حامد صافی، نویسنده کتاب «انوار بازنوشته» در جلسه رونمایی از اثرش که از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است، گفت: روایتهای عاشورا نورهایی هستند که در متون بازنوشته شدهاند و من در «انوار بازنوشته» تلاش کردم این دگرگونیها، گشتارها و تغییرات را در متون بررسی کنم. وی توضیح داد: «انوار بازنوشته» بررسی انتقادی روایتهای عاشورا از آغاز تا پایان قرن هفتم است. منظور از روایتهای عاشورا در این اثر، روایتهای تاریخی است که در منابع مکتوب ثبت شده است.
کار براساس نظریه فزون متنیت
وی روش کار در این اثر را مبتنی بر نظریه فزون متنیت معرفی کرد و افزود: براساس این نظریه، هیچ متنی آفریده نمیشود، مگر اینکه از متون پیش از خود الهام گرفته باشد. طبق این نظریه متون از لحاظ تقدم و تأخر و تأثیر متون متقدم بر متون متأخر مورد بررسی قرار میگیرند.
صافی اظهار کرد: از آنجا که متون متأخر در بافت زمانی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی متفاوتی آفریده میشوند، دچار دگرگونیهایی خواهند شد که در نظریه فزون متنیت گشتار نامیده میشوند. بر این اساس، روایتهایی در این بازه زمانی (آغاز منابع مکتوب تا قرن هفتم) مدنظر قرار گرفته که بدهوبستان متنی با هم داشتهاند و ارتباط فزون متنی با هم دارند. من تلاش کردم با مقابله روایتها و تجزیه آنها در حد گزاره و پیرفت، نشان دهم که این متون چطور بازنوشته شدهاند.
روایتهای عاشورا نورهایی در متون بازنوشته
وی درباره نام اثر نیز بیان کرد: عنوان این کتاب برگرفته از «الواح بازنوشته» اثر ژرار ژنت (زبانشناس فرانسوی و صاحب نظریه فزون متنیت) است و من «انوار بازنوشته» را با الهام از این اثر انتخاب کردم، به این اعتبار که روایتهای عاشورا نورهایی هستند که در متون بازنوشته شدهاند و تلاش کردم این دگرگونیها، گشتارها و تغییرات را در متون بررسی کنم.
دستهبندی روایتها
صافی تشریح کرد: روایتها در این کتاب به چند دسته تقسیم شدهاند که یکی از آنها، پیشمتنهای اولیه است که امروز برخی از آنها در دسترس ما نیستند، مثل مقتل ابی مِخنَف و ما نمیتوانیم بگوییم چه تغییراتی نسبت به متن اصلی به وجود آمده است. شاید یکی از ارزشمندترین پیشمتنهای اولیه، کتاب الفتوح ابن سعد کوفی باشد که از نظر تاریخی بر تاریخ طبری تقدم دارد و در متون بعد خود هم تأثیر بسزایی داشته است. دسته دوم، متون در دسترس ما هستند، مثل تاریخ طبری. دسته سوم متون، بیشمتنها یا فزونمتنها هستند که برگرفته از پیشمتنهای نسل اول یا دوم هستند.
نقد به معنای تجزیه و تحلیل
وی منظور از انتقاد و نقد روایتپژوهی را تحلیل متن و تجزیه آن به بخشهای کوچکتر و روایت موشکافانه معنا کرد و افزود: واژه انتقاد با آنچه امروز در افواه و ادبیات سیاسی نقل میشود، تفاوت دارد، بهطوریکه تجزیه و تحلیل روایتها همان انتقاد است. ما در روش نقدپژوهشی اثر را میشکافیم، تکهتکه و جزء به جزء آن را بررسی میکنیم.
در ادامه این نشست، محمدرضا سنگری که به عنوان کارشناس و منتقد در جلسه حضور داشت نیز گفت: یکی از مقولههایی که فقد و فقر آن در مطالعات عاشورایی وجود دارد، برخورد انتقادی با متنها، کنار هم چیدن متنها، کشف روابط متن، کاستیهای آنها و ارزیابی و ارزشیابی آنهاست.
وی ارزیابی را به معنای فراروی قرار دادن دادهها و اطلاعات و بعد ارزشیابی آنها معنا و در ادامه تأکید کرد: اگر قرار باشد اندکی درنگ داشته باشیم، باید بدانیم چرا برخی بخشها حذف شده و چرا حذف صورت گرفته است. گاه یک واژه حذف میشود و آن واژه نگاه و فهم ما را از یک حادثه دستخوش تغییر و تحول میکند. این امر در متون تاریخی ما کم نیست.
سنگری اظهار کرد: قصه کربلا و ماجرای عاشورا چند ویژگی دارد که آن را از دیگر متنهای تاریخی و وقایع تاریخی متفاوت میکند. نکته اول این است که رویدادها معمولاً وقتی از نقطه ولادت خود فاصله میگیرند، رنگ میبازند و در تاریخ گم میشوند. تنها یک واقعه در تاریخ وجود دارد که هرچه از مبدأ خود فاصله گرفته، درخشانتر شده و تاریخنویسان بیشتر به آن پرداختهاند و آن واقعه عاشوراست.