کد خبر: 1306247
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۹
بهمن متین‌پور

برنامه «عشق ابدی» خود را به عنوان مدلی برای حل بحران روابط عاطفی معاصر معرفی می‌کند. تهیه‌کنندگان آن چنین وانمود می‌کنند که می‌توانند با استفاده از آزمون‌های روان‌شناختی، مشاوره‌های تخصصی و چیدمان‌های نمایشی، عشق «حقیقی» و حتی «ابدی» را برای شرکت‌کنندگان به ارمغان آورند، اما آیا این فقط سناریو‌سازی با استفاده از توهمات رمانتیک نیست که قربانی می‌گیرد و در بستری سرگرم‌کننده مصرف‌گرایی را ترویج می‌کند؟

 اسطوره مهندسی عشق
مهم‌ترین نقد به «عشق ابدی» این است که مفهوم عشق را به یک پروژه مهندسی‌شده تقلیل می‌دهد. عشق در تجربه انسانی، پدیده‌ای چندوجهی، ناهموار و گاه تناقض‌آمیز است که در آن فرد در وضعیت نادری از سوژگی تناقض‌آمیز قرار می‌گیرد. سعی در تقلید و بازسازی این تجربه از طریق پیشفرض‌های روان‌شناسی عامه‌پسند برای «تولید عشق» و آزمون‌های چندگزینه‌ای برای سنجش آن هم شأن و غنای رابطه انسانی را فرو می‌کاهد و هم انتظار غیرواقع‌بینانه‌ای از «کمال عاطفی» در مخاطب ایجاد می‌کند. 

 بهره‌برداری از ناامنی عاطفی
برنامه به‌طور ضمنی به مخاطب القا می‌کند که بدون کمک این ساختار نمایشی، امکان یافتن عشق واقعی وجود ندارد. این رویکرد از ناامنی و اضطراب عاطفی انسان‌ها بهره‌برداری می‌کند تا آنها را به مشتریان دائمی محصولات و خدمات جانبی (کتاب‌های راهنما، کارگاه‌های آموزشی، مشاوره‌های خصوصی) بدل کند. 
این در صورتی است که عشق واقعی معمولاً در بستر تجربه‌های مشترک و گذر زمان شکل می‌گیرد، اما در این برنامه، رابطه در بازه‌ای کوتاه و در شرایطی مصنوعی بازسازی و تقلید می‌شود. این شتابزدگی عملاً سرشت طبیعی و تدریجی پیوند انسانی را نادیده می‌گیرد و تصویری تحریف‌شده از آن ارائه می‌دهد. در عین حال دست اندرکاران برنامه این نقیصه را از طریق تدارک صحنه‌های اغراق‌آمیز جبران می‌کنند. گویی رخداد عشق واقعی باید دقیقاً همانجایی باشد که مخاطب بیرونی می‌تواند ظرف چند دقیقه تحت‌تأثیر قرار گیرد و وجود آن را تأیید کند. 
در چنین برنامه‌هایی، فرد پیش از آنکه فرصت تجربه طبیعی و تدریجی دلبستگی را داشته‌باشد، در معرض نگاه و ارزیابی عمومی قرار می‌گیرد. از لحظه ورود به برنامه، اراده آزاد و حریم درونی او به‌طور نظام‌مند تقلیل می‌یابد: شرکت‌کننده نه به‌عنوان یک انسان با تاریخچه و پیچیدگی‌های عاطفی یگانه، بلکه به‌مثابه کالایی نمایشی آماده عرضه به مخاطبان و داوران ظاهر می‌شود. 
این پیش‌برخورد کالایی‌ساز، تجربه عشق را از همان ابتدا به نمایش و تأیید عمومی گره می‌زند. به این ترتیب، فرآیندی که باید در خلوت و در بستر زمان شکل بگیرد، بدل می‌شود به مسابقه‌ای پر از نگاه‌های داوری‌گر و رتبه‌بندی احساسات. این وضعیت نه‌تنها خودانگیختگی رابطه را مختل می‌کند، بلکه تجربه عاشق‌شدن را نیز به امری مصرفی و بیرونی تبدیل می‌سازد. 

 کالایی‌سازی صمیمیت
«عشق ابدی» در اصل یک محصول سرگرمی است. صحنه‌آرایی‌های لوکس، موسیقی‌های احساسی و تدوین‌های حساب‌شده همگی در خدمت تولید محتوای جذاب و پرفروشند. در این میان، صمیمیت انسانی به کالایی نمایشی بدل می‌شود که برای جلب مخاطب و افزایش فروش تبلیغات مصرف می‌شود. این کالایی‌سازی رابطه، به‌ویژه در نسل جوان، می‌تواند منجر به نوعی بی‌اعتمادی یا بدفهمی نسبت به روابط واقعی شود. مهندسی عشق از طریق در معرض نگاه قرار دادن زودهنگام فرد عاشق، به منظور تولید انبوه عشق، می‌تواند فرد را شرطی کند تا هر فرصت عاطفی را همچون رویدادی خشونت‌آمیز و تهدیدکننده وجود آزاد او پس بزند. در عین حال تشکیلات فروش نمایش عشق نیز از این وضعیت استقبال می‌کنند، زیرا آنچه در پدیدارشناسی شرکت‌کننده به صورت خشونت تجربه می‌شود برای دیدگان مخاطبی که در موقعیتی امن مشغول ارزیابی است، صحنه‌ای تمسخر‌آمیز و مفرح ایجاد می‌کند. 

 پیامد‌های روانی برای شرکت‌کنندگان
برای برخی از شرکت‌کنندگان، قرار گرفتن زیر نگاه میلیون‌ها بیننده و تجربه عشق در محیطی پر از فشار رسانه‌ای می‌تواند آسیب‌های روانی به‌دنبال داشته باشد: بحران هویت، احساس شکست، یا نیاز به تأیید دائمی. این مسائل معمولاً پس از پایان برنامه در خلأ حمایتی باقی می‌مانند. برنامه «عشق ابدی» بازتاب بحران گسترده‌تری است: میل بی‌وقفه به یافتن نسخه‌های فوری و تضمینی برای نیاز‌های انسانی، اما تجربه عاطفی را نمی‌توان در قالب یک پروژه سرگرمی و در چارچوب قواعد بازار مصرفی مهار کرد. 
در نهایت عشق همچنان امری رازآلود، سیال و بی‌قاعده باقی می‌ماند؛ درست همان‌طور که باید باشد.

دکترای روان‌شناسی

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار