کد خبر: 1267261
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
سهیلا صفایی

فارغ از اینکه شرط تفکر و اندیشگی، تکثر آرا و دیدگاه‌های سیاسی متنوع است و البته که عقلانیت سیاسی در گرو تکثر آرا و زنده بودن فضای نخبگانی و اندیشه‌ورزی در جامعه است، اما پرسش مهم در این وضعیت خونبار و اندوهناک منطقه غرب آسیا به ویژه غزه و لبنان این است که چرا پاره‌ای با وجود حجم بیش از تصور قتل و کشتار، به جنایات جنگی بر مذاکره و سازش و به گونه‌ای زیرپوستی بر تطهیر رژیم‌صهیونیستی در این میانه اصرار دارند؟
هرچند در سطح سیاست‌های کلان حکمرانی، یعنی مواضع رهبری، عملکرد قوای سه‌گانه، شورای امنیت ملی وزارت خارجه و سایر نهاد‌های ذی‌ربط ناهمسویی دیده نمی‌شود، اما به شکل پیچیده و پنهان در رسانه ‎های مرتبط به بخشی از جناح‌های سیاسی به ویژه تحت تأثیر گرایشات غرب‌گرایانه و ملی‎گرایانه هر از گاهی شاهد اتخاذ مواضعی ناهماهنگ با مواضع رسمی در سطح سیاست‎های کلان کشور هستیم؛ سمت و سوگیری‎هایی که به شکل مصاحبه‌های سیاسی با خبرگزاری‌های بین‌المللی، گپ و گفت در کلاب‌هاوس و مصاحبه‌های شخصی در فضای مجازی بازنشر می‌شوند، آیا برای این طیف، مقوله امنیت ملی و حفظ جغرافیای سیاسی و سرزمینی چندان پراهمیت نیست؟ آیا مفهوم مرز برای این دسته از نخبگان همان مفهوم سیاسی قدیمی مبتنی بر جغرافیای سرزمینی است و به عمق راهبردی ایران توجه چندانی ندارند؟ 
داستان تلخ نفوذ با شکل‌گیری قاجاریه و دوران پسامشروطه آغاز شد. با رواج اندیشه‌های متأثر از لیبرالیسم قرن نوزدهم با سودای پیشرفت و آبادانی کشور و با نام‌هایی همچون میرزاملکم‌خان، فتحعلی آخوندزاده، کسروی، حکمت و دیگران گره خورد؛ افرادی که با سودای بازگشت شکوه دوران باستان، پیشرفت و آبادانی سعی وافری در هویت‌زدایی، دین‌ستیزی و استحاله فرهنگی داشتند. این خط بعد‌ها در دوران پهلوی اول و دوم نیز تداوم یافت و با تشکیل آژانس یهود و ورود آن از اواخر پهلوی اول و تحکیم آن در دوران پهلوی دوم مقدمات یک نفوذ فراگیر و پردامنه را فراهم کرد. مثال آن نیز به کار‌گیری اکثریت بهائیان در دولت‌های متعدد پهلوی دوم است که افراد متأثر از لژ‌های ماسونی و بهائی و متمایل به آژانس یهود و دولت جعلی اسرائیل در ارکان مؤثر حاکمیت آن دوران مشغول کار شدند. در واقع سه‌گانه بهائیت، فراماسونری و آژانس یهود خط سیر نفوذ در آن دوران را تحکیم بخشیدند. 
با وقوع انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ هرچند عملیات نفوذ به ویژه پس از تسخیر لانه جاسوسی امریکا و گروگانگیری مستشاران امریکایی به ظاهر متوقف شد، اما از همان اوایل پیروزی انقلاب و استقرار دولت موقت در ایران تلاش جهت نفوذ به ارکان حاکمیت نوپای ایران وارد مرحله جدیدی شد. از کد‌های به دست آمده در اسناد لانه جاسوسی تا حکایت بنی‌صدر، منافقین و نقش مخرب آن دو در تسهیل حمله صدام به ایران با جاسوسی و تعلل در دفاع از تمامیت سرزمینی ایران تا بیت آیت‌الله شریعتمداری و کودتای نوژه، ترور شهید آیت، ترور بسیاری از سران مؤثر انقلاب در دهه ۶۰ تا بیت آیت‌الله منتظری و رفت و آمد جاسوسان که شرح آنها در حوصله این مقال نیست. با ورود به دوران سازندگی و اصلاحات، نفوذ به اشکال جدیدی تغییر ماهیت داد؛ از شعار‌های جدید ایران برای ایرانیان و نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران و تکثر روایت‌ها در رسانه‌های جدیدالورود و اتخاذ مواضعی در حمایت از جهانی شدن گرفته تا گفت‌وگوی تمدن‌ها، تنش‌زدایی و شروع فعالیت فعالان حقوق بشر، زنان، محیط‌زیست و ... که هر کدام پوششی جدید برای نفوذ بود. 
گرچه در نگرش کلی، گفتمان اصلاح‌طلبی و سازندگی قائل به تضاد با جهان سلطه نیستند و به مذاکره و سازش و گفتگو با محور غربی- انگلیسی- امریکایی خوش‌باورانه اعتماد دارند، اما شکست برجام خود شاهدی بر صحت این مدعاست که دلخوشی به این وعده سبب انحصارطلبی و زیاده‌خواهی بیشتر رژیم‌صهیونیستی در منطقه غرب آسیا به نیابت از محور انگلیسی- امریکایی است. 
آنچه امروز بر گفتمان پاره‌ای از لایه‌های نخبگانی، دانشگاهی، سیاسی ما حاکم است، ناهمدلی با جبهه مقاومت و سکوت تعمدی در برابر جنایات جنگی و نسل‎کشی اسرائیل است و تلاش جهت ناکارآمد جلوه‌دادن مقاومت و ایستادگی در مقابل طمع دشمن جهانخوار، حتی اگر به عقبه حرکت روشنفکری ایرانی از دهه‌های ۳۰ تا ۵۰ دقت کنیم، ماهیت اکنون جامعه نخبگانی ایرانی حرکت ابتذالی و واپس‌گرایانه به معنای قرن نوزدهمی آن است. 
به مدد جنگ شناختی، روایتی در رسانه‌های متأثر از نفوذ صهیونیسم جهانی این خط سیر آزادیخواهانه به ابتذال سکوت، همراهی و تطهیر اسرائیل در بخشی از حرکت نخبگانی کشور تغییر ماهیت داده است. هر چند غرض گسترش جنگ و پرهیز از تنش‌زدایی نیست که البته مذاکره و سازش مبتنی برمنافع ملی عین عقلانیت است؛ ظرافتی که همیشه در حکمرانی ایران به آن توجه شده است. تعبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب و تأکید بر این نکته که نه تعلل و نه شتاب‌زده عمل می‌کنیم، خود شاهدی بر جهت این مدعاست. آنچه مورد نقد است کرنش و بزدلی در برابر طمع دشمن است؛ حرکتی که قطعاً ضامن تمامیت ارضی و سرزمینی و منافع ملی نیست. به تاریخ خود رجوع کنیم، هرجا ترسیده و از مقاومت جا مانده‌ایم، باخته‌ایم! آنچه امثال شهید یحیی سنوار را حقیقتی برگونه اساطیر می‌کند و قاب آخر زندگی او را که با پیکری مجروح مقابل خصم ایستاده به عنوان پیامی به تمام جهان مخابره می‌کند، همراهی اجزای عقلانیت، شجاعت، غیرت و قهرمانی است، هر چند گاه نفوذ به بهانه اصلاح امور است.

برچسب ها: سیاست ، نخبگان ، رسانه ها
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار