جوان آنلاین: در شرایطی که جهان درگیر پیچیدهترین اشکال جنگهای نوین است، ایران طی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر نشان داد قدرت یک ملت، فقط در تجهیزات نظامی یا موشکهای نقطهزن نیست، بلکه در بصیرت، همبستگی و سواد رسانهای عمومی مردمش نهفته است؛ جنگی که شاید در ظاهر کوتاه بود، اما از حیث عمق شناختی و فشارهای روانی و رسانهای با هیچ نبردی قابل مقایسه نیست. رفتار مردم در این مدت، بسیار تحسینبرانگیز بود آنچنانکه تحلیلگران داخلی و خارجی و حتی برخی مخالفان نیز نتوانستند از اشاره به آن چشمپوشی کنند. مردم نهتنها صحنه را خالی نکردند، بلکه خود به رسانه تبدیل شدند. آنها روایتگر، تحلیلگر، جبههساز و حتی پاسدار امنیت روانی جامعه بودند و این اتفاق، یکی از ارزشمندترین دستاوردهای جنگ ۱۲ روزه است.
جنگ شناختی؛ نبردی بیصدا، اما ویرانگر
این جنگ، پیش از آغاز فیزیکی، مدتها در فضای شناختی و رسانهای آغاز شده بود. دشمن با تمرکز بر مشکلات اقتصادی، تحریک برخی اعتراضات صنفی و موجسازی از طریق رسانههای فرامرزی تلاش داشت افکار عمومی را نسبت به حاکمیت بیاعتماد و جامعه را دچار انفعال، خشم و در نهایت فروپاشی روانی کند، اما اتفاقی که رخ داد، خلاف انتظار آنان بود. مردم با تجربهای که از حوادث گذشته و درک دقیقتری که از «جنگ روایتها» پیدا کرده بودند، این بار منفعل باقی نماندند. در فضای مجازی، موجی از روایتگری اصیل، هوشمند و هدفمند شکل گرفت.
از مخاطب به راوی؛ نقطه عطف بلوغ رسانهای مردم
یکی از مهمترین پیامدهای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، تبدیل مردم از مصرفکننده منفعل اطلاعات به تولیدکننده فعال محتوا بود. آنان فهمیدند اگر روایت اول را خودشان نگویند، روایتهای دوم و سوم از آنِ دشمن خواهد بود. این تغییر، فقط یک تحول رسانهای نبود، بلکه نوعی بلوغ فکری و بصیرتی در سطح عمومی جامعه بود که باید آن را قدر دانست و حفظ کرد. افرادی که تا پیش از این صرفاً مخاطب اخبار بودند، حالا خودشان روایتگر صحنهها شدند. فیلمهای لحظهای، تحلیلهای مختصر، نقل قولهای آگاهانه و حتی طنزهای هوشمندانه کاربران فضای مجازی، در کنار روایتهای رسمی رسانههای داخلی توانست افکار عمومی را تثبیت کند.
نقش آموزشنیافته، اما غریزی مردم در سواد رسانهای
شاید مردم در دانشگاهها کلاس سواد رسانهای نگذرانده باشند، اما در متن یک بحران واقعی، سواد رسانهای را به صورت کاربردی و مؤثر نشان دادند. تمایز میان اطلاعات جعلی و واقعی، تشخیص اهداف پنهان رسانههای بیگانه و همراهی با صدای رسمی کشور، نشانههای مهمی از درک عمومی جامعه بود. این رفتار جمعی نشان داد سواد رسانهای فقط یک مهارت فنی یا دانشگاهی نیست، بلکه میتواند به عنوان یک ظرفیت فرهنگی- اجتماعی عمومی در جامعه نهادینه شود بهویژه اگر نهادهایی مثل مساجد، مدارس، فرهنگسراها و رسانههای رسمی، آموزش آن را در قالبهای ساده و بومی به مردم منتقل کنند.
مساجد، مدارس و رسانه ملی؛ پایگاههای ارتقای سواد رسانهای
اگر مساجد، هر روز حتی پنج دقیقه به آموزش مهارتهای رسانهای بپردازند، اگر مدارس، جای درس کلیشهای انشا، بچهها را با روایتسازی آشنا کنند و اگر رسانه ملی ضمن استمرار روایتگری صادقانه، بخشی از آنتن خود را به تبیین تکنیکهای رسانهای دشمن اختصاص دهد، بدون شک ما در جنگ رسانهای آینده، بسیار آمادهتر خواهیم بود. نکته مهم اینجاست که سواد رسانهای نباید فقط یک مبحث نخبگانی باشد، بلکه باید تبدیل به یک جنبش عمومی شود.
جنگ شناختی را مردم بردند
جنگ ۱۲ روزه، فقط یک حادثه نظامی نبود، بلکه صحنهای بیسابقه از بلوغ اجتماعی، فرهنگی و رسانهای مردم ایران بود. همانطور که در دفاع مقدس، جوانانی بیادعا خاکریزها را حفظ کردند، این بار نیز مردم عادی، ولی آگاه از مرزهای ذهنی و روانی جامعه حفاظت کردند. اگر این دستاورد بزرگ بهدرستی ثبت، تحلیل و آموزش داده شود، میتواند به الگویی ماندگار برای مقابله با جنگهای آینده تبدیل شود؛ جنگی که دیگر در میدان مین نیست در میدان ذهن است و خط مقدم آن امروز در دست مردم است.