سخنان جدید رهبر معظم انقلاب چند فرمان اجرایی داشت که قابل تأویل و تفسیر متفاوت نیست. برخی از این فرامین، منش همیشگی ایشان بوده است که در فضای جدید با ادبیاتی تازه بیان شد و برخی را نیز میتوان توصیههای تازه مبتنی بر تغییرات ایجادشده دانست.
یکم/ رهبری راه مذاکره و دیپلماسی را نبستند. این پیامی روشن بود: «هم در میدان دیپلماسی، هم در میدان نظامی هر وقت وارد بشویم با دست پر وارد خواهیم شد... دستگاههای مسئول چه در عرصه نظامی، چه در عرصه دیپلماسی با جهتگیری درست، هر دو لازم است مشغول باشند».
در تبیین این حقیقت باید گفت مذاکره و گفتوگو بخشی از تمامی جنگهای سخت و بسیار خصمانه در تاریخ بشری بوده است. دیپلماسی لزوماً به معنای ضعف یکطرف و قوت طرفدیگر نیست زیرا اصولاً در این حالت گفتوگویی صورت نمیگیرد و کار با زور پیش خواهد رفت. وقتی دیپلماسی فعال است یعنی دو طرف به قدرت یکدیگر اذعان دارند.
دوم/ وحدت و انسجام ایجادشده باید حفظ شود و وظیفه هر کس مشخص شده: «این (وحدت بزرگ را، این اتحاد عظیم ملی) را حفظ کنید، این را نگه دارند، همه، روزنامهنگار یکجور، قاضی یکجور، مسئول دولتی یکجور، روحانی یکجور، امامجمعه یکجور؛ هر کسی یک وظیفهای دارد در قبال این حالت، این را نگه دارند».
مشخصاً وقتی قبل از این سخن به حضور افراد مختلف در تلویزیون اشاره کردند، یعنی تلویزیون باید این بسط دعوت از اشخاص جدید را که در ایام جنگ داد و بستههای تازهای از محتوا خلق کرد، حفظ کند (دیدید دیگر در تلویزیون، اظهارات افراد مختلف را مشاهده کردید. ظاهرهای گوناگون، چهرههای گوناگون، لباسهای گوناگون که هیچ به نظر هم نمیآید که اینها اینجور فداکارانه حاضر باشند حرف بزنند).
در تبیین این نکته لازم است بهعنوان کسی که تجربه کار در سیما را در دو دهه قبل داشتم، بگویم بسیاری از کارشناسان تلویزیون چه در حوزه سیاست و روابطبینالملل و چه در حوزه اجتماعی و فرهنگی و مذهبی، سطحی بسیار نازل دارند و عموماً سفارشی و تکراری هستند. سطح نازل این کارشناسان علت اصلی دوری مردم از تلویزیون است. اگر تلویزیون به بسیاری از کارشناسان مستقل اعتماد کند، و حتی به تضارب اندیشهها در برنامهها اهمیت بدهد و نگران آن نباشد، قطعاً نتیجه بهتری خواهد گرفت. تجربه گذشته تلویزیون بسیار تأسفآور و غمناک است. رهبری در هر دورهای برای ارتقای سطح بخش خبری و توجه و اعتماد مردم به تلویزیون توصیه و هشدار دادند و هربار این رسانه ضعیفتر شد.
در همین مسئله حفظ وحدت، اسمآوردن از روحانیون و امامانجمعه نیز نشان میدهد باید در سخنان کماهمیت که فقط چنددستگی ایجاد میکند، تجدیدنظر شود. میزان و معیار وحدت مشخص شد: «دفاع از کشور، دفاع از نظام، دفاع از ایران عزیز».
سوم/ دعوا بر سر مسائل کوچک کار آدمهای کوچک است. میتوان مشخصاً در بین برخی نمایندگان مجلس یا فعالان سیاسی که دسته و جناح و گروه خود را مزدوری میکنند و در هر دو طرف اصولگرا و اصلاحطلب متأسفانه کم نیستند، مصادیق خطاب این پیام را فراوان یافت: «تبیین لازم است. رفع مغالطههایی که گاهی انجام میگیرد لازم است. اما ایرادهای غیرلازم را به میانکشیدن و دربارهاش بحثکردن و روی مسائل کوچک جنجالکردن این مضر است». از همینحالا میتوان حدس زد که بسیاری از این گروه حتی آنانی که در ظاهر خود را ملتزم به ولایت میدانند تغییری در رویههای خود نمیدهند و کار خود را همان «رفع مغالطههای لازم» معرفی میکنند!
جنگ اقتضائات خود را دارد. ما در این جنگ یک گنج به دست آوردیم. این گنج اکنون در دست روزنامهنگار و قاضی و امامجمعه و رسانهملی و دیگران است. اگر در تبیین سخن رهبری مغالطه و بدفهمی نکنند، گنج حفظ میشود. وگرنه گنج وارونه و دوباره جنگ میشود!
| سردبیر