مردی که در دو حادثه جداگانه مادر و پسری را به قتل رساندهبود، در آستانه اجرای حکم قصاص به احترام حضرت زینب (س) با گذشت اولیایدم از چوبه دار فاصله گرفت. جوان آنلاین: مردی که در دو حادثه جداگانه مادر و پسری را به قتل رساندهبود، در آستانه اجرای حکم قصاص به احترام حضرت زینب (س) با گذشت اولیایدم از چوبه دار فاصله گرفت.
ظهر ۲۷ اسفند سال ۹۴، دختر جوانی با مراجعه به کلانتری ۱۴۸ انقلاب از ناپدید شدن مادر ۴۹ سالهاش، «صفورا» خبر داد. او گفت: «پدر و مادرم مدتی است جدا شدهاند. برادرم شرکت خدماتی کوچکی در خیابان کارگر شمالی دارد و به خاطر سفر زیارتی به عراق، مادرم کارهای شرکت را برعهده گرفتهبود. او از خانهام بیرون رفت، اما دیگر خبری از او نشد. هر چقدر با او تماس میگیرم، جواب نمیدهد. به محل کارش هم رفتم، اما کسی در را باز نمیکند. احتمال میدهم برای مادرم اتفاقی رخ داده باشد.»
کشف جسد
با اعلام این گزارش، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تهران وارد عمل شد. آنان در نخستین گام به دفتر شرکت پسر صفورا رفتند و در آنجا با صحنهای هولناک روبهرو شدند. جسد زن میانسال خونین کف اتاق رها شدهبود.
کارشناسان پزشکی قانونی در محل اعلام کردند حدود ۳۶ ساعت از مرگ وی گذشته است. بررسیها نشان داد صفورا ابتدا خفه شده و سپس با دو ضربه چاقو از پا درآمدهاست.
بازداشت مظنون اصلی
همزمان با انتقال جسد زن میانسال به پزشکی قانونی به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران، کارآگاهان به یکی از کارگران شرکت مشکوک شدند؛ مردی به نام «کیوان» ۳۷ ساله، اهل یکی از شهرهای غربی کشور که چند سالی بود در تهران به عنوان نیروی خدماتی در شرکت پسر مقتول کار میکرد. تحقیقات برای دستگیری متهم آغاز شد، اما وی از تهران فرار کردهبود و سرانجام، پس از دو ماه تعقیب و گریز، بازداشت شد.
اعتراف
متهم در بازجوییها ابتدا منکر قتل شد، اما در نهایت لب به اعتراف گشود و گفت: «من متأهل هستم و دو فرزند دارم. سالها پیش برای کار به تهران آمدم و در شرکت پیمان مشغول شدم. پس از مدتی، پسر صفورا معتاد شد و مادرش بیشتر کارهای شرکت را انجام میداد. او به من اعتماد کامل داشت و کلیدها و اسناد شرکت در اختیارم بود.»
کیوان در ادامه افزود: «زمانی که به تهران برگشتم، به صفورا پیشنهاد ازدواج دادم. او مخالفت کرد و گفت باید با دخترش مشورت کند. شب حادثه، صفورا مرا برای شام به شرکت دعوت کرد. حین گفتوگو دوباره پیشنهاد ازدواج دادم، اما او عصبانی شد و داد زد. میخواستم ساکتش کنم، دستم را جلوی دهانش گرفتم، اما فریاد میزد. ناگهان چاقو برداشتم، دو ضربه زدم و بعد با روسری خفهاش کردم.»
راز قتل دوم
در حالی که تحقیقات از متهم ادامه داشت، مأموران دریافتند پسر مقتول به نام پیمان هم مدتی است ناپدید شده و هیچیک از بستگانش از او خبری ندارند. از سوی دیگر مشخص شد وی آخرینبار در یکی از شهرهای غربی کشور دیده شدهاست، که فرضیه قتل پیمان از سوی قاتل مادرش برای مأموران قوت گرفت، بنابراین کارآگاهان وی را بار دیگر مورد بازجویی فنی قرار دادند و متهم چند روز پس از اعترافات به قتل زن میانسال، سکوتش را شکست و به قتل پیمان، پسر صفورا نیز اعتراف کرد؛ قتلی که دو سال پیش از جنایت تهران در شهرستان بوکان رخ دادهبود.
میخواستم بترسانمش
متهم گفت: «پیمان به خاطر درگیری با کارگران شرکت و صدور حکم جلبش، از تهران فراری شد و مدتی در خانهام در بوکان ماند. یک شب هنگام کشیدن سیگار در حیاط، رفتار زشتی با دختر ۱۵ سالهام کرد. بسیار عصبانی بودم، اما، چون از من قویتر بود، سکوت کردم. فردا صبح او را به بهانه شکار به دشتهای اطراف سقز بردم.»
کیوان ادامه داد: «در مسیر، از او پرسیدم اگر کسی به خانوادهات نظر سوء داشتهباشد، چه میکنی، گفت «میکشمش.» بعد از شنیدن این حرف تفنگ ساچمهای را بالا بردم و به قصد ترساندنش شلیک کردم، اما گلوله از فاصله نزدیک به صورتش خورد. خون زیادی از او رفت و روی زمین افتاد. ترسیدم و فرار کردم. اسلحه را در رودخانه انداختم و وقتی برگشتم تهران، به خانوادهاش گفتم پیمان غیرقانونی از کشور خارج شدهاست.»
کشف جسد در دشتهای سقز
با این اعتراف، مأموران بلافاصله با پلیس آگاهی سقز تماس گرفتند. تحقیقات نشان داد که چند ماه پیش، جسد مردی ناشناس در دشتهای اطراف سقز پیدا شدهبود. بررسی لباسها و مشخصات ظاهری، هویت جسد را تأیید کرد؛ او پیمان بود، پسر ۲۰ ساله صفورا که با اصابت گلوله ساچمهای به سر جان باخته بود. در حالی که متهم انگیزه قتل را «غیرت خانوادگی» عنوان میکرد، پدر پیمان نظری دیگر داشت. او در شکایت خود به دادسرای امور جنایی گفت: «پسرم هنگام سفر به شهرستان ۳۵۰ میلیون تومان پول نقد همراه داشت. احتمال میدهم قاتل برای سرقت، دست به قتل زده باشد.»
حکم قصاص و انتظار برای دار
پرونده برای تکمیل تحقیقات به دادسرای سقز ارجاع شد، زیرا قتل پیمان در آن شهرستان رخ دادهبود. پس از بازسازی صحنه هر دو قتل و تکمیل کیفرخواست، پرونده برای صدور حکم نهایی به شعبه یک دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. قضات دادگاه با توجه به اعتراف صریح متهم، شواهد و مدارک موجود، او را در هر دو پرونده مجرم شناختند و حکم قصاص در قتل صفورا و پیمان صادر شد. پس از تأیید دیوان عالی کشور، کیوان به زندان رجاییشهر منتقل شد تا در صف اعدام قرار گیرد.
پای چوبه دار
روز اجرای حکم، طناب دار آماده بود و متهم در یک قدمی چوبه دار قرار داشت، اما درست در آخرین لحظات، اولیایدم با پا درمیانی قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی و تیم صلح و سازش به قاتل مهلت دادند و وی به سلولش بازگشت تا اولیایدم درباره بخشش یا قصاص تصمیم نهایی را بگیرند.
بخشش در آخرین لحظه
در حالی که متهم قرار بود به زودی حکمش اجرا شود، صبح روز گذشته، دو نفر از اولیایدم با حضور در دادسرای امور جنایی، از قصاص گذشتند. یکی از آنها گفت: «در ابتدا تصمیم به اجرای حکم داشتیم، اما از زندانیان شنیدیم که کیوان در این سالها تغییر و توبه کرده و در زندان رفتار بسیار خوبی داشتهاست. او به زندانیان دیگر کمک میکرد و در کارهای خیر شرکت داشت. به همین خاطر تصمیم گرفتیم همزمان با سالروز میلاد حضرت زینب (س)، به احترام ایشان به وی زندگی دوباره بدهیم.» با اقدام خداپسندانه اولیایدم، متهم از یک قدمی چوبه دار به زندگی بازگشت.