فرید پناهنژاد، مستندساز در تازهترین اثر خود با نام «سکو»، زندگی دشوار و پنهان کارگران صنعت نفت را در اعماق دریا به تصویر کشیده است، مستندی که از دل تجربههای نزدیک به دو دهه کار در حوزه نفت شکل گرفته و نگاهی انسانی و بیپرده به زیست اقماری کارگران دارد. فرید پناهنژاد، مستندساز در تازهترین اثر خود با نام «سکو»، زندگی دشوار و پنهان کارگران صنعت نفت را در اعماق دریا به تصویر کشیده است، مستندی که از دل تجربههای نزدیک به دو دهه کار در حوزه نفت شکل گرفته و نگاهی انسانی و بیپرده به زیست اقماری کارگران دارد.
فرید پناه نژاد، کارگردان مستند «سکو» به «جوان» گفت: من نزدیک به ۲۰ سال است که در حوزه نفت فعالیت دارم. اولین بار سال ۱۳۸۵ روی سکوی نفتی سلمان در مرز ایران و امارات رفتم و از همان زمان رابطهام با صنعت نفت و آدمهایش ادامه داشته است. اغلب کارهایم برای وزارت نفت یا تلویزیون ساخته شده، به همین دلیل همیشه با ملاحظاتی مواجه بودهام؛ بخشهایی را نمیتوانستم نشان دهم، چون ممکن بود به ضرر برند یا سازمان سفارشدهنده باشد. او افزود: سالها در ذهنم بود مستندی بسازم که حقیقت این زندگی را بیپرده روایت کند. طرح اولیه را حدود یک سال پیش به مرکز گسترش تحویل دادم و خوشبختانه مورد استقبال قرار گرفت. مستند سکو تلاشی است برای نشان دادن رنج، غیرت و پایداری کسانی که در دل دریا با دستهای خالی، نفت را از عمق آب بیرون میکشند. پناهنژاد با اشاره به سختیهای زیست اقماری کارگران توضیح داد: زندگی آنها به شکل اقماری است؛ یعنی ۱۴ روز روی سکو کار میکنند و ۱۴ روز در خانه هستند. تصور کنید کسی ۳۰ سال اینگونه زندگی کند، چه صدماتی به او و خانوادهاش وارد میشود. این افراد نه ثروتمندند، نه در رفاه مطلق، بلکه با حقوقی معمولی و شرایطی طاقتفرسا، بار سنگین صنعت کشور را به دوش میکشند. وی در ادامه تأکید کرد: فیلم زبان جهانی دارد، چون موضوعش فقط ملی نیست. این یک مسئله انسانی است؛ اینکه کار نباید باعث فروپاشی خانواده و مناسبات عاطفی شود. میخواستم تماشاگر ایرانی و غیرایرانی درک کند که پشت هر بشکه نفت، زندگی و رنجی نهفته است. پناهنژاد درباره روند تولید و فیلمبرداری اظهار داشت: فیلمبرداری در آبهای جزیره سیری انجام شد. این جزیره حدود ۷۰ کیلومتر از سواحل ایران فاصله دارد و ما حتی ۳۰ کیلومتر هم جلوتر رفتیم تا در مرز آبهای آزاد ایران و امارات تصویربرداری کنیم. در مجموع شش سفر به منطقه داشتم؛ یکی برای پژوهش و پنج سفر برای فیلمبرداری.
وی افزود: زمستانها با طوفان و بادهای شدید روبهرو بودیم و گاهی برای گرفتن یک پلان پنج روز روی سکو میماندیم، چون هلیکوپتر و کشتی نمیتوانستند ما را برگردانند. تابستان هم گرمای ۴۵ درجه و رطوبت ۹۰ درصد کار را تقریباً غیرممکن میکرد، حتی دوربینها از شدت گرما از کار میافتادند و مجبور بودیم آنها را جلوی کولر خنک کنیم تا دوباره شروع به کار کنند. این کارگردان درباره مرحله نهایی تولید گفت: فیلم در حال حاضر در بخش فنی قرار دارد و صداگذاری و تصحیح رنگ آن در حال انجام است. ما فیلم را برای بخش نیمهبلند جشنواره سینماحقیقت ارسال کردهایم و امیدواریم نمایش موفقی داشته باشد. با توجه به ماهیت جهانی فیلم، حتماً ترجمه میشود و برای پخش بینالمللی آماده خواهد شد. پناهنژاد در بخش دیگری از گفتوگوی خود به تصاویر و لحظاتی که برایش ماندگار مانده، اشاره کرد و گفت: یکی از لحظههایی که فراموش نمیکنم زمانی بود که در یکی از سفرها، کاپیتان هندی کشتی ما درباره خلیج فارس حرف میزد. او میگفت در هند بارها با هموطنانش بحث کرده، چون آنها میگفتند خلیج عربی، اما او با افتخار میگفت خلیج فارس، چون تاریخ و هویت این آبها ایرانی است. این برایم عجیب و زیبا بود که یک خارجی چنین غیرتی نسبت به سرزمین ما پیدا کرده است. وی ادامه داد: در یکی دیگر از پلانها، زیر شعله روشن فلر نفتی، یکی از کارگران را دیدم که قلاب ماهیگیریاش را در آب انداخته بود. تصویری شاعرانه از زندگی در میان آتش و دریا؛ همان تضاد عجیبی که کل مستند بر آن بنا شده است. پناهنژاد در پایان درباره تغییر نام مستند گفت: در ابتدا عنوان فیلم را «یک بشکه بیشتر» گذاشته بودم، اما در نهایت به نظرم رسید نام «سکو» هم دقیقتر است و هم بامسماتر، چون همه چیز از همانجا آغاز میشود؛ از همان سکوهایی که زندگی و مرارت انسانها را در خود پنهان کردهاند.