جوان آنلاین: درجایی این جمله را خواندم که گفته بود؛ داشتن محیطزیست سالم برابر با داشتن انسانهایی سالم است. درک همین جمله کافی است تا از مسئولان گرفته تا هر شهروند و خانوادهای نسبت به حفظ محیط زیست اهتمام داشته و کمترین تخریب و نابودی را داشته باشند. کمی و کاستی مربوط به مسئولان و میزان اهمیت دادن آنها به دستورالعملهای نوشته و نانوشته به کنار، اما برای زنده ماندن و سالم زندگی کردن کافی است خانواده به عنوان اولین هسته اجتماعی و فردی انسانها به عنوان یک شهروند در محیط پیرامون خود به حفظ محیط زیست و نگهداشتن زمین پاک اهمیت قائل شوند چراکه باید سالم ماند و سالم زندگی کرد. در این باره با دکتر نادر صادقیان دکترای جامعه شناسی هم کلام شدیم.
او میگوید اینکه تنها از شهروندان انتظار داشت و این مسئله را یک ویژگی روانی دانست درست نیست چراکه بین رفاه و برخورداری اجتماعی با رعایت مسائل زیست محیطی رابطه معناداری وجود دارد. از طرفی ویژگیهای روانی تابع شرایط محیطی از جمله محیط خانواده و محیط اجتماعی است و وقتی نیازهای اولیه فردی مغفول ماند نیازهای ثانویه در ذهنش باقی نمیماند.
صادقیان در ادامه میافزاید: «عوامل روی هم تأثیر دارند و از هم تأثیر میپذیرند و در تحلیل مسائل اجتماعی، مقدمات و روش و معرفت آن امری اجتناب ناپذیر است، در غیر این صورت به یک دیدگاه جامع و واقع بینانه نمیرسیم. از جنبه آموزشی هم باید دید متغیر تحت تأثیر چه عواملی، فزاینده یا کاهنده، آسیب میخورد و کجا وجه توسعه و فزاینده دارد، این نکته مهمی است در غیر اینصورت قابلیت تحلیل ندارد و یک امر ذهنی انتزاعی میشود.»
رضایتمندی، موجب بالا رفتن احساس تعلق خاطر به محیط زیست میشود
صادقیان درباره رعایت و حفاظت محیط زیست و زمین پاک که ذیل فرهنگ و آموزش عمومی است چند نکته را حائز اهمیت دانست و اظهار داشت: «یکی از آنها احساس رضایتمندی افکار عمومی از وضعیت زیست محیطی است. وقتی رضایتمندی بالا باشد احساس تعلق خاطر بیشتر است. دقیقاً مانند خانه که آدمها نسبت به آن تعلق خاطر دارند و همین افراد اگر نسبت به جامعه که یک خانه بزرگتر است تعلق خاطر داشته باشند همان رفتاری که در خانهشان دارند در جامعه هم خواهند داشت و دیگر زباله پرتاب نمیکنند و بهداشت را رعایت میکنند. ولی این سؤال مطرح است که چرا بعضی افراد در بیرون از محیط خانه این تعلق خاطر، مسئولیت پذیری و ایفای نقش را رعایت نمیکنند و ندارند؟!»
وی در پاسخ به این سؤال گفت: «در وهله اول شاید فرد احساس کند آن مکان برای او نیست و ربطی به او ندارد! بنابراین نسبت به آن احساس مسئولیت نمیکند. نکته دیگر میزان حق و حقوقی است که باید دیده و رعایت شود. شخص باید احساس رضایت، احساس تحقیر نکردن، عادلانه بودن و مسائلی از این قبیل را درک کند و ببیند. نکته دیگر تلاش و مهارتآموزی نظام آموزش عمومی از کودکستان گرفته تا دبستان، راهنمایی، دبیرستان و تا سطوح عالیه است ولی نظام آموزش در این باره ضعیف عمل کرده و حتی در بعضی موارد حتی هیچ آموزشی دیده نمیشود. میزان مشارکت اقشار اجتماعی در تصمیمسازیها و دخیل کردن آنها نیز قابل توجه است. چرا که ما به تناسب قدرت اختیار، میتوانیم انتظاراتمان را تعریف کنیم. بنابراین مهم است اقشار مختلف اجتماعی بتوانند و بدانند چقدر زمینه مانور، حرکت، قدرت، تأثیرگذاری در امر تصمیمگیری را دارند.»
این جامعه شناس درباره نقش پویشهای زیستمحیطی و انجمنهای فعال در این زمینه میگوید: «فعالیت NGO ها، سازمانهای مردم نهاد و ثمنها در کشور، نسبت به کشورهای توسعه یافته و حتی کشورهای همسایه کم است، چراکه نیاز به مشارکت دارد و آموزش آن هم سازوکار میخواهد. با یک نسخهپردازی صرفاً نظری نمیتوان انتظار داشت اتفاق خاصی بیفتد یا قابل توجه باشد. ما باید موانع مشارکت عمومی در امر حفاظت از محیط زیست را بررسی کنیم و بدانیم کاستیها کجاست و آنها را شناسایی و سپس با یک برنامه مشخص کوتاه مدت و بلند مدت موانع را برطرف کنیم. باید در هر محله، مدرسه، کوچه، خیابان، شهر و استان مدلهای تشویقی، تبلیغی و اغنایی متناسب با آن را مهیا کنیم.»
تریبون بیشتری را در اختیار رویکردهای نقادانه قرار دهیم
دکتر صادقیان با اشاره به اینکه رسانه متمرکز و منحصری درباره محیط زیست و زمین پاک نداریم یا از آنها پشتیبانی نمیشود افزود: «از رسانهها نباید غافل ماند و از آنها گذر کرد. این مهم باید تسهیل و تشویق شود. از سازمانهای مردم نهاد که کم و بیش فعال هستند حمایت شود. در مدارس و نظام آموزشی رسمی و غیررسمی، رسانه به ویژه رسانه ملی نقش زیادی دارد ولی کمرنگ است. مدون، پایدار و نظام یافته نیست. مستمر و ادامه دار نیست. به همین دلیل ضعیف عمل میکند. لازم است ساز و کارها اعم از برنامهریزی و توجیه برای ساماندهی این حوزه و منابع اعتباری آن تقویت شود تا به همان میزان توسعه، پیشرفت، مشارکت، تقویت حساسیت عمومی، آگاهسازی بیشتری را شاهد بود. در نهایت در نظام جامع لازم است تعامل بین حوزههای رسمی و غیررسمی، حوزههای عمومی، خصوصی، خانواده و دولت متوازن جلو بروند، در غیر اینصورت اکتفای صرف به بوروکراسیهای اداری و سازمانی نارسا است و کافی نیست. نکته مهم دیگر اینکه متخصصانی که الزاماً ممکن است کارمند و مدیر نباشند ولی صاحب نظر هستند آن هم با رویکرد نقد متعادل، تریبون بیشتری داشته باشند تا آگاهسازی بیشتر و مشارکت بیشتری انجام شود.»
ویژگیهای روانی تابع شرایط محیطی است
وی در پاسخ به این مورد که وجود کاستیها را نمیتوان انکار کرد، اما شاهدیم بعضی شهروندان علیرغم اطلاعرسانی و هشدار کارشناسان و حتی پزشکان به محیط زیست احترام نمیگذارند و رفتارهایی از جمله پرتاب زباله یا ته سیگار را به محیط پیرامون خود دارند گفت: «بین رفاه و برخورداری اجتماعی با رعایت مسائل زیست محیطی رابطه معناداری وجود دارد. به این معنا که در میان طبقات و اقشار برخوردارتر که آرامش روانی و رفاه بیشتر، معیشت خوب و توسعهدار، تحصیلات و آموزش بیشتری دارند رعایت بیشتری هم دیده میشود چرا که توسعه اقتصادی رشد فرهنگی در پی دارد. بالعکس در مناطق محرومتر و آسیب دیدهتر، چون نیازهای اولیه بر زمین مانده است این صنف از نیازها که به عنوان نیازهای ثانویه نام برده میشود مغفول میماند. زیرا معیشت سرجای خودش نیست بنابراین اکثر موارد دیگر معنا، اولویت، عینیت و ضرورتش به شدت کاهش پیدا میکند. باید پذیرفت بین رفاه و شناخت قضیه، حساسیت نسبت به مسئله، مسئولیت پذیری، علاقمندی، لذت رعایت قانونی رابطه وجود دارد، چرا که ویژگیهای روانی تابع شرایط محیطی است، چه محیط خانواده چه محیط اجتماعی، وقتی فرد نیازهای اولیهاش مغفول بماند نیازهای ثانویه در ذهنش باقی نمیماند.»
صادقیان معتقد است از نگاه قضایی و انتظامی با این موضوع باید برخورد درستی شود و هر جا لازم بود، مانند آلوده کردن عمدی محیط زیست و پرتاب کردن زباله، مانند بسیاری از کشورهای توسعه یافته جرم در نظر گرفته شود، ولی تجربه نشان داده است سازوکارهای فردی، انتظامی و قضایی قطعاً نارسا است و چندان هم پیگیرانه نیست. باید مطالعه شود انباشت فشار تا سرریزکردن در حوزههای دیگر و تنش چقدر با ماهیت این حوزه همخوانی دارد؟ این موارد مانند شبکه و زنجیره است که اگر کامل نباشد زنجیره قطع میشود. مانند یک خودرویی که اگر هر جزیی از آن را برداریم ماشین از کار میافتد. به همین دلیل تنها با یک رویکرد تجویزی و نسخهپیچی روانشناختی فردی و فرهنگی، بنا به تجربهای که در این سالها کسب شده، نتیجه نمیدهد و حتی گاهی نتیجه عکس میدهد و در نهایت به تخریبگری، کینه و نارضایتی میانجامد.»
او با اشاره به فرمایش حضرت علی (ع) که فرمودهاند هرچیزی را باید سر جای خودش قرار داد، اظهار داشت: «فرد وقتی میبیند هیچ چیزی سر جای خودش نیست رعایت نمیکند لذا باید اجزای این پازل را با هم ببینیم و جلو برویم نه اینکه تنها وجه فرهنگی و رواشناختی آنرا ببینیم. یک نظام جامع مدیریتی نظامی است که برای تمام موارد و به تناسب اهمیت هر کدام سیاستگذاری و برنامهریزی کند. بنده معتقدم وجه فرهنگی، آموزشی معلول است. به میزانی که احساس رفاه، رضایت و عدالت باشد، خود به خود این امر و امثالهم جلو میرود. به همین دلیل است که در مناطق توسعه یافتهتر و برخوردارتر به شدت رعایت بیشتری دیده میشود. بنابراین در بخش عدم رعایت قوانین و مصداق جرم ولو جرائم خرد باید برخورد انجام شود، اما چارهسازی و این وجه جلوگیری و پیشگیری از جرم و برخورد با مجرم هم نیاز به فرهنگسازی دارد.»
صادقیان در آخر گفت: «مواردی مانند حفظ محیطزیست و رعایت بهداشت، یک مجموعه نَرم فرهنگی است که در بلند مدت و بین نسلی جواب میدهد. کار یک روز و یک سال و چند سال هم نیست. اگر فرآیند بلند مدت آن در یک نسل سرمایهگذاری و ارکان، ابعاد ساختاری آن به همین تناسب جلو برود میتوان در چند نسل آینده انتظار پیشرفت معناداری از آن را داشت.»