کد خبر: 1156194
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۳:۰۰
نویسنده کتاب «خاتون و قوماندان» از تفقد حضرت آقا به کتابش می‌گوید‌
«خاتون و قوماندان» روایت زندگی ام‌البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون است. علیرضا توسلی معروف به ابوحامد اول مهر ۱۳۴۱ در افغانستان متولد شد و در ۹ اسفند ۱۳۹۳ در سوریه، شهر درعا به شهادت رسید.
صغری خیل فرهنگ

«خاتون و قوماندان» روایت زندگی ام‌البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون است. علیرضا توسلی معروف به ابوحامد اول مهر ۱۳۴۱ در افغانستان متولد شد و در ۹ اسفند ۱۳۹۳ در سوریه، شهر درعا به شهادت رسید. علیرضا توسلی، فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون بود که تمام زندگی اش لباس جهاد به تن داشت و در جبهه‌ها جنگید. با شروع جنگ ایران و عراق به کردستان رفت و بیش از یک سال در آن منطقه حضور داشت. وقتی جنگ ایران و عراق به پایان رسید، برای جنگ با ارتش شوروی به افغانستان برگشت و دوباره در سال ۱۳۷۴، زمانی که نیرو‌های طالبان در افغانستان روی کار آمدند، دوباره به افغانستان رفت. در این میان با ام‌البنین ازدواج کرد. ماحصل این ازدواج سه فرزند بود؛ دو دختر و یک پسر. «خاتون» نامی است که ابوحامد همسرش را با آن خطاب قرار می‌داد و عنوان «قوماندان» یک واژه افغانستانی و فارسی دری به معنای فرمانده است. به بهانه رونمایی از تقریظ حضرت آقا بر کتاب خاتون و قوماندان با «مریم قربان‌زاده» همراه شدیم تا از روز‌های همراهی‌اش با ام‌البنین حسینی راوی کتاب بگوید و به تفقد حضرت آقا به کتابش و تقریظ رهبری برسد.

۲۲ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ در مشهد شاهد رونمایی از تقریظ حضرت آقا هستیم، چطور متوجه تفقد حضرت آقا به کتاب خاتون و قوماندان شدید؟
یک روز از دفتر حضرت آقا تماس گرفتند و پیام را به حقیر رساندند، گفتند که حضرت آقا فرموده‌اند سلام ایشان را به شما برسانیم و پیام‌شان را بگوییم: «از خواندن کتاب خاتون و قوماندان لذت بردم. چه کار خوبی کردید که این حوادث را ثبت کردید. برای‌تان دعا کردم و می‌کنم.»
چه شد که سراغ نگارش کتابی از ابوحامد، فرمانده لشکر فاطمیون رفتید؟
آشنایی من با همسر شهید ابوحامد، انگیزه‌ای شد برای چاپ کتاب خاتون و قوماندان. مدتی بعد از شهادت ابوحامد، ملاقاتی با ام‌البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) داشتم. رفاقت و دوستی من با ایشان از همان ملاقات شروع شد و ماحصل همراهی چند ساله من و خانم حسینی همین کتابی است که حالا علت مصاحبه من و شماست. بعد از دیدار با همسر شهید من از ایشان خواستم در کنارشان باشم و روایات ایشان و خاطرات‌شان را مکتوب کنم. این همراهی روندی طولانی داشت. گاهی هم مسائلی در مصاحبه‌ها پیش می‌آمد که باعث می‌شد خانم حسینی کار را متوقف کنند و ادامه ندهند، برای همین کتاب تا به مرحله نهایی برسد، چند سالی طول کشید و انتشار کتاب به تعویق افتاد، اما به لطف خدا و نگاه شهید مجدداً کار را شروع کردیم.»

به نظر شما ما با خواندن کتاب خاتون و قوماندان به شناخت کاملی از ابوحامد که سال‌ها لباس جهاد بر تن کرده بود، می‌رسیم؟
به هیچ عنوان نمی‌شود او را تنها در یک کتاب به مخاطبان معرفی کرد. حقیقت این است که شخصیت ابوحامد به لحاظ جغرافیایی گسترده و به لحاظ تاریخی عمیق است. به نظر من باید یک سه‌گانه‌ای در مورد ایشان نوشته شود. یکی از علیرضا توسلی افغانستان بنویسد، یکی به زندگی او در ایران بپردازد و یک نویسنده دیگر هم از ابوحامد سوریه و رزم و مجاهدت‌های او درجبهه مقاومت قلم‌فرسایی کند. نمی‌توان شهید علیرضا توسلی را تنها در یک کتاب به مخاطبان شناساند و او را در یک کتاب جمع کرد. زندگی مبارزاتی شهید توسلی بسیار پرشور و هیجان است. یکی از افتخارات او در زندگی همرزمی و همراهی با رزمندگان و فرماندهان جبهه‌های جنگ تحمیلی بود. او مدت زیادی در سنگر اسلام علیه بعثیون جنگید. برای همین باید بگویم که نوشتن از ابوحامد کار سختی است. ما در کتاب «خاتون و قوماندان» پرتو‌هایی از ابوحامد را می‌بینیم، نه همه زندگی‌اش. آنچه در کتاب خاتون و قوماندان می‌بینیم، از حاشیه زندگی ابوحامد عبور می‌کند و به متن زندگی خانم ام‌البنین حسینی می‌پردازد.

یعنی در این کتاب خواننده شاهد جنبه‌های مبارزاتی، جهادی و مجاهدت‌ها و حماسه‌آفرینی‌های ابوحامد نیست؟!
طبیعتاً زندگی یک نظامی در رتبه ابوحامد، به گونه‌ای نیست که همسرش از آن مطلع باشد. آنچه هست روایت زندگی ام‌البنین حسینی است نه روایت از زندگی خود شهید. با اینکه از مدافعان حرم کتاب‌های زیادی منتشر شده به خصوص از همسران شهدا، اما همه این کار‌ها از لحاظ جنبه نظامی ناگفته مانده است. هر کسی می‌آید از شهید و همسرش می‌گوید. مطمئناً جنبه مبارزات و جنبه نظامی جنگ‌ها را نمی‌توانند واضح بیان کنند. برای اینکه همسران و خانواده در این مورد چیزی نمی‌دانند یا ملاحظاتی است که نباید گفته شود، البته مشکل عمده و مانع در نگارش کتاب‌های فاطمیون، جلب اعتماد خانواده‌هاست. مهم است که خانواده‌ها بدانند این کار به ثمر می‌نشیند، البته کتاب‌هایی هم وجود دارد که برخی از نویسندگان نوشته‌اند و خانواده شهدا مخالف آن هستند، اما نویسنده حاضر نیست نظر خانواده شهید را جلب و تغییرات را اعمال کند. انگار اجباراً باید این کتاب منتشر شود، در حالی که نظر و تأیید خانواده بسیار مهم است.
سیر محتوای کتاب به چه شکل است؟
سیر محتوای کتاب از زمان ورود خانم حسینی و خانواده‌اش به ایران و دوران مدرسه شروع می‌شود. سعی کرده‌ام در این کتاب نشان بدهم موضوع درخصوص یک شهید افغانستانی است و در سبک زندگی‌شان، آشپزی‌های‌شان، مکالمات، کلام‌ها و گفتگو‌ها و فرهنگ افغانستان را نشان بدهم. هر چند برای کسی که در ایران به دنیا آمده و با فرهنگ ایرانی بزرگ شده است، سخت است که بیاید خودش را در آن فضای افغانستان قرار بدهد. مطالعه هزاران صفحه از رمان‌های افغانستان کمک کرد که لحن، کلام، واژه‌ها و تعبیرات را بتوانم در متن کتابم داشته باشم. حتی کتاب «آشپزی» که در کتابخانه شهید بود یا کتاب «افغانان» را از همسر شهید به امانت گرفتم. بعد از اینکه کار نوشتن تمام شد یک دور با ادبیات فارسی دری کتاب را بازنویسی کردم. تمام تلاش من این بود که صرفاً یک گزارشگر صرف نباشم، اینکه بخواهیم گزارش یک زندگی را بدهیم، هنر نیست. این کتاب روایت یک زندگی است. نویسنده متعهد به واقعیت است، از جهت زمان، مکان و اسامی و همه اینها، در پاره‌ای از توضیحات و ضریب‌دادن‌ها به عنوان نویسنده باید ورود کند. سعی می‌کنم کتاب به واقعیت نزدیک و وجهه ادبی کتاب کاملاً مشخص باشد.

چه مستنداتی در مسیر تدوین و نگارش کتاب در دست داشتید؟
نامه‌های شهید و همسرشان که مستند بود، خیلی در روند نگارش کتاب به من کمک کرد. نامه‌هایی که ابتدا به صورت کاغذ و از هم مجزا بوده و بعد‌ها شهید توسلی آن‌ها را با حوصله در یک دفتر وارد کرده تا به خاطر مهاجرت یا اسباب‌کشی، از بین نروند. توجه ایشان به این کار هم جالب بود. لحن مکالمات و شخصیت خاتون و قوماندان از میان این نامه‌ها شناخته می‌شود.

مخاطب کتاب خاتون و قوماندان گروه سنی خاصی را شامل می‌شود؟
من سعی کرده‌ام در کتاب‌هایم مخاطبان را وارد دسته‌بندی سنی نکنم. یک نوجوان ۱۵- ۱۴ ساله هم می‌تواند کتاب من را بخواند و از آن استفاده کند. همیشه سعی کرده‌ام فاکتور‌هایی که در کتاب می‌آید، خیلی فاکتور‌های خاصی نباشد که بگوییم مناسب این سن است یا نیست. شاید کتاب خاتون و قوماندان را نشود به عنوان یک کتاب نوجوان معرفی کرد، اما فصول مربوط به نوجوانی به نظرم در همه کتاب‌ها، فصول مغتنمی است که نباید نوجوان‌ها را از آن محروم کرد. چه در زندگی خود شهدا و چه در زندگی همسران شهدا. از این جهت به نظرم نوجوانان هم می‌توانند سراغ این کتاب‌ها بروند.

این کتاب چندمین اثر شماست؟ از کتاب‌های دیگرتان هم برای ما بگویید.
«خاتون و قوماندان» ششمین اثر من است. کتاب‌های گیرنده پدرم، دیالمه، رمان شهربانو، دریا دل، روپوش‌های سفید و حوض شربت آثاری است که پیش از این به چاپ رسیده‌اند. کتاب گیرنده پدرم، درباره دختران نوجوان و پدران‌شان است که خیلی هم مورد استقبال قرار گرفته و کتاب دیالمه شاید تنها روایت داستانی در مورد شهید دیالمه باشد. بعد از آن رمان شهربانو است که در حیطه دفاع‌مقدس از زاویه دید یک مادر به رشته تحریر درآمده و بعد از آن هم کتاب دریا‌دل، روایت زندگی فاطمه دهقانی با سردار ابوالفضل رفیعی که محوریت کار همسر شهید و سال‌های بعد از شهید است. روپوش‌های سفید، مجموعه پنج جلدی خاطراتی از دانشجویان شهید دانشگاه علوم پزشکی مشهد است. حوض شربت از زبان خانم بتول باوقار است که از سال‌های تبعید امام‌خمینی به نجف و ۱۲سال همسایگی با خانواده امام روایت می‌کند. آخرین کتابی که در دست چاپ است «کتاب سه خواهرون» است. کتاب‌های من در حیطه همسران و مادران شهدا از باب نگاه به جنبه اجتماعی دفاع‌مقدس است نه جنبه نظامی و صرفاً ثبت خاطرات. من همان اندازه که برای بچه‌هایم زحمت کشیده‌ام برای کتاب‌هایم هم وقت گذاشته‌ام. موضوع اصلی در کتاب‌هایم «زن» است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار