جوان آنلاین: از نشنال اینترست، دونالد ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوری خود بار دیگر با مسالهای روبهرو شده که پیشینیان وی نیز با آن دستوپنجه نرم کرده بودند؛ اینکه چگونه میتوان جنگافزارهای پیشرفته را در منطقهای فروخت که توازن آن به شکنندگی شیشه است، بیآنکه سیاست رسمی حفظ «برتری کیفی نظامی اسرائیل» نقض شود؟ در سالهای اخیر، این هواپیما بدل به ابزاری برای سیاست خارجی شده است؛ هواپیمایی که خریدار آن عملاً مورد تایید نظام امنیتی ایالات متحده قرار میگیرد.
به گزارش ایرنا، آنچه در سیاست تسلیحاتی آمریکا اهمیت دارد، صرفاً قدرت تخریب نیست، بلکه اولویتبندی «دوستیها» و «منافع» است. هواپیمای اف۳۵ را نمیتوان به هر متقاضی فروخت؛ این هواپیما، به مثابه گذرنامهای برای ورود به دایره اعتماد آمریکاست.
اسرائیل تنها بازیگر خاورمیانه است که از اف۳۵ استفاده میکند. این انحصار نه صرفاً محصول پیشرفتهای تکنولوژیک، بلکه نماد جایگاه خاص اسرائیل در دستگاه امنیتی آمریکاست. آمریکا متعهد است که به اسرائیل اجازه دهد در مقایسه با همسایگان عرب خود، همواره از مزیتهای نظامی بیشتری برخوردار باشد.
از این منظر، تقاضای کشورهای عربی برای خرید اف۳۵ تنها یک معامله اقتصادی نیست، بلکه چالشی است برای مفهوم «برتری اسرائیل». اگر عربستان یا امارات به این هواپیما دست یابند، آیا این برتری همچنان برقرار خواهد بود؟ یا آمریکا باید پلهای بالاتر به اسرائیل پیشنهاد دهد؟
داستان ترکیه پیچیدهتر از دیگران است. آنکارا، به رغم عضویت در ناتو، با خرید سامانه دفاع موشکی روسی اس۴۰۰ از برنامه اف۳۵ آمریکا اخراج شد. واشنگتن هشدار داد که همزیستی اس۴۰۰ و اف۳۵، خطر نفوذ اطلاعاتی برای روسیه دارد؛ مقایسه معروفی که یکی از مقامات غربی مطرح کرد، مثل «وصل کردن فلشمموری روسیه به شبکه ناتو» بود.
اما امروز، پنج سال پس از آن اخراج، ترکیه خواهان بازگشت است و ترامپ با منش خاص خود، علاقهمند به معاملهای برای بازگشت آنکاراست. پیشنهادهایی نظیر واگذاری اس۴۰۰ به کشور ثالث یا عدمفعالسازی دائمی آنها روی میز است. اینگونه توافقات شاید به ظاهر راهحلهایی فنی باشند، اما در واقع، آزمونی برای اعتماد متقابل و ارزیابی مجدد جایگاه ترکیه در نظم امنیتی غرب محسوب میشوند.
محتملترین راهحل در برابر فروش اف۳۵ به کشورهای عربی، نسخهای تعدیلشده از هواپیماست. آمریکا میتواند با کاهش برخی قابلیتهای حساس، صادرات را ممکن کند و در عین حال دل اسرائیل را نیز آرام نگه دارد. اما این سیاست، یک مشکل دارد: کشورهای عربی، بهخصوص عربستان و امارات، خواهان فناوری کاملاند، نه نسخههای سانسورشده.
دیپلماسی ترامپ که مبتنی بر «معامله» و «امتیاز در برابر امتیاز» است، شاید بتواند در کوتاهمدت راهحلی بیابد، اما در بلندمدت، واقعیت ژئوپلیتیک منطقه بهگونهای است که هیچ توازنی ابدی نیست. آنچه امروز به عنوان امتیاز ویژه اسرائیل تلقی میشود، فردا ممکن است تنها بخشی از روندی گستردهتر باشد: حرکت آهسته، اما پیوسته به سوی توزیع متوازنتر قدرت در خاورمیانه.