کد خبر: 1129682
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۰
حجت‌الاسلام دکتر سید ابراهیم حسینی*

اصل دوم قانون اساسی مطرح می‌کند جمهوری اسلامی ایران نظامی برپایه ایمان به خدای یکتا (لا اله الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او، وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین است و اصل چهارم قانون اساسی نیز تأکید دارد که کلیه قوانین و مقررات باید بر اساس موازین اسلامی باشد، که این اصل یک اصل حاکمه و قاعده آمره و دستوری است؛ مع‌ذالک اصل دوازدهم قانون اساسی نیز می‌گوید دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی‌عشری است و این اصل الی الابد غیرقابل تغییر است، حالا در اینجا دو گروه مطرح می‌شوند، ما یک اقلیت مذهبی و یک اقلیت دینی داریم. اقلیت‌های مذهبی در اصل دوازدهم به رسمیت شناخته شده‌اند و این اصل می‌گوید مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند، در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه‌ها رسمیت دارند و در هر منطقه‌ای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شورا‌ها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب. بر اساس این اصل اقلیت‌های مذهبی کاملاً از حقوق شهروندی خود برخوردار هستند.
اصل سیزدهم هم در مورد اقلیت‌های دینی است، یعنی افرادی که اصلاً مسلمان نیستند، اما یک ریشه وحیانی یا توحیدی دارند. این اصل بیان می‌کند ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت‌های دینی شناخته می‌شوند، این تنها یعنی اینکه هیچ چیز دیگری شناخته شده نیست و البته بعد تأکید دارد که این اقلیت‌ها در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند. این مطلب نیز برگرفته از قرآن کریم است و لذا شیعه و سنی آن را قبول دارند، خداوند متعال در آیه ۶۴ سوره آل‌عمران می‌فرماید «قُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ تَعالَوْا إِلی‏ کلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ...» یعنی بگو‌ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم، این آیه می‌گوید بیایید مسالمت‌آمیز در کنار هم زندگی کنیم و حقوق شما را هم محترم می‌شماریم، همان چیزی که منشور نبوی بود و پیامبر اکرم در مدینه و آغاز تشکیل حکومت اسلامی مطرح کردند، در آیات ۸ و ۹ سوره ممتحنه نیز به این موضوع تأکید شده که کفاری که اهل ستیز و کفار محارب نیستند، نمی‌خواهند با مسلمانان و ارزش‌های دینی بجنگند بیایند تا ما با هم رابطه برقرار کنیم و در کنار هم زندگی کنیم، اما در مورد کفار معاند و کسانی که اصلاً جزو اقلیت‌های دینی نیستند و کسانی که دنباله‌رو چیزی هستند که اصلاً دین و مذهب نیست و فقط یک فرقه بی‌ریشه به نام بهائیت شناخته می‌شود، ساخته دشمن‌ترین دشمنان دین مانند صهیونیست‌هاست و برای مبارزه با خود اسلام ساخته شده، مسئله متفاوت است.
بهائیان مخالف اعتقادات صریح شیعه و سنی هستند، یکی از اعتقادات آن‌ها مخالفت با ختم نبوت است، در حالی که مثلاً در آیه ۴۰ سوره احزاب گفته شده‌است «ما کان محمد أبا أحد من رجالکم ولکن رسول الله وخاتم النبین...» همین اعتقادات موجب‌شده تا خود علمای اهل سنت بهائیان را فرقه ضاله و مضله بدانند؛ از جمله آن‌ها رئیس کمیته احکام دینی دانشگاه الازهر مصر سال ۱۹۴۹ یعنی ۳۰ سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که اتفاقاً از پیشگامان تقریب مذاهب بود و با وجود اینکه تقریبی‌ها روحیه تساهل و تسامح هم دارند، با صراحت می‌گوید که بهائیت فرقه است و اصول آن، مغایر با اصول اسلام و در تضاد با مذاهب الهی و نه فقط اسلامی است، ازدواج آن‌ها باطل است و هرکسی که بهائی شود، مرتد است.
خیلی از جا‌ها هم اعتراف‌شده که این‌ها یک فرقه ضاله سیاسی و ساخته و پرداخته دستگاه‌های استکباری است، اکثراً هم کار آن‌ها جاسوسی است، حتی رئیس بهائیان شیراز با صراحت می‌گفت که اکنون ما از امریکا و لندن دستور داریم که در این مملکت مد بی‌حجابی را رواج دهیم تا مسلمانان حجاب را بردارند؛ وطن اصلی بهائیان اسرائیل، امریکا و انگلیس است و از آن‌ها دستور می‌گیرند.
ما به لحاظ قانون اساسی، اصل چهاردهم این قانون را داریم که می‌گوید به حکم آیه شریفه «لا ینهاکم الله عن الدین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین» دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند؛ یک نکته بسیار کلیدی ذیل این اصل وجود دارد و آن اینکه این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضداسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند؛ در حالی که شاهد هستیم هر توطئه‌ای که علیه جمهوری اسلامی ایران انجام می‌شود، یک سر آن به بهائیت وصل می‌شود. در آبان ۹۸ یا اغتشاشات اخیر بهائیت نقش پررنگی داشت و این‌ها نشان می‌دهد که بهائیان حتی از این قانون هم استثنا هستند؛ تازه این فعالیت‌های ظاهری است که نشان می‌دهند ولی آن چیزی که در دل‌های این افراد است طبق آیه ۱۱۸ سوره آل‌عمران خیلی کثیف‌تر از اینهاست، کما اینکه می‌بینید در مهدهای‌کودک و جا‌های دیگر دارند در آموزش‌وپرورش و تعلیم و تربیت نفوذ می‌کنند تا از اساس ضربه مهلک به جمهوری اسلامی ایران بزنند، بنابراین اهالی این فرقه ضاله نه مسلمان هستند نه اقلیت دینی و مذهبی هستند و چنانچه بخواهند به عنوان بهائیت اقدام کنند، فاقد هیچ‌گونه پایگاه حقوقی خواهند بود، حالا اینکه جمهوری اسلامی ایران افرادی را به عنوان یک انسان به رسمیت شناخته و در این کشور زندگی می‌کنند، بحث دیگری است و به عنوان این فرقه از هیچ حقوقی برخوردار نیستند.
به شکل کلی اگر بهائیان با گروه‌های محارب، توطئه‌گر یا برانداز ارتباطی نداشته‌باشند، به عنوان یک انسانی که از کشور‌های کافر محارب هستند بالاخره در کشور ما پناه گرفته می‌توانند زندگی خود را داشته باشند و به هر دلیلی از اختیارات نظام اسلامی است که بخواهد به این‌ها پناه دهد، اما اینکه این افراد بخواهند به عنوان فرقه از حقوقی برخوردار باشند هرگز چنین چیزی نخواهد بود و هیچ رسمیتی ندارند، اگر صراحتاً بهائی‌بودن خود را نیز اعلام نکرده‌باشند، کسی به آن‌ها کاری ندارد، کما اینکه تفتیش عقاید هم انجام نمی‌شود. بهائی به عنوان بهائی از حقوق شهروندی برخوردار نیست، چون این فرقه مانند گروه‌های سیاسی مخالف نظام است که حق شرکت در انتخابات را ندارند، ولی به عنوان یک انسانی که در جمهوری اسلامی است، زندگی خود را می‌کند و کسی کاری به او ندارد.
*هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار