شدن نامههای عاشقانه، سرآغاز یک زندگی عاقلانه
مریم برادران مؤلف کتابهای «نیمه پنهانماه» و روایتگر زندگی همسران سرداران شهید، در بدو سخنان خویش، زندگینامه نویسی را از جمله ژانرهایی معرفی کرد که همواره با علاقه و توجه بسیاری همراه بوده و جایگاهی مهم در بازنمایی تاریخ و فرهنگ جامعه ما دارد. وی افزود: در این زمینه، توجه به زندگی علما، سیاستمداران و شخصیتهای علمی و فرهنگی، در جامعه ما مغفول واقع شده است. یک دلیل کم توجهی هم، خود خانوادههای اینگونه شخصیتها هستند که مایل نیستند از نمایی نزدیکتر و خانوادگیتر به زندگیشان نگریسته شود. این درحالی است که علما، سرمایههای جامعه ما هستند و آوردههایشان، باید برای امروز و آیندگان بماند، الهامبخش باشد و البته مورد نقد و بررسی هم قرار بگیرد. آیتالله مهدوی کنی، در عداد اینگونه شخصیتهاست. او عالمی صاحب اندیشه و کارکرد سیاسی است و همسرشان هم، در فرآیند حیات و توفیقات ایشان جایگاهی ویژه دارند.
برادران ادامه داد: این پروژه از سال ۹۶شروع شده است، اما در سال ۱۳۹۹ و در قالب یک طرح تاریخ شفاهی جدیتر شد. این کتاب تنها یک مجموعه مصاحبه به شکل متعارف آن نیست بلکه تعداد زیادی گفتوگوی مکمل برای تکمیل کار انجام شد، تا منظومهای چند جانبه از زندگی این عالم مجاهد فراهم آید و برخی نویسندگان هم مثل خانمها معراجیپور، پورزرندی و... در فرآیند تدوین آن همکاری کردند. سخنران ضمن تأکید بر اینکه نوشتن زندگی علما، حساسیتهای خودش را دارد، ضمن آنکه باید بتواند جذابیت هم داشته باشد، گفت: بگذریم از اینکه ژانر زندگینامه، برای بخشهای مختلف جامعه جذاب و به نوعی بازنمایی گوشههایی از تاریخ، فرهنگ و سیاستورزی ماست. این محقق و نویسنده ادبیات پایداری خاطرنشان کرد: بررسی این آثار نشان میدهد، انسان ایرانی همواره در مقاطع تاریخی، با تنگناهای مختلفی روبهرو بوده، اما با خرد و خلاقیت به رفع این تنگناها پرداخته و با تبدیل آن به فرصت، از این تنگناها عبور کرده است. وی انتشار نامههای عاشقانه آیتالله مهدویکنی در این اثر را بینظیر دانست و افزود: برجستگی این کتاب، آن است که برای نخستین بار، همسر یکی از علما وارد روایت زندگی عاطفی او شده و نامههای عاشقانهاش را بیسانسور منتشر کرده است. زیباییهای این نامهها و مکتوبات و نگارش این کتاب، حاصل اعتمادی دوطرفه و دوسویه میان راوی و ثبتکننده است.
«زندگی، مبارزه و سیاست» در خدمت اخلاق
دکتر یحیی نیازی از استادان برجسته تاریخ شفاهی نیز با بیان اینکه تاریخ شفاهی میتواند دانش ضمنی را به دانش عینی و قابل استفاده تبدیل کند، گفت: زندگی آیتالله مهدویکنی که هم عالم دینی بود و هم سیاستمدار و هم مبارز، در نهایت به یک نکته اساسی میرسد: او در کنار تدریس درس خارج و اصول، همواره بر اخلاق تأکید میکرد زیرا معتقد بود اگر اخلاق اصلاح شود، بسیاری از مسائل دیگر نیز حل خواهد شد. وی در ادامه سخنان خویش، اظهار داشت: تاریخ شفاهی مسیر جدیدی است، برای تجربه نگاری و بازیابی حلقههای دانش. این نوع تاریخ نگاری، روشمند، هدفمند، سندمحور و ابزارمحور است و از دل تاریخ شفاهی، هشت نوع از اسناد شامل: عکس، صوت و... بیرون میآید که قطعاً به غنای تاریخ ما میافزاید. نیازی ادامه داد: با چاپ اینگونه کتابها کار ما تمام نمیشود، بلکه در نهایت و با اقتباسهای مختلف، آنها به آثار هنری و ادبی تبدیل میشوند. در حاشیه تدوین خاطرات همسر آیتالله مهدویکنی، گفتوگوهای متعددی با اعضای خانواده و نزدیکان ایشان صورت گرفت و مآلاً نشان داده شد چگونه معادله زندگی، مبارزه و سیاست، همگی در خدمت علم قرار گرفت وعلم نیز، نهایتاً در خدمت اخلاق بود. این پیام اصلی زندگی آیتالله مهدویکنی است، مسیری که نه بر اقتصاد و مسائل مادی، بلکه بر حل مسئله، علم، آگاهی و در نهایت اخلاق بناشده است. این کتاب و آثاری از این دست، سرمایههایی برای آیندگانند، همانگونه که آیتالله مهدویکنی و همسرشان توانستند تا پیوندی میان نسلهای گذشته، میانی و امروز برقرار کنند، این روایت نیز میتواند پلی میان نسلها و عصرها باشد، پلی که بر پایه علم، اخلاق و عشق بنا شده است.
«صبر مادرانه» در کنار زندگی زاهدانه آیتالله
دکتر مهدیه مهدویکنی، فرزند آیتالله مهدویکنی نیز با روایت گوشههایی از حیات آن فقید سعید، تأکید ورزید: در یک کلمه، زندگی پدرم با عشق و عاشقی آغاز شد. این عهد و مهر، رشته اولیهاش با خواندن صیغه عقد از سوی آیتالله سید محمدصادق لواسانی آغاز شد و با اینکه مادرم در سن کم و البته به ازدواج هم کم علاقه بود، در نهایت این پیوند و عشق، بعدها عمیق و وثیق شد. روایتهای این کتاب نشان میدهد چگونه مادری جوان، با ایثار و همراهی، همسرش را در سختترین شرایط یاری کرد و رشد علمی، تحصیلی (تحصیلات حوزوی و دانشگاهی در مدرسه عالی شهید مطهری)، ایمانی و معنوی را در کنار او پیمود. حتی در جزئیترین امور زندگی مانند آشپزی و کارهای خانه گرفته، تا همراهی در مسیرهای سخت علمی و سیاسی، این همدلی پیدا و جاری بوده است. شاید همین همراهی مادرانه بود که سبب شد، تا شخصیت آیتالله مهدوی کنی در مسیر پرچالش مبارزه، سیاست و علم لطمه نبیند و همواره بر مدار اخلاق بماند. به نظرم مبنای اصلی زندگی مشترک پدرومادرم، حاکی از رشد معنوی وایمانی و نماد «نعمت بهشتی» است که قرآن از آن یاد کرده است.
وی در ادامه، ضمن اشاره به اینکه سازش و زندگی مادرم با آن زندگی طلبگی در قم و در سفرهای سخت به شهرهای مختلف و عراق و سوریه، حاکی از یک صبر باشکوه و اصیل است، اظهار داشت: آمدن آیتالله مهدوی به مسجد جلیلی شروع مأموریتی سخت است، اما تأثیرات زیاد و بزرگی بر او و جامعه داشته است، بخشهایی از آن را در این کتاب میتوان خواند. بخشهای زیادی از زندگی پدرم، با مردم و برای مردم میگذشت. به دانشجویان بسیار علاقه داشتند و برای مردم وقت میگذاشتند. این کتاب به درستی همان تصویری را نشان میدهد که بر سنگ مزار ایشان آمده است: «فقیه سیاستمدار و استاد اخلاق». پدرم تأکید داشت، روحانی اگر برای مسجد وقت نگذارد، «مسجدی» نیست! پدر، روحانیای مردمی بود. حتی در سفرها، گاه نیمی از روز را به دیدار دانشجویان میرفت. ما هرگز از این همراهیها دلخور نبودیم، چراکه سادگی و مردمگرایی او برایمان آشنا بود. حقیقت این بود که ایشان، پدر معنوی آنان نیز بود و مادرم هرگز این را به عنوان گلایه مطرح نمیکردند. همراهی مادر با پدر، در تمام سختیها بی بدیل بود. نقش بزرگ مادرم در استواری شخصیت پدر، کمنظیر است و موجب شد تا وی هرگز لطمه نخورد. نقش مادرم به گونهای بود که ماهیچ وقت نفهمیدیم پدرمان چقدر حقوق میگرفت و این درحالی بود که در تمام مناصبی که میپذیرفت، هیچوقت حقوقی نگرفت! درعین حال مادرمان نیز نگذاشت آب در دلمان تکان بخورد! دکتر مهدوی کنی در پایان گفت: از انتخاب داستانهای کوتاه در این کتاب بسیار خرسندم، هم برای مخاطبی که زود نتیجه میخواهد، هم برای ضرباهنگ روایت و البته بسیاری از آنچه که باید گفته میشد، در این اثر آمده است. درعین حال، مادرم خود تصریح کردهاند؛ بعضی مطالب، به دلیل حفظ مصالح انقلاب اسلامی یا حفظ حریم خصوصی بیان نشده است. با این همه، آنچه نوشته شده، نزدیک به واقعیت، لطیف و خواندنی است.
تألیف کتاب، در عصرهای دلتنگ کرونایی!
«پیوند سفری» نویسنده و محقق کتاب نیز در زمره سخنرانان این نشست بود. وی درباره چگونگی تدوین خاطرات همسر آیتالله مهدویکنی چنین روایت کرد: من در سالهای پایانی کار، به تیم تدوین این کتاب پیوستم. کوچکترین عضو تیم بودم و طبعاً از اعتماد خانم برادران تشکر میکنم. تألیف این خاطرات، از سال ۹۹ شروع شد. تأکید خانم برادران در این پروژه، بر نگارش کتاب برای عامه مردم بود.
وی مهمترین خصلت آیتالله مهدویکنی را مهربانی وی دانست و افزود: نقطه شروع همکاریمن، به عصرهای دلتنگ و غمگین کرونایی برمی گردد. در حالیکه با یک نوزاد ششماهه و یک فرزند دبستانی تنها بودم، با پیشنهاد تصویرنویسی از خاطرات کودکی، آرامآرام وارد این پروژه شدم، از کیف شکلات مهدیه خانم در مسیر ملاقات اوین، تا خواندن و منسجم کردن خاطرات خانم دکتر شهیدی. با راهنماییهای دقیق و مرحله به مرحله، عادت کردیم روایت هم مستند بماند و هم برای عموم خواندنی باشد. از ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲، سه فصل مجزا از کتاب شکل گرفت و با مصاحبههای تکمیلی و ویرایشها، به یک روایت چندصدایی دست یافتیم. در کنار مطالب، نگارش پاورقیهای خوب و توضیح اسامی ذکر شده در کتاب، بسیار مهم و برای خوانندگان راهگشاست.
برای پدر، اولویت تعلیم و تربیت بود
حجتالاسلاموالمسلمین، دکتر سعید مهدویکنی، فرزند آیتالله مهدویکنی و مدرس دانشگاه امام صادق (ع) نیز در خصوص دلایل مقبولیت سیاسی و برجستگی سیاسی آن عالم راحل در میان جناحهای سیاسی، به خبرنگار «جوان» گفت: اخلاص، صداقت، دقت و تیزبینی، روحیه اخلاقی و متواضع، نگاه جامع و بلند و همچنین عقلانیت و صبوری در تصمیمگیری و اجرا در عین غیرت و استقامت بر اصول و ارزشهای دینی و انقلابی، از جمله ویژگیهایی بود که شخصیت و منش آیتالله مهدوی را متمایز و ممتاز میکرد. در امور اجتماعی هم، مبنای نظر و رفتارشان بر انسانسازی بود. حتی درسیاستورزی هم اینگونه بود و همین خصال باعث شد، تا شخصیت ایشان در میان فعالان سیاسی برجسته شود. ایشان تعلیم و تربیت را بهترین شغل میدانستند، چراکه سازنده شخصیت انسان و مبنای تحول آنان میشود؛ لذا در طول زندگی، اولویت کاری خود را همین امر قرار دادند. برهمین اساس بهترین وبرجستهترین اثرشان هم، کتاب «نقطههای آغاز در اخلاق عملی» است.
حجتالاسلام مهدویکنی در باب مختصات این اثر، توضیح داد: در این کتاب، ایشان به بحث پیرامون اخلاق عملی به عنوان گمشده جامعه و جهان امروز پرداخته و آن را مشتمل بر آداب و دستورهای خاصی که در مسیر تزکیه و تهذیب، التزام به آنها ضرورت دارد و از طریق عمل، ما را به هدف نزدیک میسازد، پرداختهاند. ایشان در مقدمه کتاب، ضمن پرداختن به مباحث نظری، اخلاق عملی را ثمره نیت مؤمن - که اصل و سرچشمه فضیلتهای اخلاقی اوست- میدانند و به ۲۱ نقطه آغاز در اخلاق عملی که سرفصلهای مختلف این اثر را تشکیل میدهند، اشاره کردهاند. البته ایشان یادآور شدهاند، تحدید و مرزبندی در امور معنوی و جریانات باطنی و اخلاقی، بسیار دشوار است و طبقهبندی مورد نظر که از معرفت نفس آغاز شده و به زهد و قناعت ختم میشود، نسبت به افراد، اشخاص و شرایط، شدت و ضعف پیدا میکند و نمیتوان نسخهای واحد برای همه سالکان الیالله تجویز نمود، چراکه اصول کلی حاکم بر اخلاق و مصادیق واجب و مستحب و حرام و مکروه و مباح، برای همه یکسان نیست. معظمله، در ذیل هر یک از عناوین مورد بحث، با ذکر آیات و روایاتی، به شرح و بسط موضوع پرداخته و با توضیح و تبیین هریک، سعی در روشن کردن موضوع نمودهاند. به دلیل اینکه این کتاب برگرفته از مجموعه سخنرانیهای حضرت آیتالله مهدویکنی میباشد، شیوه طرح مباحث آن بسیار مناسب و قابل توجه بوده و از روانی و سلاست خاصی برخوردار است. از آنجا که این مباحث برای حضار بیان شده، برخلاف برخی آثار تألیفی، دچار برخی تکلفات و پیچیدگیها نشده است. تا آنجا که گویی خواننده، همواره خود را در محضر استاد، حاضر یافته و زیبایی کلام او را حس میکند. میتوان گفت که این اثر، به کتابهای استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری شباهت دارد که مطالب دشوار علمی را با بیانی ساده و دلپذیر بیان کرده است. دکتر سعید مهدویکنی، درباره کتاب از کیمیای مهر او هم اظهار داشت: این کتاب بخشی از شخصیت و خصوصیات اخلاقی ابوی - که حتی برای دوستدارانشان کمتر شناخته شده بود- را تا حدودی روشن کرده و آن هم بعد احساسی و عاطفی شخصیت ایشان در جمع خانواده است. به ویژه قسمتنامهها که تا کنون بیشترین مخاطب را به خود جذب خود کرده است.