حوزه علميه، نهاد مولد دانش دين در جهان تشيع بوده و با پيروزي انقلاب اسلامي و برپايي حکومتي مبتني بر آموزههاي اسلامي، جايگاهي ويژه در جامعه يافته است. به عبارت ديگر اگر تا پيش از انقلاب، حوزهها صرفاً نقشي اصلاحگرايانه براي خود قائل بودند، اکنون انتظار ميرود حوزهها به تمام پرسشهاي اساسي حکمراني ديني و نحوه اداره جامعه پاسخ گويند.
از سويي تحولات و تطورات اجتماعي در ايران و جهان در دهههاي اخير به گونهاي بوده است که ميزان تهاجم جريانات ضددين و انحرافي به ساحت شريعت مقدس و اعتقادات جامعه مضاعف شده و لازم است جريان حوزوي با سرعت و شتابي حتي بيشتر از تحولات روز خود را در مقام حراست از ايمان مردم ببيند.
در همين راستا رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اعضاي شورايعالي حوزههاي علميه به طرح نکات مهمي پرداختند که بر مبناي اين نکات ميتوان به «نقشه راه تحول در حوزه» - که مطالبه ديرينه امام خامنهاي از حوزههاي علميه بوده است- دست يافت. در ادامه به طور مختصر به برخي از مهمترين اين محورها ميپردازيم:
1- نخستين پيش نياز دستيابي به تحول، داشتن برنامهاي بلندمدت براي اين امر است که لازمه طرحريزي و تحقق چنين برنامهاي – در صورت وجود- حاکم شدن تفکر راهبردي و سامانمند در مديران و نخبگان حوزه است. حوزهها براي برداشتن گامهاي بلند، نيازمند نگرشي است که اهداف عالي را بشناسد و افقهاي دور و نيز کليت اين مجموعه را بتواند بنگرد و بر مبناي آن تصميم بگيرد. وجود چنين تفکر راهبردي، سامانمند و کلاننگر ميتواند زمينه را براي طرحريزي يک «برنامه جامع راهبردي تحول حوزه» فراهم آورده و ورود مديراني با عزم و نگرشي متناسب ميتواند اجراي صحيح و گام به گام چنين برنامهاي را محقق سازد.
2- اکنون حوزههاي علميه نيازمند يک انديشکده يا اتاق فکر تحول است که در بيان رهبر معظم انقلاب اسلامي از آن به عنوان «مرکز مطالعات راهبردي حوزه» ياد شد. راهبري تحول در هر سازمان و مجموعهای نيازمند آن است که اين تحول از دوره ظرفيت نخبگي آن سازمان بجوشد و نوعي اجماع يا حداقل اتفاق نظر روي آن پديد آيد. اکنون در حوزه چهرههاي ارزشمندي از نخبگان و فرزانگان هستند که ايدههاي قابل تأمل و مفيد و تجارب قابل بهرهبردارياي در باب تحول دارند که وجود اين نهاد انديشهورز ميتواند موجب مشاركت هرچه بيشتر اين ظرفيتهاي فکري نخبگي در اين امر مهم گردد.
3- برخي توصيههاي مديريتي که معظمله به شوراي عالي حوزه فرمودند نيز در فرآيند برنامهريزي تحول راهگشاست، از جمله «پرهيز از ديوانسالاريهاي شبه دولتي» و «نشست و برخاست مديران حوزه با طلاب». ميتوان فرايند تعاملي هرچه منعطفتر و نزديکتر افقي و عمودي در سازمان حوزهها را فراهم کرد و عزمي راسخ و تمامعيار را در خدمت تحولخواهي همهجانبه در حوزه به ميدان آورد.
4- علاوه بر اينها شرايط جامعه کنوني، اقتضائات زمان و نيز آينده پژوهي تحولات آتي از يکسو و آسيبشناسي حوزههاي علميه فعلي از سوي ديگر نشان ميدهد سرفصلهاي محتوايي و رويکردي نيز در برنامه تحولي حوزه بايد در دستور کار قرار گيرد که برخي از اين سرفصلهاي محتوايي عبارتند از:
الف- ايجاد فضاي انس با قرآن در ميان طلاب
ب- شناسايي استعدادهاي برتر
ج- ترويج مطالعه بهويژه در زمينه سير تاريخ علوم حوزه و تفسير
د- تربيت مبلغهاي قلمي علاه بر مبلغهاي سخنور
ه- تربيت مبلغ فضاي مجازي
اتخاذ اين رويکردها در کنار برنامههاي اجرايي متناسب در فعالتر شدن حوزه و بسيج سرمايه انساني آن در خدمت مضاعف به اهداف حکومت ديني و رشد و بالندگي معارف اسلامي در جامعه کنوني تأثير بسزايي خواهد داشت و چارچوبهاي ايماني مردم را تقويت خواهد نمود.