کد خبر: 980294
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۸ - ۰۶:۳۰
آیا مرامنامه کاسبی را خوانده و امضا کرده‌ایم؟
امروزه جامعه پر شده از کاسب‌هایی که راه و رسم کاسبی را بلد نیستند. کسبه این روز‌های جامعه اغلب جوانانی هستند که از بد روزگار یا از سر تفنن چند روزی را به شغل کاسبی و مغازه‌داری روی آورده‌اند که اغلبشان نکات اولیه این حرفه را بلد نیستند و این امر باعث می‌شود با مشتری و خریداران بی‌حوصله، توأم با بداخلاقی و بدون همکاری برخورد کنند. در‌حالی‌که فراموش کرده‌اند در هر کاسبی به هر شکلی، اخلاق‌مداری حرف اول را می‌زند
مریم ترابی
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: همه ما دوست داریم به هر مکانی وارد می‌شویم با خوشرویی و لبخند میزبانمان روبه‌رو شویم. درواقع همه ما مهربانی را دوست داریم. مهمان به روی باز صاحبخانه می‌آید و مشتری هم به روی باز صاحب مغازه وارد آنجا می‌شود. همه ما روی باز و مهربانی و درستی رفتار طرف مقابلمان برایمان اهمیت دارد و اگر اینگونه نباشد ترجیح می‌دهیم با دوست یا فامیل خود که روی خوش پذیرایی از مهمان را ندارد، رفت‌وآمدی نداشته باشیم یا از کاسب محله که ترشرو و اخمو است و جواب مشتری را سر بالا می‌دهد هیچ‌وقت خریدی نکنیم.

چه عاملی مرا به یک سوپرمارکت می‌کشاند؟
در اکثر محله‌های تهران شاهد انبوهی از سوپرمارکت‌ها و میوه‌فروشی‌ها هستیم. به عبارتی قدم‌به‌قدم سوپرمارکت و بقالی و میوه‌فروشی کنار هم زده شده است. بعضی‌وقت‌ها این سؤال در ذهنم ایجاد می‌شود که آیا همه این مغازه‌دار‌ها درآمد خوبی دارند؟ یا اینکه آیا تمام این کاسب‌ها با هم رقابت تنگاتنگی برای جذب مشتری دارند؟ ولی چه رقابتی؟ اجناسشان را ارزان‌تر از دیگری می‌فروشند یا اجناس بهتری از دیگری دارند؟ یا اینکه در اخلاق‌مداری با هم رقابت می‌کنند؟ در محله ما هم اینگونه است. به عبارتی سر هر کوچه یک بقالی یا سوپرمارکت دایر شده است، ولی بعضی از این سوپرمارکت‌ها همیشه پر از مشتری هستند و هیچ‌گاه از مشتری خالی نمی‌شود، برخی هم مگس می‌پرانند. مثل یکی از سوپرمارکت‌های بزرگی که در محله ما در بین انبوهی از بقالی‌ها و سوپرمارکت‌های بزرگ دیگر همیشه پر از مشتری است و همیشه هم مشتری راضی از خرید خود از آنجا خارج می‌شود.

اخلاق‌مداری، رمز موفقیت کاسبی
ارزان‌فروشی یا گران‌فروشی یا کم‌فروشی از موضوعاتی هستند که همیشه کاسب‌ها با آن سنجیده می‌شوند، اما حکایت این سوپرمارکت محله ما کمی متفاوت‌تر از بقیه است. سال‌های قبل مرد میانسالی صاحب یک بقالی کوچک بود. هر زمان وارد بقالی کوچکش می‌شدیم با لبخند و روی خوش مشتری خود را راه می‌انداخت. کافی بود کودکی وارد مغازه‌اش بشود با بازی و خنده هرچه برای خرید لازم بود را به او می‌داد. بچه‌ها و بزرگ‌تر‌ها هم خندان و راضی از خرید خود از بقالی بیرون می‌آمدند. پسرم که کوچک بود همیشه دوست داشت بستنی و خوراکی‌های خود را از عمو بقالی بخرد، چون در مغازه عمو بقالی به او خیلی خوش می‌گذشت. این مرد کاسب در کنار رفتار خوشی که با مردم داشت اجناس باکیفیت و با قیمت مناسبی هم می‌فروخت. صاحب مغازه به قدری خوش‌اخلاق و خوش‌برخورد بود که مشتریان مغازه‌اش به او اعتماد و علاقه داشتند و او حتی به مشتریان خط می‌داد که چه کالایی بخرند بهتر و بصرفه‌تر است. گاه حتی مشتریان او خیلی بیشتر از آنچه می‌خواستند، می‌خریدند و او نسیه می‌داد. اگر مشتری وارد مغازه‌اش می‌شد که پول کافی نداشت برایش مهم نبود و از این دست رفتار برخی کاسب‌ها را نداشت که به اندازه پولش جنس به او بفروشد. هرچه لازم بود می‌گفت بردارد و هرچقدر پول دارد بدهد و بقیه را هروقت داشت تسویه کند. بعضی‌وقت‌ها اگر متوجه نداری مشتری می‌شد حتی پول هم نمی‌گرفت و به نیازمندان محله کمک می‌کرد. پسر‌های عمو بقال محله ما در کنار پدر راه و رسم کسب و کار و اخلاق‌مداری را از پدر یاد گرفتند و بزرگ شدند. بقالی کوچک پدر را به سوپرمارکت بزرگی تبدیل کردند که از جان مرغ تا شیر آدمیزاد در آن پیدا می‌شود. یک سالی از افتتاح این سوپرمارکت بزرگ نگذشته بود که عمو بقالی خوش‌اخلاق و خوش‌خنده محله ما فوت کرد. همه اهالی محله غصه‌دار و ناراحت از دست دادن یک کاسب خوش‌اخلاق و خوش‌مرام بودند. اما پسر‌ها راه پدر را ادامه دادند و با اخلاق خوشی که دارند مشتری‌ها را پایبند مغازه خود کرده‌اند. گاهی شنیده می‌شود که پسران عمو بقال اجناسشان را گران‌تر از بقیه می‌فروشند که البته به خاطر کیفیت کالای آنهاست ولی با این صحبت‌ها و شنیده‌ها همچنان این مغازه از بقیه مغازه‌های محله شلوغ‌تر است، چون مردم به روی خوش و احترامی که این پسر‌ها همچون پدرشان به مشتری‌های خود می‌گذارند از آن‌ها خرید می‌کنند. درواقع آن‌ها جنس خود را همراه با اخلاق خوش می‌فروشند و مردم هم خریدارش هستند.

راه و رسم فراموش‌شده کاسبی
روزگاری کاسب حبیب خدا بود و به انصاف و دستگیری از نیازمندان و امانتداری و امین بودن مردم محله مشهور بود. کاسبی اصولی داشت که بر صداقت، مروت و رعایت حال خلق بنا شده بود؛ اما در روزگار امروزه همه کاسب شده‌اند و هیچ‌کس کاسب نیست! امروزه جامعه پر شده است از کاسب‌هایی که راه و رسم کاسبی را بلد نیستند. کسبه این روز‌های جامعه اغلب جوانانی هستند که از بد روزگار یا از سر تفنن چند روزی را به شغل کاسبی و مغازه‌داری روی آورده‌اند یا وارد کسب و کار‌هایی شده‌اند که اغلبشان نکات اولیه این حرفه را بلد نیستند و این امر باعث می‌شود با مشتری و خریداران بی‌حوصله، توأم با بداخلاقی و بدون همکاری برخورد کنند. در‌حالی‌که فراموش کرده‌اند در هر کاسبی به هر شکلی، اخلاق‌مداری حرف اول را می‌زند و به جمله «حق با مشتری است» باید پایبند باشند؛ جمله‌ای که کاسب‌های قدیم به آن خیلی پایبند بودند و آن را رمز موفقیت خود می‌دانستند. هنوز هم جمله «حق با مشتری است» رمز موفقیت در هر کسب‌وکاری است. امروزه خیلی‌ها سر جای خودشان کار نمی‌کنند. پزشکمان به جای طبابت به برج‌سازی مشغول است. مهندسمان در بازار کاسبی می‌کند. معلممان در بازار خودرو دلال شده است. وقتی افراد به دلیل تغییر شرایط اقتصادی جامعه به کسب‌وکار‌هایی روی می‌آورند که آموزش آن را ندیده‌اند خب همان می‌شود که جامعه امروزی ما گرفتار آن شده است. کاسب‌هایی داریم که راه و رسم کاسبی را بلد نیستند.

حال شما کاسبان جامعه؛ اگر پزشکی هستید که برج‌ساز شدید، کارمندی هستید که طلافروش شده‌اید، مهندسی هستید که دلال خودرو شده‌اید یا معلمی هستید که دلال دلار و ارز شده‌اید به هر حال کاسبی هستید که باید راه و رسم کاسبی را هم بلد باشید. فرقی نمی‌کند چه تحصیلاتی دارید و در چه سطح از موقعیت اجتماعی قرار دارید و باز هم هیچ فرقی نمی‌کند که چه چیزی را می‌فروشید، فقط بدانید که باید راه و رسم و اصول کاسبی را بلد باشید، باید بدانید که چیزی به نام اخلاق کاسبی، اعتبار و تعهد به حرف وجود دارد که باید آن‌ها را رعایت کنید. اگر این اصول رعایت نشود اولین کسی که ضرر می‌کند خود شما کاسب‌ها هستید. بد نیست قبل از وارد شدن به حرفه کاسبی مروری بر مرام کسبه قدیم داشته باشیم و آن را امضا کنیم تا در کاسبی خود موفق باشیم و حبیب خدا شویم.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
امیر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۹
1
3
جوری حرف زدید که انگاری کاسب بیچاره برده مشتری هست،نوکر پدر مشتری که نیستیم هر برخورد مشتری رو تحمل کنیم
رضا رحمانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۱۹
0
0
سلام
تو بازار مسگرهای قزوین یه آقا حسام هست خیلی با معرفت با اخلاق دوست داشتنی دوست دارم یه روز برید پیشش اصلا خرید نکنید فقط ببینید این فرشته است.واقعا مرد اخلاق وکاسب بازار قزوین.از طرف مشتری
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار