جوان آنلاین: صبح دیروز در نمایشگاه پلیس آگاهی پایتخت، ۷۰ متهم کیفقاپی و زورگیری همراه اموال کشف شده رونمایی شدند. آنچه بیشتر از طرحهای پیشین به چشم میخورد، افزایش چشمگیر متهمان زیر ۱۸ سال و حضور باندی خشن بود که یکی از اعضایش با خونسردی از خون ریختن برای سرقت صحبت میکرد. سارق خونی، متهم معروف به آرسن لوپن و منوچهر پنجهطلا در میان سارقان دستگیر شده حرفهایی برای گفتن داشتند.
صبح دیروز، ۷۰ سارق و زورگیر که در تازهترین طرح دستگیری کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت بازداشت شده بودند، همراه با اموال کشف شده در محوطه پلیس آگاهی به نمایش گذاشته شدند. در این طرح، دو نکته بیش از موارد دیگر جلب توجه کرد؛ نخست، افزایش تعداد سارقان و زورگیران زیر ۱۸ سال نسبت به طرحهای مشابه پیشین بود؛ موضوعی که حکایت از ورود جوانان کمسن به چرخه جرم دارد. دوم، حضور گروهی از سارقان خشن بود که به گفته خودشان «بوی خون از آنها به مشام میرسید» و رفتارهایی بسیار خطرناک داشتند.
برخورد قاطع
سردار علی ولیپورگودرزی، در حاشیه طرح اخیر پلیس آگاهی برای مقابله با سارقان و مجرمان خشن، در جمع خبرنگاران گفت: «اولویت اصلی ما شناسایی، دستگیری و برخورد قاطع با سارقان و مجرمان خشن است. در همین راستا، طی دو تا سه روز گذشته با انجام اقدامات اطلاعاتی و عملیاتی، ۷۰ سارق بهعنف و قاپزن در نقاط مختلف تهران شناسایی و بازداشت شدند.» به گفته وی، در بازرسی از مخفیگاه متهمان؛ دو قبضه سلاح جنگی، ۳۵۰ دستگاه تلفن همراه سرقتی و مقادیر قابل توجهی از اموال مسروقه کشف و ضبط شد که قرار است امروز به مالباختگان تحویل داده شود.
مجرمان کمسن در میان دستگیرشدگان
سردار گودرزی در پاسخ به پرسش «جوان» درباره کاهش سن سارقان گفت: «در میان دستگیرشدگان، همواره افرادی با سن زیر ۱۸ سال دیده میشوند و این موضوع جدیدی نیست. قوه قضائیه این متهمان را به کانونهای اصلاح و تربیت میفرستد تا با انجام آموزشهای لازم، از بازگشت آنان به چرخه جرم جلوگیری شود.» رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ درباره وضعیت جرائم در پایتخت توضیح داد: «براساس آمارهای امسال، میزان سرقتهای به عنف ۴۶ درصد کاهش یافته و کشفیات پروندهها نیز رشد چشمگیری داشته است. همچنین با انجام دستگیریهای هدفمند، میزان جرائم خرد ۱۸درصد و سایر جرائم ۳۰ درصد کاهش یافته است.» سردار ولیپورگودرزی در پایان تأکید کرد: «در موضوع بازپروری نوجوانان بزهکار، نهادهای مختلف مسئولیت دارند و باید آموزشهای لازم را به آنان ارائه دهند تا دوباره به مسیر جرم بازنگردند.»
متهمی که «با خون» سر و کار دارد
در تازهترین طرح دستگیری مأموران پلیس آگاهی، مردی که بین همدستان و دوستان خلافکارش با لقب «مافی» شناخته میشود به جرم سرقت بازداشت شد، اما با پیشرفت تحقیقات مشخص شد پروندهای سنگینتر از آنچه ابتدا تصور میشد، مقابل او باز است. مافی که ظاهراً با انتخاب این لقب سعی در تمایز خود از دیگر مجرمان داشته، اکنون متهم پروندهای است که کلکسیونی از جرائم خشن- از قتل تا سرقت مسلحانه از طلافروشی و خونریزی - در آن ثبت شده است.
خودت را معرفی کن؟
مافی هستم.
لقبت مافی است؟
بله، بین دوستانم و خلافکاران معروف به مافی هستم. البته این لقب را خودم انتخاب کردم.
چرا؟
خوب باید فرقی بین خلافکاران باشد. فکر میکنم این لقب خاص من است، چون خلافکار حرفهای و خطرناکی هستم. با این لقب دیگران هم از من حساب میبرند.
یعنی بین سارقان شما خطرناک هستی؟
سرقت و موبایلقاپی برای من خلاف نیست و بیشتر شبیه سرگرمی است؛ بهتر است بگویم دلهدزدی است. من خلافم سنگین است و با سرقت قابل مقایسه نیست.
چه خلاف سنگینی مرتکب شدی؟
در جریان یک حادثه، چهار نفر را با شلیک گلوله به قتل رساندم.
واقعاً تو قاتل چهار نفر هستی؟
بله، فکر میکنی دروغ میگویم.
درباره قتلها بیشتر توضیح بده؟
من قصدم قتل نبود و گفتم در حادثهای این اتفاق افتاد. سه سال قبل همراه همدستانم تصمیم گرفتیم به شیوه فیلمهای گانگستری سرقت درست و حسابی انجام دهیم و برای همیشه با خیال راحت لاکچری زندگی کنیم. آمار یکی از بستگانمان را که طلافروشی داشت به دست آوردم و یک شب راهش را سد کردیم و ۹ کیلو طلا را که همراهش بود به زور گرفتیم، اما مقاومت کرد که با شلیک گلوله جانش را گرفتم و طلاهایش را سرقت کردیم.
سه قتل دیگر را کی انجام دادی؟
پس از سرقت، طلاها را مخفی کردیم و برای مدتی دست از سرقت برداشتیم تا اینکه دوباره نقشه سرقت مسلحانه از طلافروشی دیگری را طراحی کردیم، اما حین سرقت، مأموران رسیدند و ما برای فرار تیراندازی کردیم. در جریان درگیری یک عابر به قتل رسید و چند تیر هم به مأموران اصابت کرد که بعد به ما گفتند دو نفر از مأموران هم کشته شدهاند.
حادثهها کجا رخ داد؟
قتل اول را کاملاً یادم هست؛ در تهران بود، اما در مورد حادثه دوم کامل یادم نمیآید. من شیشه زیاد مصرف میکنم و گاهی هم توهم میزنم. البته تیراندازی را یادم میآید و اینکه تیر به مأموران اصابت کرد، اما نمیدانم کشته شدند یا نه، چون آن روز هم شیشه مصرف کرده بودم و درست بهخاطر ندارم کجا رخ داد و تیرها به چه کسانی اصابت کرد. شاید هم در مورد سه قتل دیگر توهم زده باشم.
پس از قتل و سرقت مسلحانه کجا رفتی؟
فرار کردم و بهصورت غیرقانونی به ترکیه رفتم. چند سالی آنجا مخفیانه زندگی کردم، اما خسته شدم و تصمیم گرفتم به ایران برگردم. دلم برای اعضای خانوادهام تنگ شده بود. البته فکر میکردم آبها از آسیاب افتاده و ما فراموش شدهایم. از طرفی هم ۹ کیلو طلا را میخواستیم برداریم و بفروشیم.
یعنی وقتی از ترکیه به ایران برگشتی دستگیر شدی؟
بله، قسمتی از طلاها را فروختیم. فکر کنم ۴ یا ۵ کیلو را در کیش فروختیم و قرار بود بقیه را هم بفروشیم که دستگیر شدیم.
چطور بازداشت شدی؟
در خانه خواب بودم که مأموران بالای سرم آمدند و بازداشتم کردند.
علاوه بر سلاح گرم، مقدار زیادی هم موبایل از مخفیگاهت کشف کردند؟
بله، دو قبضه سلاح گرم و چهار سلاح سرد و حدود ۲۵۰ موبایل سرقتی و ۴۰۰ میلیون تومان پول نقد کشف کردند.
تلفنهای همراه را از مغازه سرقت کرده بودی؟
نه، موبایلقاپی میکردم. مأموران مرا بهعنوان موبایلقاپ دستگیر کردند، اما بعداً فهمیدند که سارق مسلح طلافروشی و قاتل هم هستم.
پس در این مدت موبایلقاپی هم میکردی؟
بله.
به چه شیوهای سرقت میکردی؟
همیشه همراهم سلاح گرم و سلاح سرد (نیمچه) بود و معمولاً در خیابانها پرسه میزدیم و افرادی را که گوشی گرانقیمت در دست داشتند، بهعنوان طعمه زیر نظر میگرفتیم و در فرصت مناسب حمله میکردیم و با چاقو ضربهای میزدیم و گوشیاش را میگرفتیم.
چرا ضربه میزدی؟
الان مردم شجاع شدهاند و به این سادگی اموالشان را به سارق نمیدهند. از طرفی هم گوشیهای قیمت بالایی دارد و زورشان میآید، به سادگی گوشیشان را به ما بدهند. وقتی با نیمچه ضربهای میزدم و خونشان درمیآمد، خودشان همه چیز را در اختیار ما میگذاشتند.
فکر نمیکردی دوباره مرتکب قتل شوی؟
نه، من حرفهای هستم و بلدم چطور ضربه بزنم که فقط خونش دربیاید. باور کن بعضیها تا خونشان درنمیآمد، گوشیشان را تحویل نمیدادند.
در این مدت چند نفر را زخمی کردی؟
فکر کنم ۱۷۰ تا ۱۸۰ نفر زخمی شدند و الان شاکی دارم.
پس همیشه با خون سر وکار داشتی؟
بله، متأسفانه، اما الان پشیمانم و میدانم که دیر به فکر پشیمانی افتادم.
بهمن؛ «پنجهطلا»ی ۶۰ ساله بازداشت شد
در تازهترین طرح کارآگاهان پلیس آگاهی، مرد ۶۰سالهای که در میان خلافکاران با لقب «بهمن پنجهطلا» شناخته میشود، بازداشت شد. او که به چند زبان مسلط است و بهویژه ترکی استانبولی را خوب صحبت میکند، به گفته خودش موهایش را در راه خلاف سفید کرده و هرچند پول زیادی بهدست آورده، هرگز زندگی آرام و راحتی نداشته است.
بهمن سابقه داری؟
بله، چند باری به اتهام سرقت، کشروی و سرقت طلای زنان بازداشت شدم.
درباره شیوه سرقتهایت توضیح بده؟
همیشه بهعنوان مسافر سوار تاکسی و خودروهای سواری مسافرکش میشدم و طلاهای زنان را کشرو میزدم. معمولاً شیکپوش بودم و به تیپ و قیافهام میرسیدم تا کسی به من شک نکند. میگفتم چند سالی است در ترکیه زندگی میکنم و برای تفریح و خرید طلا به ایران رفتوآمد دارم. ترکی استانبولی هم بلدم و خوب حرف میزنم و همین موضوع هم باعث میشد به من اعتماد کنند. به راننده و مسافران میگفتم طلا میخرم و بهجای آن دلار میدهم و کاری میکردم که آنها طمع کنند و طلاهای خود را به من بفروشند و من هم به آنها دلار میدادم. مثلاً اگر مسافر خانمی دستبند یا گردنبند قیمتی داشت، میگفتم من مثل همین را میخواهم برای همسرم بخرم و او هم طمع میکرد و به من میفروخت.
دلار میدادی؟
بله، اما دلارهای تقلبی. البته دلارهای تقلبی را فقط صرافیها میتوانستند تشخیص بدهند.
پس پول زیادی به دست آوردی؟
پول زیاد به دست آوردم، اما برکت نداشت و خیلی زود همه به باد میرفت. من موهایم را در این راه سفید کردم، اما باور کن هیچوقت زندگی آرامی نداشتم. چند روز خوشی و مدتی هم باید زندان میرفتم.
با اینکه معروف به پنجهطلا هستی، اما همیشه تیرت به هدف نمیخورد؟
بله، خیلی وقتها هم طعمههایم فریب نمیخوردند، یعنی طمع نمیکردند.
چرا معروف به پنجهطلا شدی؟
چون سروکارم با طلا بود. مثلاً خیلی راحت زنان را فریب میدادم و طلاهای آنها را مثل آب خوردن میگرفتم. طعمههایم اکثراً فکر میکردند سر من کلاه گذاشتهاند. مثلاً دستبند ۴۰ میلیون تومانی را ۶۰ میلیون تومان فروختهاند، اما وقتی دلارها را به صرافی میبردند تازه متوجه میشدند که چه کلاهی سرشان رفته است. مقصر خودشان بودند، چون طمع میکردند.
حرف آخر؟
پول حرام به هیچکسی نمیسازد. همین پولها مرا معتاد کرد. الان هر چقدر هم سرقت کنم باید هزینه مصرف شیشه کنم.
آرسن لوپن مسافرکش
در تازهترین طرح کارآگاهان پلیس آگاهی، یکی دیگر از سارقان بازداشت شد؛ مرد میانسالی که بهعنوان مسافرکش عمل میکرد و به گفته خودش، مسافرانش را با نسکافه مسموم و بیهوش و اموال آنها را سرقت میکرد. این سارق برای خود اسم و رسمی دارد و بین خلافکاران معروف به «آرسن لوپن مسافرکش» است.
خودت را معرفی کن؟
منوچهر هستم، ۵۳ ساله.
لقب خاصی داری؟
بله، بین دوستانم و خلافکاران معروف به آرسن لوپن هستم. همه دوستان میگویند من خیلی شارلاتان هستم و حرفهای طعمههایم را فریب میدهم.
الان به چه جرمی دستگیری شدی؟
سرقت با نسکافه مسموم. مسافرانم را با نسکافه مسموم بیهوش و اموالشان را سرقت میکردم. البته همیشه برای آنها نقش بازی میکردم و فریبشان میدادم.
چطور؟
معمولاً به ترمینال مسافربری میرفتم و مسافرانی را که احتمال میدادم پول و اموال گرانقیمت همراه دارند، بهعنوان مسافر سوار میکردم. به آنها میگفتم وضع مالیام خوب است و هر چقدر کار میکنم دلار و لیر میخرم و حتی مقداری دلار هم که همراه داشتم به آنها نشان میدادم و اعتمادشان را جلب میکردم. بعد به آنها نسکافه یا آبمیوه مسموم تعارف و آنها را بیهوش میکردم. سپس اموالشان را سرقت میکردم و آنها را در محلهای خلوت از خودرویم بیرون میانداختم. البته مسافران شهرستانی هم سوار میکردم. مثلاً کنارشان توقف میکردم و میگفتم میخواهم به فلان شهرستان بروم و تنها هستم و آنها سوار میشدند و من هم مسمومشان میکردم.
فکر نمیکردی با این کار جان کسی را بگیری؟
نه، گفتم که من آرسن لوپن هستم و بلدم چطور نسکافه مسموم درست کنم که خطر جانی نداشته باشد. دوز آن را رعایت میکردم. البته الان که فکر میکنم، خدا خیلی رحم کرد که تمامی طعمههایم جان سالم بهدر بردند.