کد خبر: 1116103
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۰
باید‌ها و نباید‌های کتاب و کتابخوانی از نگاه دکتر «میلاد محقق» کارشناس و پژوهشگر حوزه فرهنگ
اگر بخواهیم در یک نگاه کلی، به کتاب و کتابخوانی در چارچوب دو مقوله رونق و رکود بپردازیم، باید جنبه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مرتبط با موضوع را نیز مدنظر قرار دهیم.

اگر بخواهیم در یک نگاه کلی، به کتاب و کتابخوانی در چارچوب دو مقوله رونق و رکود بپردازیم، باید جنبه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مرتبط با موضوع را نیز مدنظر قرار دهیم.
کتاب و کتابخوانی را باید در فرایند مبدأ و مقصد دید چراکه ابتدا باید کتاب تولید کرد و آنگاه با استفاده از یک سیستم توزیع به دست کتابخوان رساند و سپس عناصر هویت‌بخش کتابخوانی را تحقق بخشید. در واقع ما با عوامل تولید کتاب، عوامل توزیع کتاب و کتابخوان‌ها سروکار داریم و در صورت ورود به حوزه کتابخوانی، باید درباره این سه بخش سخن بگوییم.
عوامل تولید کتاب شامل تولیدکنندگان محتوا و عهده‌داران امور فنی چاپ کتاب هستند و عوامل انتشار یا توزیع کتاب نیز شامل مؤسسات توزیع و پخش و در نهایت کتابفروشی‌ها هستند، اما کتابخوان‌ها را چگونه می‌توان دسته‌بندی کرد؟

کتابخوان‌های تکلیفی و انگیزشی
کتابخوان‌ها را از یک منظر می‌توانیم در دو گروه اصلی تقسیم‌بندی کنیم: گروه نخست را کتابخوان‌های تکلیفی و تضمینی می‌گوییم، به عنوان مثال دانش‌آموزان و دانشجویان را می‌توان در این گروه قرار داد، زیرا آن‌ها مکلفند کتاب‌های درسی را که بر آن‌ها تکلیف شده است، بخوانند و گروه دوم، کتابخوان‌هایی که تکلیفی و تضمینی نیستند و بنا بر انگیزه شخصی به کتابخوانی روی می‌آورند. بی‌تردید روی سخن ما بیشتر با گروه دوم است و باید نرخ رشد کتابخوانی را در این گروه افزایش دهیم. سؤال این است: برای کتابخوان کردن گروه دوم چه باید کرد؟ پاسخ: ایجاد انگیزش و هیجان است، اما چگونه؟ پاسخ این است که از چهار طریق می‌توان کتابخوانی را رونق بخشید و از رکود آن کاست: گفتمان‌سازی، جریان‌سازی، هدفمند‌سازی و نظام‌مند‌سازی. ابتدا لازم است متولیان امور، گفتمان درست و کارآمدی را پیرامون کتاب و کتابخوانی بسازند و سپس بر اساس آن گفتمان، جریان‌سازی فرهنگی و اجتماعی راه‌اندازی کنند و در راستای این دو حرکت، درباره تمامی امور مربوط به کتاب و کتابخوانی، هدفمند‌سازی و نظام‌مندسازی صورت گیرد.
کتابخوانی و مخاطب‌محوری
برای گفتمان‌سازی، جریان‌سازی، هدفمندسازی و نظام‌مندسازی باید دو شیوه را مدنظر قرار دهیم: ۱- مخاطب‌محوری و مشتری‌مداری ۲- مهندسی مخاطب و مدیریت مشتری.
برای کتابخوان کردن افراد جامعه باید بدانیم که از دو جنبه شکل و محتوا آیا باید در مسیر خواست، ذائقه و میل مخاطب و مشتری قرار گیریم یا اینکه باید به جای در نظر گرفتن میل، خیر مخاطب و مشتری را در نظر بگیریم و بر اساس خیر آن‌ها برنامه‌ها را طراحی و اجرا کنیم.
این موضوع بسیار حائز اهمیت است که بدانیم اگر تولید محتوای کتاب در جامعه به دست فرزانگان آن جامعه است، پس لازم است فرزانگان، هدایت جامعه را بر عهده بگیرند، زیرا هدف از کتابخوانی، افزایش آگاهی و همچنین رشد و تکامل انسان‌هاست. فرزانگان جامعه مسیر رشد و تکامل افراد و اقشار جامعه را می‌دانند و با به کارگیری سازوکار‌های مربوط به مهندسی مخاطب و مدیریت مشتری، موجبات رشد و تکامل افراد جامعه را فراهم خواهند ساخت. به این ترتیب تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازانی که درباره کتاب و کتابخوانی سیاستگذاری می‌کنند، باید از فرزانگان جامعه باشند که همان تولیدکنندگان محتوا کتاب‌ها هستند.
ضرورت مهندسی کتاب
برای روشن شدن این مطلب که چرا نیازمند روش مهندسی مخاطب هستیم، لازم می‌دانم مثالی بیاورم: تصور کنید که فرزندتان بیمار شود و برای تشخیص و درمان بیماری به پزشک مراجعه می‌کنید. پزشک پس از معاینه و تشخیص، نسخه درمان می‌نویسد و شما به داروخانه می‌روید و در میان دارو‌های تجویزشده، متوجه می‌شوید آمپول یا سرنگ نیز داده شده است. برای تزریق دارو به درمانگاه می‌روید و فرزندتان با دیدن آمپول پا به فرار می‌گذارد. در واقع میل او این است که آن دارو به بدنش تزریق نشود، اما خیر او در این است که تزریق انجام شود تا بهبود یابد. در اینجا شما چه راهی را انتخاب می‌کنید؟ آیا به میل او رفتار می‌کنید یا به خیر او؟ تردیدی وجود ندارد که شما با روش‌های مؤثر تلاش می‌کنید عمل تزریق دارو در بدن فرزندتان انجام شود تا حال او بهبود یابد. جامعه نیز همین شرایط را دارد و ممکن است افراد جامعه میل به کتابخوانی نداشته باشند یا میل به خواندن محتوا‌های خاصی نداشته باشند، اما فرزانگان جامعه تشخیص می‌دهند و به خوبی می‌دانند که افراد اجتماع برای به کمال رسیدن باید کتاب بخوانند تا آگاهی آنان افزایش یابد و با به کار بردن آگاهی و دانایی‌های به دست آمده ناشی از کتابخوانی، به رشد و کمال برسند.
حال این پرسش را از متولیان امور کتاب و کتابخوانی کشورمان مطرح می‌کنیم. سازوکار‌های مربوط به دو مقوله مخاطب‌محوری و مهندسی مخاطب چیست و برای گفتمان‌سازی، جریان‌سازی، هدف‌مندسازی و نظام‌مندسازی پیرامون کتاب و کتابخوانی باید چند درصد از مکانیسم نخست و چند درصد از سازوکار دوم استفاده کرد؟
برخورداری یا بهره‌مندی؟
تصور کنید به میهمانی رفته‌اید و میزبان، سبد بزرگی از انواع میوه‌ها را مقابل شما و روی میز پذیرایی قرار داده است. در این حالت، شما از میوه‌های آن سبد برخوردار هستید، اما تا زمانی که از آن میوه‌ها مصرف نکرده‌اید، می‌توان گفت که بهره‌مند نشده‌اید. در موضوع کتاب و کتابخوانی نیز چنین وضعیتی وجود دارد. به نسبت میزان تیراژ یا شمارگانی که از کتاب‌های متفاوت و متنوع در جامعه وجود دارد، چه تعداد از افراد جامعه از آن کتاب‌ها بهره‌مند هستند؟ یعنی آیا افراد جامعه، به میزان برخورداری از کتاب‌های موجود، بهره‌مند نیز هستند؟
در سال‌هایی که گذشت، یکی از دلایل پایین بودن نرخ کتابخوانی را گران بودن کتاب گفته‌اند! آیا اینچنین است؟ من باورم این است که بین بهداشت روحی و روانی افراد جامعه و تعداد کتابخوان‌ها در اجتماع، یک رابطه مستقیم وجود دارد و اگر سطح بهداشت روحی و روانی افراد جامعه در وضعیت مطلوبی باشد، جمعیت کتابخوان نیز رو به افزایش خواهد رفت و در مقابل اگر سطح بهداشت روحی و روانی افراد جامعه نامطلوب باشد، از جمعیت کتابخوان نیز کاسته خواهد شد. معتقدم باید سطح بهداشت روحی و روانی افراد جامعه بهبود یابد تا در آن‌ها انگیزش و هیجان کافی برای کتابخوانی، ایجاد و برقرار شود، هر چند نمی‌توان از ضعف در قدرت خرید مردم و تأثیر آن بر سرانه کتابخوانی نیز نگفت و از آن غافل بود. اگر شغل و درآمد پایدار در حد و اندازه‌های استاندارد در جامعه وجود داشته باشد و سازوکار‌های مربوط به گفتمان‌سازی و جریان‌سازی نیز به همراه هدفمندسازی و نظام‌مندسازی به مرحله اجرا برسد، آنگاه خواهیم دید که سرانه مطالعه و نرخ کتابخوانی به مرز‌های مطلوبی خواهد رسید.
نکته مهم دیگر، مقوله استاندارد‌سازی است که باید به آن پرداخته شود. پدیدآورندگان کتاب اعم از تولیدکنندگان محتوا و دست‌اندرکاران امور فنی چاپ و انتشار باید بدانند که حدود استاندارد تولید و توزیع کتاب چیست و با چه مخاطبانی روبه‌رو هستند. آیا می‌دانند؟ آیا مطالعات بازار هدف به طور علمی و تخصصی درباره کتاب و کتابخوانی در حد و حدود استاندارد‌های جهانی در ایران صورت می‌گیرد؟
برنامه‌ریزان و سیاستگذاران درباره کتاب و کتابخوانی باید از سه حوزه روانشناسی، روانشناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی برخوردار و بهره‌مند باشند. آیا برخوردار و بهره‌مند هستند؟
در پایان پیشنهاد می‌کنم در امور کتاب و کتابخوانی بخش حاکمیت به سه موضوع حمایت، هدایت و نظارت بپردازد و به طور جدی از دخالت در امور اجرایی و تصدی‌گری پرهیز کند، زیرا بهترین راه برای بالا بردن نرخ کتابخوانی این است که بخش حاکمیتی با فراهم‌سازی زیرساخت‌های لازم، از بخش خصوصی حمایت کند و برای رسیدن به اهداف منطبق با منافع ملی، سازوکار‌های مربوط به هدایت و نظارت را نیز تعیین، تبیین و اجرا کند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار