جوان آنلاین: ناصر طهماسب، صدای ماندگاری که جزو نسل خاطرهساز و طلایی هنر دوبله ایران بود، عصر روز اول دیماه پس از دو هفته بستری شدن در بیمارستان بر اثر سکته مغزی درگذشت. با اعلام خبر فوت این هنرمند فقید، برخی مدعیان آزادی بیان بهخاطر خواندن گفتار متن (نریشن) برخی مستندها مانند مجموعه در برابر توفان، مجموعه خارج از دید، رمز و راز ملکه، روزهای انگلیسی، روایت رهبری و چندین اثر دیگر که با سلایق و مذاق سیاسی آنها سازگار نبود به او حمله کردند.
محسن یزدی، مدیر سابق شبکه مستند سیما که سابقه همکاری با مرحوم ناصر طهماسب در چند مستند را در کارنامه دارد با اشاره به این همکاریها به خبرنگار «جوان» میگوید: به جهت اینکه ما کار مستند زیاد انجام میدادیم با مرحوم ناصر طهماسب ارتباطاتی داشتیم و علتش هم این بود که صدای طهماسب به مستند چیزی اضافه میکرد. هم مخاطبان و هم اهل فن اعتقاد دارند این صدا یک صدای جادویی و بینظیر بود که به معنای واقعی کلمه میتوان آن را یک صدای درجه یک دانست. وقتی خبر درگذشت ایشان را شنیدم، خیلی دلم سوخت که یک چنین هنرمندی را از دست دادیم، اگرچه صدای طهماسب ماندگار است و جاودانه میشود. طی این چند وقت اخیر بسیاری از افرادی که مدعی روشنفکری و مبارزه با تفتیش عقاید هستند، افرادی که ادعای طرفداری از آزادی بیان و مبارزه با تکصدایی را دارند، چه آنهایی که وجهه و شهرتی دارند و چه کسانی که اینگونه نیستند به آقای طهماسب ایراد میگرفتند که چرا نریشن (گفتار متن) برخی از آثاری که آنها با محتوایش موافق نبودند یا آنها را به دلیل زاویه داشتن با تفکراتشان نمیپسندیدند، گفته است!
این مستندساز در ادامه اظهار میدارد: آقای طهماسب نه آدم سیاسی بود و نه در گستره افرادی که اصطلاحاً انقلابی خوانده میشوند قرار میگرفت، ولی کارش را به صورت کاملاً حرفهای و درست انجام میداد. اما سؤال اینجاست که این چه فرهنگی است که بعضیها فکر میکنند افراد باید بیایند و برای انجام کارهایشان از آنها اجازه بگیرند؟! چرا گمان میکنند که افراد باید به اینها بگویند که اجازه دارند فلان فیلم را بسازند یا نه؟! اجازه دارند فلان آهنگ یا نریشن را بخوانند یا نه؟! این افراد در فضای مجازی یک جو خفقانی برای هنرمندان ایجاد کردهاند. در واقع این افراد همان اتهامات بیاساسی را که روزی به نظام و جمهوری اسلامی نسبت میدادند در برخورد با هنرمندانی مثل مرحوم ناصر طهماسب انجام میدهند. همه کسانی که دارند کار میکنند یا در عرصههای مختلف فرهنگی و هنری مشغول سرمایهگذاری و تولید هستند، میدانند بعضی از هنرمندان بهخاطر این فضای خفقان و دیکتاتوری که همین افراد برایشان ایجاد کردهاند جرئت انجام هیچ فعالیتی را ندارند. این در حالی است که بسیاری از این هنرمندان دچار مشکلات معیشتی هم شدهاند، اما از ترس این افراد نمیتوانند فعالیتی انجام دهند.
یزدی در پایان با اشاره به اینکه مرحوم طهماسب اصلاً آدم سیاسی نبود و فقط کارش را انجام میداد، خاطرنشان میکند: با این حال چرا اینها چنین رفتاری با او میکنند. ناصر طهماسب آدم کوچکی نبود. او یک هنرمند درجه یک بود، نه رانتی بود و نه ارگانی. حالا این هنرمند بهخاطر فعالیت هنری و حرفهای که انجام داده باید بیاید و پاسخگوی این افراد دیکتاتور باشد که چرا مطابق میل و سلیقه آنها رفتار نکرده است! البته من فکر میکنم همه ابعاد این اتفاقات لزوماً بد نیست، چون هرچه جلوتر میرویم مواضع و نظرات افراد روشنتر میشود و مردم میتوانند تشخیص بدهند که چه افرادی دیکتاتورند و چه کسانی مخالف آزادی بیان هستند! این نشان میدهد هر جایی که منافع اینها اقتضا کند مواضعشان هم به همان سمت میچرخد و این کاری که اینها با مرحوم ناصر طهماسب میکنند یک رفتار کاملاً فاشیستی است.