جوان آنلاین: در اوج یک فصل پـراضطــراب از رقابتهای بزرگ قدرتی، کاخ سفید با یک فرمان اجرایی عنوان تاریخی «Department of War» (وزارت جنگ) را به بدنه اجرایی نیروهای مسلح امریکا بازگردانده است. این اقدام فراتر از تغییر یک تابلو یا لقب است؛ نمادی از رویکردی آشکارا تهاجمیتر نسبت به سیاست امنیتی واشینگتن و پیامی روشن به متحدان و رقبای امریکا درباره ارزیابی آن از ضرورت «قدرتنمایی». این اقدام، بحثهای گستردهای را در میان کارشناسان روابط بینالملل، تحلیلگران امنیتی و رسانههای جهانی برانگیخته است؛ از نگرانی متحدان در اروپا و آسیا گرفته تا واکنش رقبای سنتی امریکا در شرق آسیا و خاورمیانه. در واقع، این تغییر، آزمایشی است برای سنجش میزان حساسیت جهان به پیامهای نمادین و تأثیر آن بر ساختار قدرت و نظم جهانی.
واقعیت فرمان اجرایی
تغییر از «دفاع» به «جنگ» بار معنایی و نمادینی دارد که در سیاستگذاری جهانی اهمیت بالایی پیدا میکند. واژه «دفاع» بر بازدارندگی، پیشگیری و محافظت تأکید دارد، در حالی که «جنگ» جهتگیری فعالتر، قاطعتر و حتی هجومی را منتقل میکند، چنین تغییراتی حتی اگر صرفاً نمادین باشند، میتوانند بر رفتار متحدان و رقبا تأثیرگذار باشند. متحدان ممکن است احساس کنند امریکا به جای تمرکز بر همکاری و بازدارندگی مشترک، رویکرد تهاجمیتر اتخاذ کرده است. از سوی دیگر، رقبای امریکا ممکن است این تغییر را نشانهای از آمادهباش یا تمایل به استفاده زودهنگام از قدرت نظامی تعبیر کنند که میتواند مسابقه تسلیحاتی و ریسک محاسباتی را افزایش دهد.
نام وزارت جنگ، ریشه در تأسیس ایالاتمتحده دارد. در سال۱۷۸۹، کنگره امریکا وزارت جنگ را به عنوان یکی از چهار وزارتخانه اصلی (همراه با وزارت خارجه، خزانهداری و دادگستری) ایجاد کرد. این وزارتخانه مسئول مدیریت ارتش، نیروی دریایی و امور نظامی بود و تا سال۱۹۴۷، نقش مرکزی در سیاستهای جنگی امریکا ایفا کرد. پس از جنگ جهانی دوم، با تصویب قانون امنیت ملی۱۹۴۷، نام آن به وزارت دفاع تغییر یافت. این تغییر، بخشی از بازسازی ساختار نظامی پس از جنگ بود و هدف آن، تأکید بر جنبه دفاعی و صلحطلبانه امریکا در دوران جنگ سرد بود. تغییر نام، نمادی از گذار از «جنگ تهاجمی» به «دفاع استراتژیک» بود و با ایجاد شورای امنیت ملی و آژانس اطلاعات مرکزی (CIA)، ساختار جدیدی برای مقابله با تهدیدهای کمونیستی ایجاد شد. در دوران جنگ سرد، وزارت دفاع (DoD) به عنوان ستون فقرات هژمونی امریکا عمل کرد، اما منتقدان مانند ترامپ استدلال میکنند که نام «دفاع» تصویر امریکا را به عنوان یک قدرت دفاعی نشان میدهد، در حالی که واقعیت، شامل مداخلات تهاجمی در ویتنام، عراق و افغانستان بوده است. ترامپ در توجیه تغییر نام، به این اشاره کرده که «دفاع» بیش از حد نرم است و «جنگ» زبان صادقانهتری برای توصیف نقش امریکا در جهان است. این اقدام، بخشی از سیاست «امریکا اول» ترامپ است که بر قدرت نظامی تأکید دارد و از بودجه دفاعی عظیم (بیش از ۸۸۶میلیارد دلار در سال۲۰۲۵) برای تقویت موقعیت امریکا استفاده میکند.
از منظر داخلی، این تغییر به جذب نیرو کمک میکند. بازار کار ضعیف امریکا در سال۲۰۲۵ اهداف استخدامی ارتش را تسهیل کرده است و نام «جنگ» میتواند جذابیت بیشتری برای جوانان ایجاد کند. منتقدان مانند مقامات پنتاگون آن را «ایجاد سردرگمی» میدانند و هشدار میدهند که این نام، تصویر امریکا را به عنوان یک قدرت جنگطلب تغییر میدهد.
یک نام و نظم جهانی
تغییر نام وزارت دفاع به جنگ میتواند نظم جهانی را به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار دهد. نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم بر پایه هژمونی امریکا و نهادهایی مانند سازمان ملل و ناتو استوار بود که بر دفاع جمعی تأکید دارد. این تغییر، ادراک امریکا را از یک «نگهبان صلح» به یک «قدرت تهاجمی» تغییر میدهد و میتواند تعادل قدرت را به هم بزند. در سطح جهانی، رقبایی مانند چین و روسیه این اقدام را به عنوان نشانهای از بازگشت به «دکترین مونرو» یا سیاستهای انزواطلبی با تهاجم نظامی تفسیر میکنند. ترامپ در پستهای خود، روسیه و هند را «از دست رفته برای چین» توصیف کرده و این تغییر را بخشی از استراتژی برای مقابله با پیمانهای ضدامریکایی میداند. چین که اخیراً رژه نظامی عظیمی برگزار کرد، ممکن است این را به عنوان تحریک مستقیم ببیند و بودجه نظامی خود را (که در سال۲۰۲۵ به ۲۹۶میلیارد دلار رسید) افزایش دهد. در خاورمیانه با توجه به رخدادهای اخیر، این تغییر میتواند تنشها را تشدید و اتحادهای ضدامریکایی مانند محور مقاومت را تقویت کند. در گزارشهای اروپایی، این اقدام به عنوان «بازگشت به دوران جنگ سرد» توصیف شده و ممکن است به کاهش اعتماد به امریکا منجر شود. از سوی دیگر، اسرائیل و برخی کشورهای عربی، آن را حمایتکننده میدانند. در کل، این تغییر میتواند نظم لیبرال جهانی را به سمت یک نظم چندقطبی سوق دهد؛ جایی که قدرتهای نوظهور مانند چین نقش بزرگتری ایفا کنند. تحلیلگران پیشبینی میکنند این اقدام، دیپلماسی را به حاشیه میراند و درگیریهای نیابتی را افزایش میدهد.
یکی از بحثبرانگیزترین جنبههای این تغییر، تأثیر آن بر صلح جهانی است. ترامپ ادعا میکند که نام «جنگ» بازدارندگی را تقویت و از درگیریها جلوگیری میکند، مشابه دکترین «صلح از طریق قدرت» ریگان، با این حال منتقدان آن را نشانهای از «جهانبینی جنگطلبانه» ترامپ میدانند که میتواند افزایش تنشها را به همراه داشته باشد.
به هر روی، بازگشت به «وزارت جنگ» بیش از تغییر یک نام است، این اقدام نمادین، پیامدهای عمیق و چندلایهای بر صلح جهانی، متحدان، رقبا و ساختار قدرت دارد. این حرکت نشان میدهد امریکا میخواهد تصویر خود را به عنوان بازیگری جسور و آماده در عرصه زور تقویت کند، اما در عین حال میتواند پیامدهای غیرمنتظرهای ایجاد کند؛ از کاهش اعتماد متحدان تا افزایش ریسک مسابقه تسلیحاتی و پیچیدگی در عملیاتهای صلح و میانجیگری بینالمللی. در جهانی که مکانیسمهای دیپلماسی و حفظ ثبات اهمیت فزایندهای دارند، چنین تغییر نمادینی میتواند تعادل شکننده نظم بینالملل را جابهجا کند یا در بهترین حالت، صرفاً به یک بازی نمادین و پرهزینه بدل شود که توان دیپلماتیک امریکا را کاهش دهد و ابهامات جدیدی در محاسبات جهانی ایجاد کند.