زنان، دختران، کودکان و افراد سالخورده از گروههای در معرض خطر هستند. این دسته از افراد همواره در معرض آسیب قرار دارند، از همینرو وقتی یکی از این افراد قربانی پرونده جنایی میشود، افکار عمومی نسبت به حادثه روی داده واکنش بیشتری نشان میدهد. رومینا، بنیتا، آتنا، یسنا یا نازگل از جمله کودکانی بودند که وقتی قربانی پرونده جنایی شدند، تأثیرپذیری اجتماعی زیادی را با خود دنبال کردند. اردیبهشتماه سال قبل وقتی خبر رسید یسنا، دختربچه ۴ ساله در شهرستان کلاله گم شده است، تلاش برای پیدا کردن وی در فضای مجازی وحقیقی به جریان افتاد و تیمهای امداد و نجات از سراسر کشور برای پیدا کردن طفل گمشده بسیج شدند تا اینکه چهار روز بعد از حادثه طفل خردسال در سلامت کامل پیدا و جامعه با اشتیاق زیادی همراه شد. چندی قبل وقتی فیلم زورگیری مرد موتورسوار از مادری سالخورده در شبکههای اجتماعی منتشر شد مردم از اتفاق روی داده به شدت عصبانی شدند، اما پس از آنکه مأموران پلیس تهران در چشم برهمزدنی عامل حادثه را بازداشت کردند، مردم نفرت خود را نثار متهم کردند و از اینکه شدت خشونت به میزانی رسیده است که مجرمان به مادری سالخورده رحم نمیکنند عصبانی شدند. قتل الهه حسیننژاد هم بیدفاعی دختری مقابل خشونت به کار گرفته شده از یک مجرم را نشان میدهد که بعد از عمل مجرمانه پیکر وی را در بیابانهای اطراف شهر رها میکند. بررسی پروندههای جنایی نشان میدهد مجرمان همواره به این دسته از افراد به عنوان طعمهای آسان برای رسیدن به هدف مجرمانه نگاه میکنند. بدیهی است، این دسته از افراد هنگام قرار گرفتن در موقعیت خطر توان مقابله با مجرم را ندارند. بنابراین به آسانی در معرض خطر قرار میگیرند. باید در نظر داشت بخشی از این مراقبت متوجه ساختار قانونی و بخش مهمی هم متوجه خانواده است. بخش مهمی از مراقبت قانونی، تولید امنیت در جامعه را شامل میشود، بهگونهای که مردم در امنیت و آرامش در شهر تردد کنند و مخلان امنیت بدانند در صورت ارتکاب عمل مجرمانه به سرعت بازداشت و به سختترین شکل مجازات میشوند. برخورد قاطع قانون با مخلان امنیت و گردنکشان مطالبهای مردمی بوده و هست. اینکه پلیس به اشرار هشدار میدهد و به هشدارش عمل میکند و اوباش را بهگونهای زمینگیر میکند که تا پایان عمر نمیتوانند روی پایشان راه بروند هم اقتدار پلیس است و هم هشدار به افرادی که اقتدار پلیس را جدی نمیگیرند. روشن است، وقتی اوباش و مجرمان ببینند پلیس در برخورد با مجرمان اینگونه مقتدرانه عمل میکند آنها قبل از دست زدن به ارتکاب جرم، ماستهایشان را کیسه میکنند. موضوع دیگر درباره آموزههای خودمراقبتی است که افراد آسیبپذیر همواره باید در معرض این آموزشها قرار گیرند. بخشی از این مهارتها باید از سوی نهادهای آموزش و فرهنگی به جامعه منتقل شود. مدارس، دانشگاهها، مساجد و کانونهایی که اجتماع انسانی در آن شکل میگیرد از جمله کانونهای آموزش هستند. کودکان بسیاری از آموزههای خودمراقبتی را با دیدن انیمیشن یا بازی بهتر درک میکنند. بنابراین سرمایهگذاری روی موضوعاتی که آنها را مقابل خطرها آگاهتر میکند، موضوعاتی است که باید به آن توجه شود. مساجد همواره یکی از کانونهای مهم فرهنگی است، اما در مساجد کمتر شاهدیم که از منابر چنین مهارتهایی به خانوادهها منتقل شود شاید به این دلیل که واعظان مهارتهای لازم برای آموزش دادن در این حوزه را ندارند. بنابراین ضرورت دارد بخشی از این مهارتها از سوی امامان جماعت آموزشدیده در اختیار مردم قرار گیرد. فلاکت حمل و نقل عمومی یکی از معضلاتی است که ریشه بروز بسیاری از عملهای مجرمانه به ناکارآمدی آن پیوند میخورد. بنابراین همزمان با توجه به سازوکارهای آموزشی باید تلاش برای کارآمدی این چرخه هم مورد توجه قرار گیرد.