جوان آنلاین: اژدری، درباره علت غیبت طولانی خود از عرصه سینمای کودک اظهار کرد: سؤال شما مثل این است که از یک قهرمان ورزشی بپرسید چرا ۱۰ یا ۱۵ سال در میدان حاضر نبودی. پاسخ او چیست؟ میگوید شرایط فراهم نبود، اجازه ندادند یا امکانش نبود؟ من هم دقیقاً همین را باید بگویم. از سال ۱۳۹۱ به بعد فرصت و شرایط ساخت فیلم چهارم به دستم نیامد.
فرزاد اژدری کارگردان سینمای کودک در گفتوگو با «جوان» افزود: گاهی تصور میشود شاید من دیگر موضوعی برای ساخت نداشتم یا انگیزهام را از دست دادهام یا به دنبال درآمد بهتر رفتهام، اما واقعیت این است که هیچیک از اینها دلیل اصلی نیست. من بعد از فیلم «وروجکها» فیلمنامههای متعددی نوشتم، حتی پروانه ساخت هم گرفتم، اما تأمین سرمایه نشد. هنوز هم به شدت به سینمای کودک و نوجوان علاقه دارم و احساس میکنم کودک درونم نهتنها بزرگ نشده بلکه همانجا ماندهاست.
این کارگردان درباره موانع پیشروی خود توضیح داد: در این سالها بارها برای جذب سرمایه به نهادها و افراد مختلف مراجعه کردم، اما پاسخها تقریباً همیشه مشابه بود؛ یکی میگفت بودجه نداریم، دیگری میگفت، چون کارمند فارابی هستی باید بیرون بیایی و بعد فیلم بسازی. برخی پیشنهاد دادند ابتدا یک فیلم جدی یا طنز کار کنم تا بعد به من اعتماد کنند. حتی یک تهیهکننده معروف گفت حالا بیا فیلم طنز بساز، چون جواب میدهد، اما هیچکس نگفت بعد از سه فیلم کودک موفق، بیا فیلم چهارمت را هم بساز و ما پشتت هستیم.
اژدری تأکید کرد: این بیاعتمادی برایم عجیب است. فیلمهای قبلی من در جشنواره اصفهان جایزه گرفته بودند، ولی هیچ حمایتی برای ادامه کار شکل نگرفت. همین حالا پروانه ساخت فیلم چهارم را دارم، اما باید برای سومینبار تمدیدش کنم، چون سرمایهای پیدا نشدهاست.
این کارگردان با مرور شرایط دهه اخیر سینمای کودک بیان کرد: اگر بخواهم صادق باشم، سینمای کودک در دهه ۹۰ رشد نسبی داشت، اما از سالهای ۹۸ و ۹۹ به بعد دچار افول شد. کرونا ضربه بزرگی زد؛ سالنها تعطیل شدند و مخاطب کودک به سینما نیامد. البته در عوض پلتفرمها رشد کردند و مدتی شاهد تولید سریالها و آثار کودک در نمایش خانگی بودیم، اما این رشد پایدار نبود و کیفیت بسیاری از آثار پایین آمد.
کارگردان «عملیات مهدکودک» افزود: امروز بیشتر آثار کودک محدود به انیمیشنهاست. این اتفاق در ذات خود مثبت است، چون انیمیشن در ایران رو به رشد بوده است، اما بهتنهایی کافی نیست. همچنان جای فیلمهای داستانی کودک و نوجوان با کیفیت و پرمخاطب در سینما خالی است.
اژدری در ادامه مطرح کرد: ما سینمای کودک را با همه ضعف و قوت همیشه داشتیم، اما سینمای نوجوان تقریباً حذف شدهاست. کارگردانان رغبت نمیکنند به این حوزه وارد شوند، چون حساسیتها زیاد است. نوجوانان در مرحله بلوغ قرار دارند؛ مسائلی مثل تغییرات جسمی، بحران هویت، پرسشهای دینی و حتی دغدغههای مالی و فکری مهمی دارند که پرداختن به آنها در فیلم دشوار و پرریسک است.
وی افزود: به عنوان مثال نوجوانان در سن ۱۷تا ۱۹ سالگی بیشتر از هر زمان دیگری به مرگ و حتی خودکشی فکر میکنند. این موضوع را تحقیقات و کتابهای علمی هم تأیید کردهاند، اما آیا ما در فیلمهایمان جرئت کردهایم به چنین بحرانهایی بپردازیم؟ خیر. از طرف دیگر، نوجوانان پرسشهای جدی دینی دارند؛ میپرسند چرا باید نماز بخوانیم یا چرا باید این دین را انتخاب کنیم. اینها واقعیتهایی است که در سینمای ما نادیده گرفته میشود.
این کارگردان مطرح کرد: اگر قرار باشد کارگردانی به این مسائل بپردازد، باید پژوهشگر، جامعهشناس و حتی روانشناس کنارش باشد و تحقیقات میدانی جدی انجام دهد، اما، چون این کار سخت و پرهزینه است، بسیاری از فیلمسازان از ورود به حوزه نوجوان صرفنظر میکنند.
اژدری با انتقاد از سازوکارهای تصمیمگیری در حوزه کودک و نوجوان گفت: مشکل این است که کسانی که مجوز میدهند یا بودجه اختصاص میدهند، نگاهشان با نگاه ما فیلمسازان هماهنگ نیست. گاهی یک متخصص واقعی کنار ماست و راهنمایی میکند، اما تصمیمگیر میگوید نه، آنچه من میگویم درست است. این داکیومنت باعث میشود بسیاری از فیلمنامهها رد شوند یا به تولید نرسند و در نهایت سازندگان به سمت موضوعات بیخطر یا طنز سطحی میروند.
وی افزود: به همین دلیل است که در بسیاری از فیلمها شخصیتها ریشه ندارند و مدام در فکر کلاهبرداری یا فریب یکدیگرند. نتیجه این میشود که یا فیلمها افسردگی و ناامیدی را ترویج میکنند یا فقط پر از شوخیهای سطحی هستند تا مخاطب چند ساعت بخندد. در چنین شرایطی طبیعی است که کسی سراغ ساخت فیلم نوجوان نمیرود.
کارگردان «سلام بر فرشتگان» در ادامه گفتوگو با اشاره به تجربه حضور در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان اظهار کرد: آخرینبار که در جشنواره بودم، شاهد حضور میهمانان خارجی از کشورهایی مثل روسیه، کره جنوبی، پاکستان، هند و فرانسه بودم. سخنان آنها بسیار آموزنده بود. مثلاً یکی از میهمانان روسی توضیح داد که در مدارس کشورش، هفتهای چند ساعت درس سینما وجود دارد و آموزش و پرورش موظف است این کار را انجام دهد. این برایم بسیار جالب بود.
وی افزود: یا میهمان فرانسوی درباره تجربه تولید انیمیشن بدون هیچ سابقهای صحبت کرد که میتوانست برای جوانان ما انگیزهبخش باشد. کارگاههای مختلفی برگزار شد؛ از فیلمنامهنویسی گرفته تا جلوههای ویژه، اما متأسفانه هیچ خروجی ماندگاری از اینها تهیه نشد. نه کتابی چاپ شد، نه فایل ویدئویی منتشر شد. انگار همهچیز همانجا تمام شد.
اژدری توضیح داد: جشنوارهها باید محل تضارب آرا و یادگیری باشند، اما ما فقط جشنواره را برگزار میکنیم، جوایز را میدهیم و بعد همهچیز تمام میشود. هیچ بررسی، آسیبشناسی و برنامهریزی برای سال بعد وجود ندارد. در حالیکه در دنیا جشنوارهها محلی برای ارتقای فیلمسازان و ایجاد انگیزه برای سال بعد هستند.
وی درباره راهکارها گفت: باید از هر جشنواره اسناد و منابع آموزشی استخراج شود؛ کتاب، دفترچه یا حتی محتوای دیجیتال، فیلمسازان برگزیده باید حمایت شوند تا سال بعد اثری جدید بسازند، برنامه چندساله برای ارتقای سطح جشنوارهها تدوین شود، خروجی کارگاهها و نشستها در اختیار همه علاقهمندان و صنوف سینمایی قرار گیرد.
وی تأکید کرد: اگر چنین برنامهای وجود داشتهباشد، ظرف چند سال دیگر نیازی به بودجه دولتی هم نخواهد بود، چون چرخه تولید و مخاطب خودش تأمینکننده هزینهها میشود.
این کارگردان در پایان گفت: با وجود همه مشکلات، هنوز به سینمای کودک و نوجوان علاقه دارم و پروانه ساخت فیلم چهارم را گرفتهام. فقط به دنبال سرمایهام تا بتوانم کار را شروع کنم. امیدوارم مسئولان و سرمایهگذاران به این ژانر اعتماد کنند. چون باور دارم سینمای کودک و نوجوان همچنان زنده است و اگر جدی گرفته شود، میتواند دوباره رونق بگیرد.