گوشهای شکسته
شهید همدانی در خصوص خاطرات اولین دیدارش با شهید حسین قجهای گفته بود وقتی او را میبیند، از هیکل ریز، اما بسیار ورزیده و گوشهای شکسته قجهای متوجه میشود حسین آقا کشتیگیر است. اما از آن ورزشکاران بسیار متواضع و مأخوذ به حیا که نمیخواست شناخته شود و گمنامی را ترجیح میداد.
شهید قجهای که بعد از تشکیل تیپ ۲۷ محمدرسولالله (ص) فرمانده گردان سلمان شده بود، بین نیروهایش که اغلب بچه تهران و کرج بودند، از محبوبیت بسیاری برخوردار بود. حاج حسین همدانی نیز در خاطراتش به همین نکته اشاره میکند و میگوید: مدام مثل یک دسته پروانه، دور حسین قجهای میچرخیدند و میگفتند «برادر قجهای تو را به خدا مواظب خودت باش، چرا اینقدر جلو میآیی؟ برادر قجهای، لازم نیست شما آر پی جی دست بگیری، پس ما چه کارهایم؟ برادر قجهای، دیدی چطور بعثیها را عقب زدیم؟ اگر باز جلو بیایند، به یاری خدا، بیچارهشان میکنیم.»
قهرمان کشتی جوانان کشور
حسین قجهای متولد سال ۳۷ در اصفهان بود. از نوجوانی وارد رشته ورزشی کشتی شده و در مقطع جوانی قهرمانی کشتی جوانان کشور را از آن خود کرده بود. از روحیه ورزشکاری و جوانمردی حسین قجهای روایتهای بسیاری شده است. یکی از دوستانش تعریف میکرد حسین یک خواهر معلول داشت که بسیار به او توجه میکرد، اما موضوع معلولیت خواهرش را با کسی درمیان نمیگذاشت. تا اینکه یک بار در یک مسابقه حساس به سرعت به خانه رفته و مجدداً به باشگاه برمیگردد. وقتی از او میپرسند در چنین موقعیت حساسی کجا رفته بودی؟ میگوید به خواهر معلولش سر زده است.
آشنایی با احمد متوسلیان
بعد از پیروزی انقلاب، حسین قجهای به عنوان یکی از انقلابیهای سرشناس اصفهان، مسئولیتهای متعددی برعهده میگیرد. او در همان اولین ماههای اغتشاشات کردستان به آنجا میرود و فرماندهی محور دزلی سپاه مریوان را بر عهده میگیرد. همانجا با احمد متوسلیان آشنا و بعد از اینکه قرار میشود تیپ ۲۷ در جنوب تشکیل شود، او هم به خوزستان میآید و فرماندهی گردان سلمان لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) را برعهده میگیرد.
به گفته همرزمانش، شهید قجهای همواره سعی داشت تا روحیه جوانمردی را به دیگران منتقل کند. چون در رفتارش صداقت داشت، حرفهایش به دل مینشست و باعث تحول روحی برخی از افراد میشد. همین رفتار شهید قجهای باعث شده بود تا در جبهه کردستان، تعداد قابل توجهی از نیروهای ضد انقلاب از عملکرد خود پشیمان شوند و به جبهه انقلاب بپیوندند.
جوانمردی حتی در شهادت
در ماجرای نحوه شهادت حسین قجهای هم روحیه جوانمردی او به خوبی مشاهده میشود. او و نیروهایش در یکی از سختترین میادین عملیات الی بیت المقدس روی جاده اهواز - خرمشهر میجنگیدند و با رشادت در برابر انبوه آتش دشمن مقاومت میکردند. آوردهاند در همین اثنا وقتی شهید همت از حسین قجهای میخواهد به عقب برگردد و به او میگوید من به تو دستور میدهم برگردی! قجهای پاسخ میدهد: «گردانی را که بچههایش شهید و مجروح شدند در این قتلگاه رها کنم و برگردم عقب؟ نه حاجی شما برگرد عقب ما به یاری خدا مقاومت میکنیم.»
ساعت ۸ صبح یازدهم اردیبهشت بود که حاج همت دستور میدهد گردانهای عمار و انصار وارد عمل شوند و به هر طریقی حلقه محاصره دشمن را بشکنند. به یاری خدا ساعت ۱۲ ظهر پس از چهار ساعت درگیری این دو گردان توانستند حلقه محاصره را بشکنند و به مواضع گردان سلمان برسند. اما وقتی میرسند که حتی یک نفر از گردان سلمانیها زنده نمانده بود. خود حسین قجهای هم در آخرین لحظات به شهادت رسیده بود.