جوان آنلاین: سخنان عباس عراقچی در اجلاس مشهد درباره ارتباط با امریکا، یک بخش در ظاهر محکم و یک بخش شل داشت که این بخش شل را بازار ایران و بهتبع آن زندگی مردم بیشتر جدی میگیرد؛ و این یعنی سیاست تعلیق! هرچند بخش محکم آن سخنان نیز اگر به دقت تحلیل شود، از بخش شل آن وارفتهتر است! آقای عراقچی میگوید «تا زمانی که امریکاییها سیاست زیادهخواهانه و حداکثری خود را کنار نگذارند و تقاضاهای غیرمعقول از ما داشته باشند، به میز مذاکره بازنمیگردیم» و بلافاصله اضافه میکند «ویتکاف از طریق واسطهها تماسهایی با ما برقرار میکند. ایران اهل صلح و دیپلماسی است». بخش اول خودش یک تعلیق اساسی دارد، یعنی میتوان به زمانی فکر کرد که امریکا زیادهخواهی خود را کنار بگذارد! با این حال اگر کسی این سخن وزیر خارجه ایران را با تسامح، یک هشدار جدی به امریکا بداند، ناگهان پردهبرداری از ارتباط غیرمستقیم با ویتکاف مثل پتکی شیشه خیالخام مخاطب را میشکاند و به او میگوید منتظر امریکا باش! این همان سیاست تعلیق و در انتظار نگهداشتن است. رها باید کرد این سیاست مخرب و این بازی با کلمات را! سیاست هرچند بیپدر و مادر است، اما بهشدت واقعی است و بدون نگاه رئالیستی به واقعیات موجود و شواهدی که رابطه ما با امریکا را میزبانی میکند، راه به بیراهه میبریم؛ بنابراین باید گفت دو کلمه حرف ایشان در یک اجلاس تا حدودی بیربط با سیاست خارجی آنقدر نامعلوم و غیرقطعی و «کجدار و مریز» بهنظر میرسید که بتوان از ایشان خواست قاطعانه و واقعگرایانهتر سخن بگوید. آنچه ایران را بیش از هر چیز از امریکا متضرر کرده است، سیاست «انتظار برای ارتباط با امریکا» بوده است. هرچند بارها گفتهام که امریکا از همان آغاز با تاکتیک «راهبردنمایی مذاکره و توافق با ایران» جلو آمد، با آنکه هیچگاه قصدی برای عادیسازی روابط با ایران نداشت، زیرا او در برابر کشورهای جهان به شکلی دیگر از روابط، عادت کرده است که ایران بعد از انقلاب، خارق این عادتها بوده است. اما حتی اگر کسی این ادعا را نپذیرد، اکنون قبول میکند که در شرایط بسیار دوری از مذاکره و توافق با امریکا هستیم و بهتر است شر این انتظار و تعلیق در سیاست خارجی و اقتصاد را بکنیم و دندان طمع دوستی با امریکا را از بیخ درآوریم و دور بیندازیم.
واکنش آقای عراقچی پس از چند روز اخبار پراکنده مجازی درباره تماسهای غیر رسمی بین ایران و امریکا، این بود که در حاشیه دومین نشست منطقهای دیپلماسی استانی دوباره یادی از ویتکاف کرد با آنکه ویتکاف ظاهراً میخواهد از دولت امریکا هم کنار برود و به کسبوکار خود برسد. «ویتکاف از طریق واسطههایی تماسهایی با ما برقرار میکند. موضع ایران روشن است؛ جمهوری اسلامی ایران اهل صلح و دیپلماسی است. ما همواره نشان دادهایم که پایبند به دیپلماسی هستیم ولی این به معنی گذشتن از حقوق مردم ایران نیست.» تکلیف این عبارات آقای عراقچی روشن است. گویا دولت و وزارت خارجه بیشتر از آنکه مایل باشند مسئله میان ما و امریکا را حل یا تعیینتکلیف نهایی کنند، دوست دارند با چنین اخباری آن را معلق نگه دارند. استخوانی است که میتوان آن را لای زخم نگه داشت تا هربار به «طبیب جمله علتهای ما» نیاز افتد! آقای عراقچی البته «نمک ضدامپریالیستی» سخنانش را هم فراموش نمیکند. «امریکا بارها ثابت کرده است که پایبند به دیپلماسی نیست. امسال نیز پس از پنج دور مذاکره به حمله نظامی اسرائیل علیه ایران ملحق شد و سپس در نیویورک نیز زمینه توافق وجود داشت که باز هم با زیادهخواهی طرف امریکایی این مذاکرات به سرانجام نرسید». اما قضاوت کنید که از این سخنان درهموبرهم چه چیزی نهایی میشود: «هنوز ویتکاف حرف میآورد و میبرد»! سخنگفتن با ویتکاف و غیر ویتکاف اشکالی ندارد. شما تا ابد با امریکا سخن بگو و پیام ردوبدل کن، اما با مردمت واقعی باش. آقای عراقچی شخصاً مخاطب این سخن نیست. حتی رئیسجمهور محترم نیز کمتر از امریکا میگوید. اما روح حاکم بر بخشی از دولت که ترویج «توافق به هر طریق» میکند، با اخلاق نظام جور نیست و این یعنی تلاش بیهوده.
نباید اجازه داد امر سیاسی آنقدر مبتذل شود که وقتی روحانی و ظریف از برجام دفاع میکنند و منتقدان تناقضهای آنان را یادآور میشوند، پادوی توییتریشان بگوید «دهان روحانی و ظریف را باز نکنید که ضرر میکنید». هرچند او خواست مدح کند، اما قدح کرد. چون فقط دهان هرز است که زیان میرساند، هم به دیگران و هم به خود. البته وقتی در امریکا در پاسخ به خبرنگاری که میپرسد «چه کسی مجارستان را برای دیدار ترامپ و پوتین انتخاب کرد؟» سخنگوی کاخ سفید پاسخ میدهد: «مادرت!» و سخنگوی پنتاگون وقتی از او میپرسند چرا کراوات وزیر جنگ امریکا شبیه پرچم روسیه است، میگوید «چون مامانت این کراوات را برای وزیر جنگ خریده»! از کسانی که در ایران چشم به چشمپوشی امریکا بر گناهان ایران بستهاند، انتظاری بیش از این نیست و این ابتذال سرایتکننده است.
امریکا رفت! اگر بفهمید این بهترین فرصت برای ایران است. آب رفته به جوی برنمیگردد. به سرچشمه زلال ملت رجوع کنید. اگر با مردم باشید و مردم از جانب دولت، تنگی و دشواری نبینند، بهقدر صد امریکا دولت و کشور را توانمند میکنند.