جوان آنلاین: باد ملایمی در هوای نیمهگرم اردیبهشت میوزد و بوی کاغذ نو، مرکب تازه و شور کتابدوستی، فضای مصلای امام خمینی (ره) را پر کرده است. نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، امسال هم به عادتی ۳۶ ساله، میزبان هزاران مشتاق کلمه است؛ از ناشران کوچک تا کتابدوستانی که ساعتها در صف میمانند تا یک نسخه نایاب را به خانه ببرند. قدم که به مصلای تهران میگذارید، اولین چیزی که به چشم میآید، هجوم واژههاست. شعار امسال، «بخوانیم برای ایران»، همهجا خودنمایی میکند، بر سردر ورودی نمایشگاه، روی جلد دفترچهها و حتی در جملات پراکنده بازدیدکنندگان، اما در این میان، سؤالی ذهنمان را درگیر میکند: اگر برای ایران میخوانیم، آیا به زبان فارسی میخوانیم؟ ۲۵ اردیبهشت، بهانهای شد به میان انبوه بازدیدکنندگان نمایشگاه، سراغ دلهای فارسیدوست برویم و راوی حرفهایشان باشیم؛ روایتی از دل یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی کشور، در زمانی که زبان فارسی بیش از همیشه نیاز به مهر، توجه و مراقبت دارد و فضای مجازی، با همه جذابیتهایش، میراث هزارساله ما را کمرنگ و کمرنگتر میکند.
از غرفههای کتاب تا گپوگفت با مردم
در راهروی ناشران عمومی، کنار غرفههای پر از رمان و کتابهای تاریخی، با چند نفر از بازدیدکنندگان همصحبت میشوم.
زهرا، ۲۴ساله که از قضا دانشجوی زبان و ادبیات فارسی است، میگوید: «زبان ما هویت ماست. من شخصاً سعی میکنم حتی در فضای مجازی هم تا جای ممکن فارسی بنویسم. استفاده از واژههای بیگانه بهخصوص در بین نوجوانها زیاد شده، ولی اینکه دستکم آگاهانه تصمیم بگیریم از بعضی کلمات استفاده نکنیم، یک قدم مهم است.»
نرگس، دبیر ریاضی دبیرستان دخترانه و معتقد است فضای مجازی باعث شده زبان فارسی دچار «فرسایش خاموش» بشود: «هر روز کلمات جدیدی وارد زبان ما میشه که ریشه فارسی ندارن. مشکل اینجاست که بسیاری از افراد اصلاً متوجه نیستن که دارن زبان رو عوض میکنن. من تو کلاسم یه تمرین گذاشتم: یک هفته فقط بهجای کلمه آپدیت از بهروزرسانی استفاده کنید. خیلیها اولش خندیدن، ولی بعد که فکر کردن، فهمیدن این تلاش کوچیک چقدر مهمه.»
در غرفهای شلوغ، دختری دانشجو با کیسهای پر از کتاب، مکث میکند. وقتی از اهمیت زبان فارسی میپرسیم، لبخندی میزند: «راستش من همیشه سعی میکنم از واژههای فارسی استفاده کنم، ولی توی فضای مجازی سخت میشه. انقدر همه فینگلیش مینویسن یا از کلمات خارجی استفاده میکنن که آدم حس میکنه جا میمونه.»
در گوشهای از فضای نمایشگاه و با فاصله از غرفههای اصلی، جوانی مشغول ورق زدن یک کتاب طراحی گرافیک است. خود را فرخی و شغلش را طراح آزاد معرفی میکند. وقتی بحث زبان پیش میآید، بدون مکث میگوید: «ببینید، تو کار ما خیلی از اصطلاحات انگلیسی وارد شده، ولی خودم همیشه تلاش میکنم اگر معادل خوبی براش هست، از اون استفاده کنم. مثلاً به جای «فیدبک»، میگم «بازخورد». ما به عنوان طراح، نقش زیادی داریم در اینکه چه واژههایی در ذهن مخاطب جا بیفته.»
وارد راهرو میشوم. در غرفهای دیگر، چند نفر از اعضای یک انجمن نویسندگان جوان در حال گفتوگو هستند. یکی از آنها، سحر، دانشجوی ارشد زبانشناسی است. میگوید: «زبان یک موجود زنده است، درست، اما زنده بودنش به معنی فراموش کردن ریشهها نیست. وقتی راحت از واژههای بیگانه استفاده میکنیم، یعنی از بار معنایی و تاریخی کلمات فارسی فاصله میگیریم. توی داستاننویسی هم سعی میکنم حتیالامکان از واژههای ناب فارسی استفاده کنم، چون زبان، بخشی از روایت ماست.»
کمی جلوتر، خانوادهای با سه فرزند در حال خرید کتاب هستند. پدر خانواده، آقای کریمی، مهندس کامپیوتر است و میگوید: «همیشه سعی میکنم بچههام با فارسی درست آشنا بشن، چون اگر ما بزرگترها فارسی رو کنار بذاریم، بچهها دیگه فرصتی برای شنیدن یا یادگیریش ندارن.»
در سالن ناشران دانشگاهی، استاد دانشگاهی با دقت مشغول بررسی کتابهای زبانشناسی است. لبخند میزند و میگوید: «شاید مهمترین وظیفه ما در این روزها، ترویج زبان علمی فارسی باشه. اگر دانشجو نتونه یک مفهوم علمی رو به فارسی بیان کنه، یعنی ما در انتقال دانش و بومیسازی اون موفق نبودیم. این فقط مسئله زبان نیست، مسئله توسعه فرهنگی و علمی کشوره.»
کمی آنطرفتر، مردی میانسال که کتابی درباره تاریخ زبان فارسی در دست دارد، با جدیت میگوید: «اگر ما فارسی رو فراموش کنیم، انگار ریشهمونو قطع کردیم. من خودم توی خونه جلوی بچههام وایستادم که از واژههای بیگانه استفاده نکنن. مثلاً بهجای «لاگین» میگیم «ورود»، ولی خب سخته.»
در غرفهای شلوغ که بیشتر کتابهای شعر معاصر را عرضه میکرد، با مردی به نام آقای رضایی آشنا میشوم. معلم بازنشسته زبان فارسی است و با نگاهی جدی به کتابها چشم دوخته. وقتی درباره زبان فارسی میپرسم، میگوید: «من ۳۰سال از عمرم رو صرف آموزش فارسی کردم. خیلی ناراحتکنندهس که نسل جدید گاهی حتی معنی بعضی واژههای ساده فارسی رو نمیدونه. ما باید در خانواده، مدرسه و رسانهها بیشتر کار کنیم. زبان ما تنها ابزار حفظ فرهنگمونه. چرا جوونهای ما اینو متوجه نیستن؟!»
فارسی در لابهلای کودکیها
از غرفه شعر به سمت بخش کودک و نوجوان میروم. اینجا، رنگها شادتر و صداها بلندترند. بچههایی که با هیجان کتاب ورق میزنند، والدینی که دنبال کتابهای مناسب سنی فرزندانشان هستند و مربیانی که کودکان را تشویق به کتابخوانی میکنند.
در این شلوغی، دختربچهای حدود ۱۰ساله با لبخند کتابی به بغل گرفته. وقتی از او میپرسم چرا این کتاب را انتخاب کرده است، میگوید: «چون شعرهای قشنگی توش داره. مامانم گفته هرچی بیشتر شعر حفظ کنم، قشنگتر میتونم حرف بزنم!» مادرش، خانم احمدی که معلم دبستان است، با افتخار ادامه میدهد: «من همیشه سعی کردهام بچههام رو با زبان فارسی درست آشنا کنم. خودمون باید مراقب باشیم که نسل جدید، زبان رو از دست نده، حتی وقتی کارتون خارجی میبینن، سعی میکنم دوبله فارسی بذارم ببینن تا گوششون با فارسی آشنا بمونه.»
پدری با یک کودک پنجساله، به نمایشگاه آمده تا کتاب کودک بخرد: «بچهم از حالا با کلمات انگلیسی آشناست، چون تو انیمیشنها و بازیها پر شده از واژههای خارجی، ولی خودم هرجا بتونم، فارسیشو براش میگم. مثلاً به جای «استوری» میگم داستانک.»
بیاعتنایی کامل به زبان مادری
از چند نفر دیگر هم میپرسم آیا تا حالا سعی کردهاید حتی فقط یک واژه بیگانه رو از حرفهاتون حذف کنید؟
پاسخها جالبه: یکی میگوید: «بله، واژه «آپدیت» رو گذاشتم کنار، به جاش میگم بهروزرسانی.»
دیگری با خنده میگوید: «تلاش کردم «استارت» نگم، ولی خب هنوز گاهی میپره وسط حرفهام.»
و فضای مجازی؟ تقریباً همه کسانی که با آنها گفتوگو کردیم، معتقد بودند فضای مجازی تأثیر زیادی در تضعیف زبان فارسی دارد.
فاطمه دانشجوی زبان انگلیسی است و میگوید: «اینستا و تلگرام پر از واژههای انگلیسیه، حتی وقتی بخوای فارسی بنویسی، فکر میکنی داری سختفهمنویسی میکنی!»
در راهرو یکی از سالنها، گروهی از نوجوانان مشغول صحبت هستند. از ظاهرشان پیداست که از مخاطبان جدی فضای مجازی هستند. به گفتوگویشان نزدیک میشوم، بیشتر جملهها ترکیبی است از فارسی و واژههای انگلیسی: «اون پست رو دیدی؟ فول cringe بود!»، «یه ریاکشن خفن داد روش»، «الگوریتمش تغییر کرده، دیگه نمیتونی راحت وایرال شی».
از پسری ۱۵ ساله به نام آرش درباره زبان فارسی میپرسم. شانه بالا میاندازد و بیتفاوت میگوید: «راستش رو بخواین، ما بیشتر انگلیسی حرف میزنیم. هم تو گیم، هم تو چت. فارسی یهجوری قدیمیه... خیلی از واژههاش کند و سنگینه. تازه اگه بخوای کامل فارسی حرف بزنی، بقیه فکر میکنن عجیب و غریبی!»
میپرسم آیا اصلاً دغدغهای درباره حفظ زبان دارد؟ لحظهای سکوت میکند، بعد لبخند کجی میزند: «نه واقعاً... بهنظرم مهم نیست. زبان هم مثل مُد عوض میشه دیگه. الان نوبت انگلیسیه! اصلاً دنیا داره انگلیسی صحبت میکنه، بعد ما بیاییم فارسی حرف بزنیم!»
صداقتش تلخ است. نشان میدهد برای بخشی از نسل امروز، فارسی دیگر نه زبان هویت که زبانی حاشیهای شده است؛ زبانی که در میدان پرسرعت، جذاب و الگوریتممحور فضای دیجیتال، فرصت رقابت با واژههای درخشان و مختصر بیگانه را از دست داده است. اینجا، خطر نه در حضور واژههای خارجی که در بیاعتنایی کامل به زبان مادری است.
حرف آخر
میان هیاهوی نمایشگاه کتاب و صدای ورق خوردن کتابها، روایتهای متفاوتی از سرنوشت زبان فارسی شنیده شد، از کسانی که با عشق و آگاهی در فضای مجازی برای پاسداری از واژههای فارسی تلاش میکنند تا آنهایی که بیتفاوت از کنار این میراث هزارساله عبور میکنند. زبان فارسی امروز، بیش از همیشه در کشاکش میان جذابیتهای دنیای مدرن و ریشههای فرهنگیاش ایستاده. اگرچه نشانههایی از امید و آگاهی دیده میشود، اما بیتوجهیها هم کم نیست. آنچه روشن است، اینکه آینده زبان، در گرو تصمیمهای امروز ماست، چه در صفحههای مجازی، چه در دل کتابها.