جوان آنلاین: مسئله مذاکره در روزهای پس از جنگ، مورد مناقشه بسیار است. گروهی حتی در تلویزیون و حتی پس از آنکه رهبر معظم انقلاب گفتند ما در هر دو میدان نظامی و دیپلماسی «هر وقت لازم شد» قوی وارد میشویم، هنوز مذاکره را خیانت میدانند، با آنکه با این منطق مطلقگویی حتی جنگ نیز در زمانهایی میتواند خیانت باشد. گروهی دیگر یکسره بر طبل مذاکره بیچونوچرا و بیشرطوشروط ایران با غرب میکوبند. اینان نیز چنان در فضای ذوب در غربگرایی خود هستند (و اغلب بزدلانی که گمان میکنند مذاکره برای آنان رفاه و آرامش و صلح به همراه دارد) که هیچچیز برای ایشان آیینه عبرت نمیشود.
علاوه بر این دو گروه کلیگو در روزهای اخیر علی لاریجانی مشاور رهبری که در یک هیئت حاضر شده بود، گفت «طرف مقابل با ما وارد جنگ شده. اول باید آنها بگویند چرا با ما جنگیدند! هیچ عجلهای برای مذاکره نباید کرد. مذاکره یک تاکتیک است. بگذاریم رهبر انقلاب آنجایی که لازم میدانند از این تاکتیک استفاده کنند».
در عینحال عباس عراقچی که در یک کنفرانس تصویری با همتایان تروئیکای اروپایی شرکت کرده بود شروطی برای مذاکره گذاشت. هرچند اروپاییها نیز اهل شرطوشروطند و کاملاً بیمنطق و غیرقابلاعتماد و جرزن! عراقچی گفت: «این ایالاتمتحده بود که از توافقی که طی دو سال و با هماهنگی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۵ حاصل شده بود، خارج شد نه ایران؛ و این امریکا بود که در ژوئن امسال میز مذاکره را ترک کرد و بهجای آن گزینه نظامی را برگزید، نه ایران. هر دور جدیدی از مذاکرات فقط زمانی ممکن خواهد بود که طرف مقابل برای یک توافق هستهای عادلانه، متوازن و مبتنی بر منافع متقابل آمادگی داشته باشد. اگر اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی میخواهند نقشی ایفا کنند، باید مسئولانه رفتار کنند و از سیاست فرسوده تهدید و فشار، از جمله تهدید به اجرای سازوکار «اسنپبک» که فاقد هرگونه مبنای اخلاقی و حقوقی برای آن هستند، دست بردارند».
بهنظر میرسد باید بخشی از نافهمیعمومی درباره مذاکره را کنار گذاشت. مذاکره هرگز بهمعنای ضعف نیست. اصرار بر آن هم دلیل قوت فکر و منطق و قوت دیپلماسی نیست. مذاکره یک روش (تاکتیک) است و نباید آن را یک راهبرد (استراتژی) قطعی و غیرقابل نقد و بحث تلقی کنیم.
لاریجانی فعال پس از جنگ!
علی لاریجانی مشاور سیاسی رهبری پس از جنگ اخیر بسیار در حوزه تبیین فعال شده است. ممکن است دلیل این را صرفاً امری شخصی بدانیم؛ و ممکن است ناشی از نارضایتی بخشهایی از نظام از قوینبودن اظهارات دیپلماتیک و سیاسی دولت دانست. او اخیراً در هیئت میثم مطیعی در آستان امامزاده قاضیالصابر ظاهر شد و در سخنانی معنادار بهصراحت اعلام کرد که «الان بحث مذاکره نیست» و تأکید کرد که مذاکره برای جمهوری اسلامی ایران صرفاً یک «تاکتیک» است، نه یک سیاست راهبردی. او با اشاره به نقش رهبری در تعیین زمان و نحوه ورود به مذاکرات، تصریح کرد: «بگذاریم رهبری آنجا که لازم میدانند از مذاکره استفاده کنند و اگر لازم نمیدانند، استفاده نکنند». این اظهارات در شرایطی بیان میشود که اخیراً گزارشهایی درباره ارسال پیامهایی از سوی امریکا برای ازسرگیری مذاکرات با تهران منتشر شده است. لاریجانی در گفتوگوی دیگری با شبکه الجزیره این موضوع را نیز تأیید کرده و گفته بود: «ایران در حال بررسی پیامهایی است که امریکا برای شروع مجدد مذاکرات ارسال کرده، اما پس از جنگی که علیه ما تحمیل شد، دیگر هیچگونه اعتمادی به امریکا نداریم».
جنگ ۱۲ روزه و بازی دیپلماسی
سخنان لاریجانی در پی پایان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل با محور مقاومت و نقش پررنگتر ایران در این درگیریها ایراد شد؛ جنگی که بسیاری آن را نقطه عطفی در تقابل مستقیمتر ایران و رژیم صهیونیستی میدانند. در چنین شرایطی، طرح بحث مذاکره با امریکا از سوی برخی محافل داخلی، با واکنشهایی از سوی چهرههای تأثیرگذار در نظام مواجه شده است. لاریجانی در مواضع خود تأکید کرد که ایران نهتنها عجلهای برای مذاکره ندارد، بلکه ابتدا امریکا باید پاسخگوی اقدامات خصمانه اخیرش باشد: «آنها با ما جنگیدهاند، باید اول بگویند چرا جنگ کردند».
پیامهای چندلایه به داخل و خارج
تحلیلگران سیاسی، اظهارات لاریجانی را حاوی پیامهایی روشن در سه سطح میدانند؛ به جریانات داخلی: هشدار نسبت به شتابزدگی در پیگیری مذاکره بدون در نظر گرفتن شرایط میدانی و امنیتی؛ به ایالات متحده: اعلام اینکه ایران مذاکره را تنها زمانی خواهد پذیرفت که بر اساس منافع و از موضع قدرت باشد، نه از سر نیاز یا اعتماد؛ به محور مقاومت: تأکید بر استمرار راهبرد مقاومت فعال و اینکه میدان و دیپلماسی باید در هماهنگی با یکدیگر عمل کنند.
مذاکره، ابزاری در زمان مقتضی
با توجه به مواضع اعلامشده، روشن است که سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران نسبت به مذاکره، همچنان محتاطانه، مشروط و کاملاً وابسته به تصمیمات سطح عالی نظام است. لاریجانی در سخنان خود صریحاً نشان داد که جمهوری اسلامی از موضع قدرت به تعامل با غرب مینگرد و مسیر دیپلماسی باید بر پایه پاسخگویی دشمن، نه امتیازدهی یکطرفه، بنا شود. بهنظر میرسد برخلاف بسیاری از سخنان پراکنده فعالان نافهم سیاسی، اکنون دست ایران بسیار پرتر از وقتی است که تأسیسات هستهای ایران بمباران نشده بود. برخی گمان میکنند دست ایران بعد از این بمبارانها خالی شده است؛ و امریکا و غرب نیز دیگر دلیلی برای مذاکره و رفعتحریمها ندارند. شاید هم به سخنان اخیر ترامپ استناد کنند که گفته است عجلهای برای مذاکره ندارد و این ایرانیها هستند که باید قدم پیش بگذارند. اروپاییها نیز شبیه همین ایده را دادهاند و گمان میکنند این ایران است که باید تقاضای مذاکره کند! اما اگر اینطور بود ضرورتی نداشت که این ادعا را اروپا و امریکا تکرار کنند! وقتی آن را تکرار میکنند یعنی هنوز برای مذاکره با ایران عجله دارند و هنوز از قدرت ایران بیمناکند، چه قدرت هستهای و چه فراتر از آن قدرت سیاسی و مردمی! بنابراین هنوز دست ایران پر است، پر از منطق و نیروی نظامی؛ و هنوز مذاکره منطق خود را دارد. باید اجازه داد تصمیم نظام در بهترین زمان و مکان گرفته شود. اروپا و امریکا نیز اگر نیازی به مذاکره با ایران نمیبینند و دست ایران را خالی میبینند میتوانند سکوت کنند و کمتر نیاز خود را به رخ بکشند.