تاریخ مملو است از خباثتها و دشمنیهای غرب بر علیه ایران؛ از یورش اسکندر مقدونی با لشکری آکنده از طمع و خشم به قلب ایران و سوزاندن آثار تمدنی و فرهنگی و قتل عام مردم بیگناه تا تجزیه ایران بزرگ و تبدیل آن به کشوری با یک سوم وسعت قبلی! از یورش مداوم امپراتوری روم به عنوان وارث یونانیان به ایران تا تحمیل قرارداد پاریس (۱۸۵۷) و جدایی هرات و بخش عمده افغانستان کنونی از ایران توسط انگلیسیها.
واقعیت این است که غربیها همواره نسبت به ایرانیها یک حقارت تاریخی داشته و دارند، چه در دوره قدیم و در آن زمانی که ایران، نخستین حکومت جهان و نظام دیوانی پیشرفته و تمدنی بزرگ داشتند و چه امروز که پیشقراول فرهنگ و نگاه انسانی در جهان و مورد احترام جهانیان هستند. برای غرب، ایران، بزرگترین رقیب و دشمن تاریخی است که همواره تهدیدی تمدنی بوده و باید ریشهکن شود. در سالهای اخیر با جنگ شناختی و رسانهای دشمن برخی خیال میکردند که دشمنی غربیها به خاطر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است ولی امروز با جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونی به نیابت از مجموعه غرب با ایران، پوچ بودن این انگاره استعماری بیش از پیش روشن شده و امروز بهتر میتوان درباره ریشههای دشمنی غرب با ایران گفتوگو کرد.
ریشههای تمدنی دشمنی غرب با ایران:
یکی از علل اصلی دشمنی غرب با ایران ریشه در تفاوتهای عمیق فلسفی و تمدنی دارد که از دوران باستان تا امروز ادامه یافته است. تمدن ایرانی، از دوران پیشااسلام تا دوران اسلامی و معاصر، همواره رو به سوی آسمان داشته و جهان ماوراء را در قلب باورهای خود جای داده است. این نگاه آسمانی که در شعر و فلسفه ایرانی، از حافظ و مولانا تا آیینهای عاشورایی، متجلی است، جهان را فراتر از ماده دیده و انسان را موجودی میداند که برای هدفی الهی خلق شده است. در مقابل، تمدن غربی، از یونان باستان تا رنسانس و مدرنیته، اینجهانی میاندیشید. خدایان یونانی، مانند زئوس و آپولو، موجوداتی انسانمانند با هوسها و ضعفهای بشری بودند. اسطورههای غرب، مانند ادیسه و پرومته بر فردگرایی و لذتهای زمینی متمرکز بودند، نه بر معنویت و ماوراء. این تفاوت فلسفی، ایران را به نمادی از معنویت و تعالی در برابر مادیگرایی غرب تبدیل کرد و همین، ریشه حسرت و خشم غرب بوده و هست.
موقعیت ژئوپلیتیک: ایران، قلب تپنده جهان
از طرفی ایران، در چهارراه تمدنهای جهان ایستاده است. این موقعیت استراتژیک، ایران را به بازیگری بیجایگزین در نظم جهانی تبدیل کرده است، جایی که نظم آینده جهان در کشاکش تقابل تاریخی شرق و غرب رقم میخورد. غرب آسیا، بهعنوان گهواره تمدنها و شاهراه تجارت و انرژی، صحنهای است که نظم آینده جهان در آن شکل میگیرد و ایران، با موقعیت بینظیر خود، محور این تحولات است. پروژههای عظیم جهانی مانند ابتکار کمربند و جاده (BRI) چین، کریدور بینالمللی حملونقل شمال- جنوب (INSTC) و کریدور هند- خاورمیانه- اروپا (IMEC) همگی گواه اهمیت ژئوپلیتیک منطقه و نقش محوری ایران در آن هستند. این پروژهها، نهتنها رقابت اقتصادی، بلکه نبردی ژئوپلیتیک بین شرق و غرب را نمایندگی میکنند. نبردی که ایران در مرکز آن قرار دارد.
غرب با درک این نقش کلیدی، از هر ابزاری از تحریمهای اقتصادی که از سال ۲۰۱۰ بیش از ۱۰۰۰ نهاد ایرانی را هدف قرار داده تا حمایت از رژیم صهیونی در جنگ اخیر برای مهار ایران استفاده کرده است. ایران، با قرار گرفتن در تقاطع مسیرهای تجاری، انرژی و تمدنی، نهتنها بازیگری منطقهای، بلکه نیرویی است که میتواند توازن قدرت جهانی را تغییر دهد. غرب آسیا، به دلیل منابع عظیم انرژی (بیش از ۵۰ درصد ذخایر نفت و گاز جهان) و موقعیت استراتژیک خود، میدان اصلی تقابل شرق و غرب است. در این میان، ایران با کنترل تنگه هرمز و دسترسی به دریای مازندران، خلیج فارس و اقیانوس هند، کلیدیترین بازیگر این منطقه است. پروژههای ژئوپلیتیک جهانی، که هرکدام نمایانگر استراتژیهای شرق یا غرب هستند، نقش بیبدیل ایران را برجسته میکنند و ایران، در این تقابل، نهتنها بازیگر، بلکه تعیینکننده سرنوشت این نبرد و آینده نظم جهانی است.
فرهنگ مقاومت و رهاییبخشی
فرهنگ ایرانی- اسلامی، با ریشههای عمیق در نگاه فلسفی ایرانی و تعالیم شیعی، تنها فرهنگ حال حاضر جهان است که در برابر فرهنگ ضدانسانی و مادی غرب دوام آورده و با آن هماوردی کرده است. از روح حماسی و معنوی شاهنامه فردوسی تا عاشورای حسینی که مکتبی در نهایت نگاه الهی و انسانی برای مقاومت ایجاد کرده است. این فرهنگ، امروز ایران را به نقطه امید بشریت بدل کرده است و انقلاب اسلامی، این روحیه را به نیرویی جهانی برای مقاومت در برابر ظلم و استکبار تبدیل کرد.
این فرهنگ تاکنون ایران را در برابر فشارهای بیامان غرب از جنگ تحمیلی ۸ ساله تا جنگ اقتصادی گسترده سرپا نگه داشته است. تحریمهای اقتصادی که طی حدود ۳ دهه قرار بود ایران را فلج کند، اما به خودکفایی در صنایع دفاعی، پزشکی (تولید واکسن کرونا) و فناوری هستهای منجر شد. امروز، نفوذ معنوی و مکتبی ایران در منطقه از مقاومت در فلسطین و یمن تا فراتر از آن در قلوب آزادیخواهان جهان حتی در خود غرب، نظام سلطهجو و استکباری غرب را دچار چالشهای اساسی کرده است.
غرب امروز در یک دوراهی گرفتار است. از یک سو، میداند ایران هرگز تسلیم هژمونی غرب نخواهد شد و هر نوع جنگ و توطئهای از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که دولت ملی مصدق را سرنگون کرد، تا جنگ تحمیلی ۸ ساله، تحریمهای فلجکننده و حمایت از گروههای تروریستی تنها ایران را مقاومتر و قدرتمندتر کرده است و از سویی نمیتواند تغییر موقعیت خود در نظم جهانی آینده و برآمدن قدرتی مانند ایران در این نظم را بپذیرد.
ایران، سرزمینی است که تاریخش با خون، ایمان و عزت نوشته شده است. از تخت جمشید که در آتش اسکندر سوخت، تا قفقاز و هرات که با نیرنگ استعمار جدا شدند؛ از کودتای ۲۸ مرداد تا تحریمهای امروز، این ملت هرگز زانو نزده است. دشمنی غرب با ایران، نه به خاطر یک نظام سیاسی، بلکه به دلیل تمدن، فرهنگ و هویتی است که با نگاه آسمانی خود، فریاد انسانیت و معنویت سر میدهد و تسلیم در برابر دشمن را نمیشناسد و به دلیل جایگاهی است که در قلب جهان دارد و به دلیل فرهنگی رهاییبخش و مقاومی است که امروز در جهان طنینانداز کرده است.
ایران، امروز در اوج قدرت و در عین حال در اوج مواجهه با توطئههای غرب قرار دارد، با این حال در برابر توطئهها از تجزیهطلبی تا تهدیدهای نظامی با قلبی تپنده و قامتی راست ایستاده است. مادرانی که فرزندانشان را برای دفاع از وطن فدا میکنند، جوانانی که با دست خالی و بدون تکیه به هیچ قدرتی موشک میسازند و مردمی که در برابر طوفانها سر خم نمیکنند و وحدت و یکپارچگی خود در دفاع از وطن را فریاد میزنند، گواه این حقیقتاند که دشمنی با ایران امروز فراتر از جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی امروز نماینده و عصاره ملتی است که تنها صاحبان یک سرزمین تاریخی نیستند، بلکه نماینده آرمانی انسانی هستند و مقاومتی را نمایندگی میکنند که آرزو و خواسته همه ملتها و آزادگان جهان است و رژیم صهیونی به اعتراف خود غربیها، نیروی نیابتی آنها و تنها یک عنوان و برند است که کارهای کثیف آنها علیه آزادگان جهان و ملت مقاوم ایران تحت این عنوان انجام میشود.