جوان آنلاین: در دنیای پرتلاطم رسانهای امروز، عملکرد سازمانها در لحظات بحران بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. نوع واکنش، نحوه اطلاعرسانی، روایتگری، مدیریت افکار عمومی و پایداری در مقابل موجهای روانی از جمله مؤلفههایی هستند که میزان بلوغ حرفهای و ظرفیت نهادی یک رسانه را تعیین میکنند. حمله موشکی اخیر به یکی از مراکز سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، آزمونی واقعی و حساس برای این سازمان بود. بسیاری منتظر بودند تا ببینند «رسانه ملی» در مواجهه با تهدیدی مستقیم علیه خود، چگونه رفتار میکند. نتیجه، آنگونه که دیده شد، برخلاف پیشفرضهای برخی منتقدان واکنشی سنجیده، آرام و در عین حال حسابشده بود؛ واکنشی که شایسته تحلیل و تأمل است.
پرهیز از هیجان، تمرینی برای رسانهای بالغ
در نخستین ساعات پس از وقوع حادثه، بخشهایی از جامعه رسانهای و کاربران شبکههای اجتماعی انتظار داشتند صداوسیما با اطلاعیههای فوری، تصاویر دراماتیک یا حتی قطع برنامههای عادی واکنش نشان دهد، اما آنچه دیده شد، نوعی خویشتنداری و سکوت هدفمند بود. این رویکرد نه از جنس بیتفاوتی که حاصل یک انتخاب آگاهانه بود؛ عدم تزریق التهاب روانی به جامعه.
رفتار رسانهای در شرایط بحران، نیازمند مهارت بالایی در تشخیص اولویتهاست. در این مورد خاص، صداوسیما بهدرستی تشخیص داد که هرگونه واکنش احساسی یا عجولانه میتواند زمینهساز بهرهبرداری رسانههای معاند، گسترش شایعات و تشویش اذهان عمومی شود. از این منظر، سکوت اولیه نه بهمنزله بیعملی، بلکه تجلی آرامسازی فضای عمومی در لحظهای حساس بود.
استمرار پخش، انسجام درونی
از دیگر نکات حائز اهمیت در روزهای پس از حمله، تداوم کامل فرایند پخش و تولید برنامههای رادیویی و تلویزیونی بود. هیچگونه قطعی مشهود در جدول پخش رخ نداد و پوشش محتوایی شبکهها مطابق روال پیشین ادامه یافت. این مسئله از دو جنبه قابل تحلیل است:
اول، به لحاظ فنی نشاندهنده آمادگی زیرساختی و تابآوری سازمان در برابر آسیبهای احتمالی است. سازمانی که میتواند حتی در شرایط ناامن و بحرانی، نظم رسانهای خود را حفظ کند، سازمانی برخوردار از مدیریت بحران، پشتیبانی فنی و انعطاف ساختاری است.
دوم، از منظر روانی این تداوم نوعی پیام غیرمستقیم به مخاطب ارسال میکند؛ بحرانی وجود دارد، اما کنترل شده است. در واقع، استمرار پخش نشانهای از اعتماد به نفس و ثبات سازمانی بود، پیامی که شاید از صدها بیانیه رسمی، آرامشبخشتر عمل کرد.
روایتگری هوشمندانه، نه بازنمایی احساسی
در حالی که بسیاری از رسانههای منطقهای و شبکههای برونمرزی با عجله به سمت روایتسازی هیجانی رفتند، صداوسیما، اما مسیر متفاوتی را برگزید؛ نه به سرعت وارد جزئیات شد، نه به بازنمایی گسترده آثار حادثه پرداخت و نه در تله تصویرسازی اغراقشده افتاد، بلکه بهتدریج از طریق حضور تحلیلگران، گفتوگو با کارشناسان امنیتی و رسانهای و بازخوانی سیاستهای منطقهای، ابعاد مختلف حادثه را تبیین و تحلیل کرد.
این شیوه روایتگری از لحاظ حرفهای بسیار باارزش است، چراکه رسانهای که هدف حمله بوده بهجای تمرکز بر خود، نقش «تحلیلگر» را میپذیرد و از منظر منافع ملی، واقعه را بررسی میکند. این نوع مواجهه بیانگر تعهدی بالاتر از سطح سازمانی است: تعهد به آرامش، تحلیل و آیندهنگری.
ترجیح منافع ملی بر واکنش احساسی
شاید مهمترین دستاورد صداوسیما در این بحران، حفظ جایگاه ملی خود بهعنوان رسانهای بالادستی بود. در بسیاری از نقاط جهان، رسانههایی که خود در معرض خطر قرار میگیرند بهسرعت در نقش قربانی ظاهر میشوند، در پی جلب همدردی عمومی برمیآیند یا حتی به بهرهبرداری سیاسی از فضا روی میآورند، اما در این حادثه، صداوسیما نه به دنبال بزرگنمایی بود، نه در پی جذب توجه و نه استفاده ابزاری از واقعه.
این تصمیم بهوضوح از سطحی بالاتر از «رویکرد رسانهای» میآید؛ از یک درک حاکمیتی از مسئولیت رسانه در فضای بحرانی. سازمان صداوسیما بهعنوان نهاد رسانهای حاکمیتی، مسئولیت حفظ ثبات روانی جامعه را بالاتر از روایتسازیهای لحظهای دانست. در شرایطی که فشار رسانهای و اجتماعی برای موضعگیری بالا بود، حفظ این تعادل کار آسانی نیست، اما سازمان موفق شد بدون افتادن در دام اغراق یا بیعملی، موضعی معتدل، هوشمند و مؤثر اتخاذ کند.
رسانهای که از خود عبور کرد
حمله به صداوسیما، اگرچه اقدامی تهدیدآمیز و غیرقابل اغماض بود، اما فرصتی نادر برای سنجش کیفیت عملکرد سازمان در شرایط بحرانی فراهم کرد. سازمانی که میتوانست این حادثه را به صحنهای برای مظلومنمایی تبدیل کند، ترجیح داد از خود عبور کند و در خدمت امنیت روانی جامعه بایستد، نه در مقام قربانی که در نقش مسئول.
این مواجهه، اگرچه ممکن است از دید برخی تندروها بهمثابه کمتحرکی تلقی شود، اما در واقع نشانهای از بلوغ، خودآگاهی و درک ملی از مسئولیت رسانهای است. رسانهای که در دل بحران بهجای فریاد، عقلانیت را برمیگزیند، همسطحی جدید از حرفهایگری را نشان میدهد و هم جایگاهی بلندتر از یک نهاد صرفاً اطلاعرسان مییابد. در روزگاری که بیشتر رسانهها در رقابت بر سر سرعت و هیجان میسوزند، صداوسیما در این بحران نشان داد که گاه آرامش در روایت، مؤثرتر از فریاد در میدان است.