اینروزها مثل همه روزهای مشابه سالهای اخیر، همهجا بحث اربعین و پیادهروی تا کربلاست. باز هم بازار اشک و شوق در ادارات و شرکتها و مساجد گرم است و حسرتهای آنها که امسال قرار است از سفر جا بمانند و خداحافظیهای آنها که بالاخره توانستهاند با لطایفالحیل بلیتی تهیه کنند و خود را به کاروان مشایه برسانند، صاحبان کسبوکار تابلوی کفش پیادهروی و کوله اربعین و... را به شیشههای مغازههای خود اضافه کردهاند.
اینها همه اتفاقات روتینی است که هر سال در این ایام روی میدهد و تا اینجا چیز غیرمنتظرهای نیست. اما امسال این سفر باید یکچیز بیشتر و به قول معروف ارزش افزودهای به نسبت سالهای پیش داشته باشد تا آنها که پای در این راه گذاشتهاند بنا به فرمایش امیرالمؤمنین علیهالسلام فرزند زمانۀ خویش باشند: ألمرء ابنُ ساعَتِه.
حقیقت این است که رویداد پیادهروی اربعین شباهت زیادی با سفر حج دارد و مانند آن و مانند بسیاری از شعائر دینی دیگر نوعی فرار از فردگرایی و تمرکز بر جمعگرایی و تودهمحوری در عین عبادیبودن عمل و عملیات است. تأکید فوقالعاده بر اقامه نمازها به جماعت و نماز جمعه هم به همین نگاه اسلام بر اجتماع مؤمنان و مواجهشدن با مشکلات و نیازهای جامعه اسلامی همزمان با بعد عاطفی دیدارها و چشمدرچشمشدنها و کنارهمنشستنهای مسلمانان است تا مساواتی صورت بگیرد و مشکلاتی برطرف شود و نیازهایی برآورده.
در اسلام رهبانیت مذمت شده و آنکه خود را مسلمان مینامد و تمام فکر و ذکرش به خواندن قرآن و دعا و نمازهای واجب و مستحب فراوان است، اما از همسایهاش خبری ندارد و یتیمی در نزدیکش یا از نزدیکانش گرسنه است یا هزینه تحصیل و درمان ندارد، عبادتهای او نه تنها پشیزی ارزش ندارد که مسلمانبودنش را هم محل اشکال دانستهاند: مَن أصبَحَ وَ لَم یهتمّ بامور المسلمین، فَلَیسَ بِمُسلم!
پیامبر اعظم (ص) در حدیثی دیگر هشدار جدی داده است که «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»؛ هرکس فریاد دادخواهی از مسلمانان را بشنود و به دادش نرسد، مسلمان نیست.
عزیزان خوب زائر! این سفر پیش رو به کربلا را میتوان به دو صورت رفت: با زیارت امیرالمؤمنین (ع) شروع و با ذکر و دعا و صلوات و مرثیهخوانیهای دلی پیادهروی کنیم و به کربلا که رسیدیم اشک بریزیم و زیارتنامه بخوانیم و نماز زیارت و زیارتنامه اربعین و..؛ و کاری به کار هیچکسی نداشته باشیم و شعاری ندهیم و خشمی علیه جنایتکاران امروز نظام سلطه نداشته باشیم و فریاد «یا للمسلمین» زنان و کودکان گرسنه و تشنه و جنگزده و بیدارو و یتیم جهان اسلام در این سفر ما محلی از اعراب نداشته باشد.
صورت دوم اینکه در زیارت امیرالمؤمنین (ع) از او که با حق بود و حق با او بود بخواهیم ما را در دفاع از حق و مجاهدان جبهه حق مدد کند. در راه، علاوه بر همان ذکر و دعا و مرثیهخوانیها و اشکریختنهای دلی، پرچم حقی را بالا ببریم و تصویر شهیدان مقاومت عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و ایران و هرگوشه جهان را سر دست بگیریم و راه و مرام آنان را تبلیغ کنیم و در یککلام پیادهرویمان یک عمل فردی شخصی غیرسیاسی خنثی نباشد. اگر در مسیر یا در حرم سیدالشهدا در کربلا، زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام میخوانیم بدانیم که معنی آن این است که به خودمان یادآور شویم «الی یوم القیامه» باید با هر کس که با راه و مرام سیدالشهدا همراه است، همراه باشیم و با هر کس که از آنزمان گرفته تا اینزمان و تا همیشه با حسین (ع) و انصار و همراهان فکری او میجنگد، در حرب و جنگ باشیم؛ و چه کس و کسانی در این زمانه مهمترین دشمن سیدالشهدا محسوب میشوند و چه کس و کسانی با مؤمنان و مسلمانان و شیعیان و دینداران در جنگ و دشمنی و قتال و خونریزی است بجز امریکا و اسرائیل و همراهان آنها در برخی کشورها.
زیارتی که در آن هیچ فریاد و خشمی علیه امریکا و اسرائیل نباشد و هیچ نشانه و بیرقی در مقابله با آنان و در دفاع از مسلمانان مظلوم و ستمدیده جهان بالا نرود، در خوشبینانهترین حالت یک عبادت فردی کمارزش است که بعید است با توجه به مفاهیم و مضامین بلند زیارت عاشورا و احادیث پیشگفته خیلی به درد دنیا و آخرت کسی بخورد. حیف نیست با تصویر چند شهید مقاومت در جهان، با بالابردن پرچم فلسطین در مسیر و نوشتن و فریادکردن شعارهایی در دفاع از این مظلومان جهان، به این سفرمان ارزش افزوده فوقالعاده ندهیم و دست خالی برگردیم؟ آیا ما مسلمانان و شیعیان امیرالمؤمنین و سیدالشهدا علیهماالسلام از غیرمسلمانان اروپایی و غیراروپایی در شهرهای لندن و پاریس و اینروزها در سیدنی استرالیا کمتریم که راهپیماییهای ۳۰۰ هزارنفره آنان با پرچمهای فلسطین و با شعارهایی در حمایت از مظلومان غزه و با تصاویر رهبر انقلاب اسلامی آیتالله خامنهای به خبر اول یا مهم رسانههای آزاده دنیا تبدیل شده است؟!