شيوا نوروزي
جدي گرفتن پتانسيلهاي داخلي از جمله مباحث مهمي است كه فوتبال ايران در بيتوجهي به آن يد طولايي دارد. اگرچه به كار گرفتن بازيكنان اسم و رسمدار كشورمان براي باشگاه همواره جذابيتهاي زيادي داشته تا جايي كه حتي براي به دست آوردن بازيكن مورد نظر حاضر به پرداخت دستمزدهاي نجومي هم ميشوند، اما تا حرف از بها دادن به جوانها و كشف استعدادها ميشود، مديران و مربيان ترجيح ميدهند بيخيال اين مسئله شوند تا خداي نكرده جايگاهشان به خطر نيافتد. از طرفي همين آقايان مسئول تاكنون صدها هزار دلار را براي هيچ و پوچ به جيب بازيكنان بيكيفيت خارجي ريختهاند!
خواندن اين خبر كه يك تيم ليگ برتري در فوتبال ايران اين ريسك را پذيرفته و براي عمل به شعار «اقتصاد مقاومتي، توليد و اشتغال» از گرفتن بازيكن خارجي خودداري كردهاست، كمي عجيب و غيرقابل باور به نظر ميرسد. اما خوشبختانه اين خبر صحت دارد و تيم فولادخوزستان امسال بودجه خود را تنها خرج بازيكنان وطني كرده است. در فوتبالي كه با هزار و يك معضل دست به گريبان است، جاي اميدواري دارد وقتي ميبينيد هنوز هستند برخي باشگاههايي كه به استعدادهاي ايراني اهميت ميدهند و براي فرصت دادن هرچه بيشتر به آنها قيد بازيكنان خارجي را ميزنند. شايد برخيها كمبود بودجه را يكي از دلايل نگرفتن بازيكن خارجي عنوان كنند. در اين صورت هم بايد بگوييم كه اگر مديران براي گرفتن بازيكن خارجي اراده كنند به هر زحمتي هم كه شده اين كار را انجام ميدهند، حتي اگر به قيمت گذاشتن يك بدهي سنگين ديگر روي دوش باشگاه تمام شود.
در سالهايي كه فوتبال ايران نام حرفهاي را يدك كشيده بسياري از مديران باشگاهها براي راضي نگه داشتن هواداران، رقابت با ساير تيمها، نتيجهگرايي، حفظ جايگاه و حتي تركاندن بمب در فصل نقل و انتقالات با خارجيهاي بيكيفيت زيادي قرارداد امضا كردهاند، خارجيهاي كه بعضاً بيمار يا مصدوم بودند يا اصلاً حتي شغلشان پرنده فروشي بودهاست! همين افراد با چند بار نيمكتنشيني و بدون اينكه يكدقيقه به ميدان رفته باشند، دستمزدشان را گرفتهاند و در برخي موارد نيز علاوه بر مبلغ فوق تيمهاي كشورمان را به حكم فيفا نقره داغ هم كردهاند. انصافاً اگر نگاهي به فصول گذشته ليگ برترمان بياندازيم تعداد بازيكنان باكيفيت كارآمدي كه به كشورمان آمدهاند، حتي به اندازه انگشتان دو دست هم نميرسد. در حالي كه در همين 16فصل اخير تا دلتان بخواهد بازيكن بيكيفيت به اسم بازيكن خارجي از طرف دلالان و دستهاي پشتپرده به فوتبال ايران تحميل شدهاند. در صورتي كه اگر مديران ما اندكي مديريت به خرج ميدادند و فدراسيون فوتبال نيز قوانين سفت و سختي را براي حضور خارجيها وضع ميكرد، به اين راحتي ارز دولتي خرج بازيكنان به درد نخور نشدهبود. علاوه بر بحث اقتصادي، موضوع بها دادن به استعدادهاي داخلي نيز مطرح است.
اصولاً حرف زدن از تيمهاي پايه و كشف نيروهاي مستعد در فوتبال ايران معني ندارد. چراكه كمترين توجهات به ردههاي سني ميشود و كمترين بودجه به تيمهاي پايه ميرسد. اين همان سوءمديريتي است كه پيشتر از آن حرف زديم؛ آقايان مدير اين فرصت را داشتند تا به جاي حيف و ميل كردن بودجههاي دولتي، صنعتي و در موارد محدود خصوصي را صرف تيمهاي پايه كنند، بازيكنان مستعد را از سنين كم پرورش ميدادند تا در موقعيتي ايدهآل حاصل تلاش و برنامهريزي خود را در ليگ برتر ببينند. اين همان برنامهاي است كه باشگاههاي بزرگ فوتبال دنيا سالهاست آن را دنبال ميكنند و ليونل مسي تنها يك نمونه از پديدههايي است كه در تيمهاي پايه به ستارهاي بيرقيب مبدل شد. با توجه به چالشهاي فوتبال ايران مقايسه باشگاههاي خود با باشگاهي چون بارسا خندهدار به نظر ميرسد، اما در عين حال اين انتظار ميرود كه مسئولان و مديران اين رشته پرهياهو با الگوبرداريي از مديريت موفق فوتبال اروپا آهسته آهسته در مسير مديريت حرفهاي گام بردارند. بدون شك رسيدن به وضعيت مطلوب نيازمند صبر، حوصله و برنامهريزي بلند مدت خواهد بود. اگر به همان اندازه كه به حرفهاي شدن ليگ فوتبالمان افتخار ميكنيم، به همان اندازه نيز به بها دادن به نيروهاي جوان ايراني اهميت دهيم و اسكناسهاي بيزبان را خرج خارجيهاي بيكيفيت نكنيم، قطعاً فوتبال به رشتهاي پيشگام در عمل به اقتصاد مقاومتي در ورزش تبديل خواهد شد.