ضعف در چرخه انتخاب آثار و توازن ژانری، تصویر جشنواره را به یک رویداد سلیقهای تقلیل دادهاست جوان آنلاین: در ارزیابی چهل و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران اگر چه میتوان از نقاط قوتی مانند استمرار چرخه تولید و نمایش برای فیلمسازان جوان و حفظ جایگاه نمادین آن در تقویم فرهنگی کشور سخن گفت، اما ارتقای حرفهای و تثبیت اعتبار بینالمللی جشنواره مستلزم مواجهه بیتعارف با ضعفهای ساختاری و محتوایی آن است. این ضعفها در سطوح راهبری، برنامهریزی، تجربه مخاطب و معرفی آثار در سطح جهانی تبلور یافته و بدون اصلاح شفاف و مبتنی بر شاخصهای سنجش، جشنواره از نقش بالقوه خود به عنوان موتور محرک سینمای کوتاه فاصله خواهد گرفت. این اتفاق از آن رو مهم است که فیلم کوتاه را پیشران اصلی و آینده فیلمهای بلند سینمایی میدانند و هر چه این رویداد قویتر و با طراحی رهیافتهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت راهبردی و عالمانه همراه باشد، قطعاً چشمانداز آینده سینمای کشورمان چه در حوزه تربیت فیلمسازان خبره و کاربلد و چه در حوزه تولید محتواهای ارزشمند و گرهگشا، امیدوارکنندهتر خواهد شد.
آنچه در سینمای ایران و جشنوارههای آن در حال وقوع است، تنها بر اساس یک روند تقویمی و بدون پشتوانه راهبردی و ترسیم نقش راه آینده است. به کلام بهتر هر آنچه به عنوان استعداد یا فیلم شاخص مورد توجه قرار میگیرد ماحصل تلاشهای فردی خود آن شخص است و هیچ ربطی به جشنوارهها و نقش راه احتمالی آینده سینما ندارد چه اینکه سرنوشت بسیاری از آنها بخصوص فیلمسازان شهرستانی گم شدن در گذر ایام به خاطر استیلای نگاه مرکز محور و تهرانیزه شده مدیران است. صرفاً بر اساس صدفه و اتفاق، تلاشهای انفرادی یک استعداد در فلان جشنواره دیده میشود، اما دریغ از یک خط برنامهریزی برای کشف و پرورش استعدادهایی خود ساخته و بریافته در گوشه گوشه کشورمان که با خون و دل خوردن سعی در عملیاتی کردن آرزوها و استعدادهای شان دارند. حالا این فیلم یا فیلمساز ممکن است در دوره سوم یک جشنواره بروز کند یا دوره پنجاهم آن، یک روز نامشان میشود موج نو و روزگاری دیگر میشود موج مرده! منتها در اصل ماجرا هیچ تغییری صورت نمیگیرد و در بر همان پاشنه سابق میچرخد، تا ببینیم در آینده چه اتفاقاتی میافتد!
مشکل بنیادین جشنواره فیلم کوتاه تهران هویت مبهم و فقدان توجه به مأموریت اصلی آن است. جشنواره فیلم کوتاه تهران به طور تاریخی چندین نقش موازی از جمله کشف استعدادها، برگزاری رقابت هنری، ارائه آموزش و ارتباط با بازار بینالمللی را بر عهده دارد، اما نبود نقشه راه روشن و اولویتبندی در اجرای این نقشها، جشنواره را به مجموعهای از آیینها و مراسم شبیه کردهاست. این نقیصه باعث شدهاست که تصمیمگیریها حالت تاکتیکی و مقطعی به خود بگیرد.
مکان بیربط!
مسئله مکان و تجربه مخاطب نیز از جمله نقاط ضعف جدی جشنواره محسوب میشود. انتخاب فضاهای غیرسینمایی برای مراسم اختتامیه هرچند ممکن است از جنبه برندینگ جذاب باشد، اما با توجه به نبود استانداردهای آکوستیک و نوری به افت کیفیت تجربه بصری و شنیداری مخاطب میانجامد. این امر به ویژه در مراسم اختتامیه که اوج رویداد محسوب میشود، پیام حرفهای جشنواره را مخدوش میسازد. راه حل این معضل بازگشت به سالنهای سینمایی استاندارد برای بخشهای اصلی و استفاده هدفمند از فضاهای جایگزین برای رویدادهای جانبی است.
از ایرادات مهم انتخاب محلهای نمایش، فاصله بسیار زیاد آن تا نزدیکترین وسایل حمل و نقل عمومی و مرکز شهر و تنها دلیل انتخاب، توجه به «جذابیت بصری» و شاید اسپانسر شدن این مجتمع برای برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران بودهاست. لازم به ذکر است که در طول سال به جز چند سالن محدود که به نقد و بررسی فیلم کوتاه میپردازند، نمایش عمومی دیگری وجود ندارد.
جشنواره بینالمللی تکزبانه!
در حوزه اطلاعرسانی و رسانه، جشنواره از فقدان یک ساختار حرفهای رنج میبرد. نبود کیت رسانهای چند زبانه، دسترسی دشوار به اطلاعات و ضعف در تولید محتوای داده محور، باعث شدهبود پوشش رسانهای جشنواره پراکنده و عمدتاً محدود به رسانههای داخلی باقی بماند.
این در حالی است که بینالمللیسازی واقعی مستلزم ارائه تصویری حرفهای و منسجم به رسانههای جهانی است. انتشار یک «کتابچه سالانه سینمای کوتاه» شامل دادههای آماری و تحلیلهای محتوایی میتواند جشنواره را از سطح یک «برگزارکننده» به «مرجع دانشی» ارتقا دهد.
بینالمللیسازی جشنواره نیز نیازمند بازتعریف جدی است. حضور نمادین چند میهمان یا اثر خارجی به خودی خود به معنای بینالمللی بودن نیست. ایجاد پلهای پایدار از طریق برگزاری پنلهای انتقال تجربه با متخصصان مرجع، انعقاد تفاهمنامههای تبادلی با جشنوارههای معتبر و به ویژه راهاندازی «بازار فیلم کوتاه» برای معرفی آثار به پخشکنندگان و پلتفرمهای بینالمللی، از ضرورتهای تحقق این هدف است. تعریف شاخصهای کلیدی عملکرد برای اندازهگیری دستاوردهای بینالمللی، امکان ارزیابی عینی را فراهم میآورد. در حوزه آموزش و توانمندسازی، کارگاههای جشنواره عمدتاً حالت مقدماتی و فاقد خروجی عملی بودند. طراحی مسیرهای آموزشی سطحبندیشده برای سطوح مختلف فیلمسازان و ارائه دورههای تخصصی در مراحل پیش از جشنواره میتواند هم به کیفیت آثار ارسالی بیفزاید و هم جشنواره را از نقش «غربالگر» به «توانمندساز» ارتقا دهد.
جشنواره و پیچینگ تجربه!
ضعف در چرخه انتخاب آثار و توازن ژانری، تصویر جشنواره را به یک رویداد سلیقهای تقلیل دادهاست. سطح کیفی اکثر آثار راه یافته به جشنواره در حد این رویداد فرهنگی با سابقه نبود و شاید بتوان گفت بیش از نیمی از فیلمها تولیدات دانشجویی بودند که برای تست و تجربهاندوزی و نه یک رقابت بینالمللی تولید شدهبودند و بیشتر شبیه به یک پیچینگ ارائه تجارب شخصی افراد در جمع دانشجویی بود. در کنار این ضعفها، جشنواره فیلم کوتاه تهران از نقاط قوت قابلتوجهی نیز برخوردار است که از جمله آنها میتوان به نقش تاریخی در معرفی استعدادها، ایجاد چرخه تولید نمایش بازخورد، برگزاری منظم این رویداد و توجه به مسائل اجتماعی در آثار منتخب اشاره کرد. با این حال، این نقاط قوت در غیاب ساختارهای دانشی و صنعتی پایدار به طور کامل به فعل در نمیآیند. برای تحول در جشنواره، تعریف شاخصهای کلیدی عملکرد و اجرای نظرسنجیهای استاندارد از متخصصان با تواناییهای مختلف ضروری است.
در جمعبندی نهایی مسیر اصلاح جشنواره نه پیچیده، بلکه نیازمند اراده، نظم و جسارت برای ترجیح گفتوگوهای دشوار و خروجیهای مستند بر آیینهای ظاهری است. اعتبار واقعی از مسیر شفافیت، کیفیت تجربه مخاطب و اتصال به جهان حرفهای به دست میآید. با چیدمان دوباره اتاقهای مختلف این «خانه اول سینمای کوتاه ایران» شامل اتاق داوری، آموزش، رسانه، بازار و آرشیو، جشنواره میتواند از محلی صرفاً برای اعطای جایزه به موتور راهبری یک اکوسیستم زنده تبدیل شود که توانایی معرفی آثار برتر به سینمای جهان را دارد.