جوان آنلاین: حسن ابراهیمی، روان درمانگر تحلیلی و متخصص روانشناسی بالینی معتقد است زمانی که اهدای خون از یک رفتار فردی و مقطعی به سنتی خانوادگی تبدیل میشود، در واقع بخشی از هویت اخلاقی و مسئولیت پذیر خانواده شکل میگیرد. ادغام این عمل با ارزشهایی، چون مهربانی و نوع دوستی، از آن یک رفتار ماندگار و الهام بخش خواهد ساخت. مشروح گفتوگو با این روانشناس در ادامه میآید.
ابتدای گفتوگو بفرمایید چرا بعضی خانوادهها نسبت به مناسبتهای تقویمی بیتوجهاند و آنرا در خانه و خانواده نهادینه نمیکنند؟ به طور مثال نهم مرداد روز اهدای خون که مورد بحث ماست. این اطلاع نداشتن چقدر در نوع مشارکت مهم است؟
این بی توجهی دلایل روانی، فرهنگی و اجتماعی متعددی دارد که مستقیماً بر میزان مشارکت اجتماعی تأثیر میگذارد. این مسئله تنها به جامعه ایران محدود نمیشود، بلکه در بسیاری از کشورهای جهان، بسته به ساختار فرهنگی هر جامعه، نمود پیدا میکند. در سطح روانشناختی و خانوادگی، میتوان به اولویتهای زندگی روزمره اشاره کرد. بسیاری از خانوادهها با دغدغههای متنوعی مانند مسائل مالی، آموزشی، سلامت و... درگیر هستند، به همین دلیل، چنین مناسبتهایی را بیاهمیت یا حتی لوکس تلقی میکنند. همچنین، ناآگاهی والدین یکی از موانع اصلی در این زمینه است. از سوی دیگر، نبود هیجان یا انگیزه شخصی هم تأثیر دارد در نتیجه، «حس جمعی» نسبت به آنها احساس نمیشود. در بعد اجتماعی و فرهنگی، ضعف فرهنگسازی عمومی یکی از موانع جدی است. اگر رسانهها، مدارس یا محله درباره اهمیت این مناسبتها کار مؤثری نکنند، خانوادهها احساس تعلق یا ضرورت خاصی به آنها نخواهند داشت. نگرش عمومی جامعه نیز نقش دارد. زمانی که مناسبتها صرفاً ظاهری یا مناسکی باشند، آن مناسبتها در ذهن و رفتار افراد نهادینه نمیشوند. کمبود الگوسازی نیز از دیگر موانع است. تجربه شخصی و جمعی خانوادهها نیز در این زمینه مؤثر است. تجربههای تلخ یا بیاهمیت دانستن مناسبتها، از جمله دلایلی است که باعث کاهش انگیزه مشارکت میشود. برای مثال کسی بگوید «رفتم ولی کسی اهمیت نداد» یا «نتیجهای نداشت» یا «وقتم تلف شد» بعید است بار دیگر با انگیزه در آن مناسبت مشارکت کند. همچنین، تکراری، شعاری یا دور از واقعیت بودن برنامهها و مناسبتها، تأثیری در ذهن و احساس مردم نمیگذارد. آگاهی جمعی، زمینهساز مشارکت جمعی است؛ درست مانند انتخابات که اگر مردم اصلاً ندانند روز انتخابات چه زمانی است، مشارکت بهطور چشمگیری کاهش مییابد.
راهحل چیست؟
حلقه اول آموزش و فرهنگ سازی برای خانواده است. در این زمینه، یادآوریهای تقویمی میتواند هرچند بهطور سطحی، اما نقش مهمی ایفا کنند. همین عامل «یادآوری» میتواند تا ۴۰ تا ۵۰ درصد مشارکت را افزایش دهد. آمارهای جهانی در زمینه اهدای خون نیز این واقعیت را تأیید کردهاند. آموزش و اطلاعرسانی از دوران کودکی، از طریق مدارس، کتابهای درسی و رسانههای کودک محور باید تقویت شود. دوم، یادآوری مناسبتها در خانواده اهمیت دارد؛ استفاده از تقویم دیواری یا اپلیکیشنهایی که مناسبتها را یادآوری میکنند میتواند مؤثر باشد. سوم، خلق تجربه مشترک و خاطره جمعی با این مناسبت هاست. برای مثال، خانوادهها میتوانند با هم برای اهدای خون اقدام کنند تا حس مشارکت و ارزشمندی در کنار هم ایجاد شود. چهارم، پیوند نمادین مناسبتها با زندگی واقعی خانواده است. مثلاً روز اهدای خون را در فضای خانه به عنوان «روز کمک به همنوعان» بنامند و درباره آن داستانهایی تعریف کنند.
شما روز اهدای خون را چگونه تعریف میکنید؟
«روز اهدای خون» یک مناسبت جهانی و در بسیاری از کشورها، ملی است که با اهدافی چندگانه برگزار میشود، یادآوری اهمیت تأمین خون سالم و ایمن برای بیماران، تقدیر از اهداکنندگان داوطلب و تشویق سایر افراد جامعه به مشارکت، ترویج فرهنگ نوع دوستی و مسئولیت اجتماعی، ایجاد آگاهی درباره نیاز همیشگی بیماران به خون و فرآوردههای خونی و نیز برجسته سازی نقش استراتژیک سازمان انتقال خون در سلامت ملی از اهداف آن است. شعار بنیادین این روز معمولاً بر محور «نجات جان انسانها» میچرخد. ابعاد و ارزشهای روز اهدای خون فراتر از یک مناسبت نمادین است. این روز، جلوهای از انساندوستی و تعاون را به نمایش میگذارد و یادآور آن است که با اهدای چند دقیقه وقت و اندکی خون، میتوان جان چند نفر را نجات داد. همچنین، مشارکت داوطلبانه در چنین مناسبتهایی، نوعی اعتماد اجتماعی را شکل میدهد و همبستگی میان اعضای جامعه را تقویت میکند. تکرار و نهادینهسازی این مناسبت، مشارکت در اهدای خون را از یک اقدام صرفاً فردی به یک مسئولیت اجتماعی و فرهنگی ارتقا میدهد. از سوی دیگر، این روز به ارتقای سلامت فردی و اجتماعی نیز کمک میکند. آمارها نشان میدهد، اهداکنندگان منظم خون، اغلب از سلامت جسمی و سبک زندگی بهتری برخوردارند و همین موضوع، بستر آگاهی پزشکی و توجه به سلامت را در جامعه گسترش میدهد. همچنین این روز فرصتی است برای قدردانی از افرادی که بدون هیچ چشم داشت مادی، خون اهدا میکنند.
اهدای خون چه اهمیتی برای سلامت روانی و اجتماعی خانوادهها دارد؟
اهدای خون، نه تنها عملی حیاتی برای نجات جان بیماران است، بلکه رفتاری انسانی با پیامدهای روانشناختی، اجتماعی و تربیتی ارزشمند برای فرد و خانواده به شمار میآید. در سطح فردی، این کنش داوطلبانه موجب افزایش عزت نفس و احساس ارزشمندی میشود. اهداکننده و خانوادهاش خود را مفید و مؤثر احساس میکنند. همچنین، پژوهشها نشان میدهد، رفتارهای نوع دوستانه مانند اهدای خون میتواند اضطراب و افسردگی را کاهش داده و رضایت روانی را افزایش دهد. این رفتار الگویی تربیتی برای فرزندان نیز است و مفاهیمی، چون مسئولیت پذیری و مشارکت جویی را در آنان نهادینه میکند. در بعد اجتماعی، اهدای خون به تقویت انسجام خانوادگی، افزایش سرمایه اجتماعی و کسب احترام در جامعه کمک میکند. خانوادههایی که مشارکت اجتماعی دارند، روابطی سالمتر و سازندهتر با دیگران برقرار میکنند. اهدای خون همچنین بستری برای ترویج ارزشهایی همچون ایثار، همدلی و نوعدوستی در فضای خانوادگی است و فرصتی برای گفتوگوهای اخلاقی و تربیتی فراهم میآورد. این رفتار، خانواده را از فردگرایی افراطی دور میکند و آنرا از یک «جزیره خصوصی» به سمت یک خانواده اجتماعی و فعال در صحنه اجتماع سوق میدهد. همچنین نوجوانان را به سوی الگوهای سالمتر سوق میدهد و کمتر به سمت رفتارهای آسیبگر مانند اعتیاد میروند. از نظر جسمی نیز توجه به سلامت برای اهدا، موجب افزایش حساسیت خانواده نسبت به چکآپهای منظم و سبک زندگی سلامت محور میشود. در مجموع، اهدای خون افزون بر نجات جان دیگران، نقش مؤثری در تقویت سلامت روان، انسجام خانوادگی و ارتقای فرهنگ مشارکت در جامعه دارد و خانوادهها را به منبعی از امید، همدلی و اخلاق اجتماعی بدل میسازد.
بسیاری از افراد به دلیل ترس، مثلاً ترس از سوزن یا ضعف جسمانی، از اهدای خون اجتناب میکنند. چه توصیهای برای غلبه بر این ترسها دارید؟
خبر خوب اینکه این ترسها قابل مدیریت و حتی قابل رفع هستند. بدانید ترس طبیعی است و بسیاری از اهداکنندگان فعلی هم آن را قبلاً تجربه کردهاند. آمارها نشان میدهد، بیش از ۹۵ درصد اهداکنندگان گزارش دادهاند، تجربه شان آسانتر از حد انتظار و بدون مشکل خاص پزشکی بوده است. مرور روال اهدای خون پیش از حضور، مانند دیدن آموزشهای سازمان انتقال خون یا فیلمهای کوتاه درباره روند اهدای خون، میتواند ابهام را کاهش دهد. استفاده از تکنیکهای روانشناختی نیز مؤثر است. تنفس عمیق و آرام پیش و هنگام اهدای خون، ضربان قلب را متعادل میکند و اضطراب را کاهش میدهد. همچنین یادآوری این نکته که با این کار میتوان جان حداقل سه نفر را نجات داد، به فرد احساس هدفمندی میدهد و نگرانی را کم میکند. آمادگی جسمی نیز نقش مهمی دارد. خواب کافی شب قبل، خوردن یک وعده غذایی سبک، نوشیدن مایعات کافی، همگی به کاهش عوارض احتمالی کمک میکنند.
از نگاه روانشناسی، چه توصیهای به افرادی دارید که برای اولین بار تصمیم به اهدای خون دارند؟
اگر نخستین بار است میخواهید خون اهدا کنید، رفتن همراه با خانواده یا دوستان باعث کاهش قابل توجه استرس میشود. همچنین گفتوگو با پزشک یا پرستار پیش از شروع، میتواند اطمینان بیشتری ایجاد کند. اهداکنندگان قبلی معمولاً مشاوره و همدلی خوبی به تازهکارها ارائه میدهند. بیشتر ترسها پیش از انجام کار وجود دارند، اما اغلب شرکت کنندگان پس از اولین تجربه خود میگویند: «خیلی راحتتر از چیزی بود که فکر میکردم!»
چگونه میتوان اهدای خون را به یک فرهنگ خانوادگی تبدیل کرد؟
تبدیل اهدای خون به فرهنگ خانوادگی یعنی آن را از یک اقدام فردی و مقطعی، به عادتی پایدار، ارزش مشترک و سنت مثبت خانوادگی بدل کنیم. همانطور که خانوادهها برای تولد یا گردهماییها برنامهریزی میکنند، این هدف نیازمند ترکیبی از آموزش، تجربه مشترک، الگوسازی، استمرار و خلاقیت است. برای شروع، گفتوگوهای خانوادگی درباره اهمیت نجات جان انسانها از طریق اهدای خون بسیار اثرگذار است. تجربه گروهی اهدای خون و جشن گرفتن روز جهانی آن به عنوان رویدادی خانوادگی، اهدای خون را به خاطرهای مشترک و ارزشمند بدل میکند. ادغام این عمل با ارزشهایی، چون مهربانی و مسئولیتپذیری، یادآور آن است که این کار نه تنها مفید، بلکه بخشی از هویت اخلاقی خانواده است. ایجاد عادت و برنامهریزی منظم، مثل تعیین تاریخهای خاص برای اهدای خون یا استفاده از تقویم خانوادگی، استمرار را ممکن میسازد. پاداشهای کوچک یا قدردانی درون خانوادگی نیز برای کودکان و نوجوانان انگیزه ساز است. اتصال اهدای خون به سایر فعالیتهای داوطلبانه مانند کمک به نیازمندان هویت نوعدوستانه خانواده را تقویت میکند. در نهایت، با همین اقدامات ساده و مستمر، اهدای خون میتواند به بخشی از هویت خانوادگی تبدیل شود.
آیا داستانسازی از تجربیات مثبت خانوادههایی که در روز اهدای خون مشارکت کردهاند میتواند برای دیگر خانوادهها الهام بخش باشد؟
قطعاً اثر گذار است. بگذارید قبل از پاسخ به این نکته اشاره کنم که در روانشناسی اجتماعی، قدرت روایت یا همان داستان گویی، به مراتب بیشتر از اطلاعات صرف یا توصیههای مستقیم است. وقتی خانوادهها تجربههای واقعی خود را با جزئیات و احساسات بازگو میکنند، پیام آنها باورپذیرتر، اثرگذارتر و حتی مسریتر میشود. این روایتها میتوانند الهام بخش و تغییردهنده باشند، زیرا از دل زندگی واقعی برمیخیزند، نه از دستورالعمل یا شعار؛ لذا وقتی مخاطب داستان خانوادهای را میشنود که مانند خودش در ابتدا با ترس و تردید روبهرو بوده و امروز با افتخار از تجربه اهدای خون حرف میزند، حس همذاتپنداری در او بیدار میشود. این احساس، کلید برقراری ارتباط عاطفی و تغییر نگرش است. مخصوصاً وقتی روایتها صمیمی، خانوادگی و با جزئیات ساده و انسانی بیان شوند، اثرگذاری دوچندان میشود. خانوادهها وقتی از حس شادی، رضایت، تفاهم و حتی تغییر نگرش فرزندانشان بعد از اهدای خون صحبت میکنند، این تجربهها باعث کاهش ترس و ابهام نیز میشوند. روایتهای واقعی نقش یک الگو را بازی میکنند و به مرور این داستانها گفتمان اجتماعی مثبتی میسازند و میتوانند حتی به یک «مد فرهنگی» مفید تبدیل شوند. برای بهرهگیری از این قدرت الهام بخش، میتوان راهکارهایی ساده، اما مؤثر به کار گرفت مانند تهیه ویدئوهای کوتاه از خانوادههای اهداکننده، نوشتن خاطرات در شبکههای اجتماعی یا رسانههای محلی، دعوت از خانوادهها برای تعریف تجربههای خود در مدارس، انجمنها یا مناسبتهای عمومی و چاپ این داستانها در بروشورها یا پوسترهای تبلیغاتی مراکز انتقال خون.