سرویس تاریخ جوان آنلاین: شهید نیکنام طیب حاجرضایی از نمادهای شاخص همگامی اقشار گوناگون جامعه با نهضت امام خمینی به شمار میرود. با این همه سوگمندانه باید اذعان کرد که با سپری گشتن نزدیک به شش دهه از شهادت پرماجرای او، اثری درخور درباره وی نشر نیافته است. مجموعه دو جلدی و پرصفحه «طیب خان» که مسعود دهنمکی آن را تحقیق و نگارش کرده است، در زمره معدود آثاری است که در این باب تألیف شده و تلاش داشته است تا بدون افراط و تفریط، به واقعیت ماجرا نگاهی مستند داشته باشد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی ناشر این مجموعه، در دیباچه خود بر آن چنین آورده است:
«زندگی و سرنوشت طیبخان حاجرضایی از موضوعات جالب و جذاب تاریخ نهضت اسلامی امام خمینی است، که بهرغم روایتهای گوناگون و پراکنده از آن همچنان زوایایی از آن در پس پرده ابهام مانده است. در طول سالهای پس از انقلاب مصاحبهها و روایتهای مختلفی از اقدامات و عملکرد طیب بهویژه همراهی وی با نهضت امام خمینی جمعآوری و چاپ شده است ولی هیچکدام از این آثار توجه و رغبت خوانندگان، محققان و علاقهمندان این مباحث را جلب نکردهاند، هرچند که برای معرفی شخصیت طیب حاجرضایی مفید و مؤثر بودند. مجموعه پیشرو با نگاهی متفاوت و در دایرهای وسیعتر به زندگی، زمانه و اقدامات طیب حاجرضایی پرداخته و کوشیده است با آوردن نقلقولهای مختلف درباره وی، اقدامات او را در برهههای مختلف زندگیاش تبیین و تشریح نماید. بدون تردید چرخش طیب از دربار و سیاهکارهای درباریان و اقبال و توجه وی به روحانیت و بهویژه نهضت امام خمینی نشأت گرفته از روح مذهبی و تربیت دینی وی بود. او به عکس برخی از یکهبزنهای دوران پهلوی شیفته اهلبیت (ع) و بهویژه اباعبدالله الحسین (ع) بود و با دستگیری آن حضرت نجات یافت و عاقبت بهخیر شد. شهادت او به همصنفان و تمام داشمشدیها وجهه و اعتبار بخشید.»
مسعود دهنمکی که این اثر تاریخی را در بیش از ۲ هزار صفحه پرورده است نیز، در مقدمهای اهمیت آن را بدین شکل به توصیف نشسته است: «مروری اجمالی بر زندگی طیب حاجرضایی نشان از سیری تکاملی و پرفراز و نشیب در شخصیت این فرد دارد. گرچه این زندگی و نقاط عطف آن پر است از تناقضات و فراز و فرودهایی که به این ابهامات و شناخت واقعی از تمام ابعاد شخصیتی او کمکی کرده است. براساس بررسیهای نگارنده، دو، سه دهه اول زندگی طیب مملو از پروندههای شرارت و درگیری، تنش و حبس و زندان بوده است، اما دهه چهارم عمر او که مصادف با دوران پرهیاهوی سیاسی سالهای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ است طیب تبدیل به یکی از مهرههای تأثیرگذار دوران میشود. براساس اسناد غیرقابل انکار تاریخی، با توجه به دلدادگی طیب به پهلوی پدر و پسر، میتوان او را به عنوان یکی از عوامل مهم در بقای سلطنت محمدرضا پهلوی -حداقل در وقایع اسفند سال ۱۳۳۱ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲- قلمداد کرد. چهرهای که در دوران جوانی برای اثبات ارادتش به پهلوی، درد صدها سوزن خالکوبی را تحمل کرده و تصویر رضاشاه را بر روی سینهاش حک کرده بود. تبدیل شدن طیب از یک جوان پُر شَر و شور به یک چهره سیاسی و بعدها به یک کارتل اقتصادی، در حد ملقب شدن به سلطان موز ایران و نفوذ اجتماعی و محبوبیت روزافزون او در افکار عمومی به دلیل اخلاق، رفتار و کردار لوطیمنشانه و کریمانه و مردمداریاش و همچنین دستگیریهای متعدد از ضعفا، باعث احساس خطر عناصر مهمی از حکومت نسبت به نفوذ اجتماعی طیب شد. به گزارش ساواک، یکی از مهمترین اقدامات جسورانه طیب، برگزاری راهپیمایی اعتراضی به سمت کاخ شاه در حمایت از صنف میدانداران در برابر اقدامات شهرداری تهران با جمعیتی بالغ بر ۲۰ هزار نفر در سال ۱۳۳۹ بود که زنگ خطر را برای درک نفوذ اجتماعی طیب و تبدیل او از یک لوطی کلاهمخملی به یک معتمد و چهره پُر نفوذ سیاسی برای ساواک و رژیم به صدا درآورد. به نظر میرسد خصومتها و حسادتهای سپهبد نصیری نسبت به طیب، در افزایش فاصله او از حکومت در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ بسیار مؤثر بوده است. تنش طیب با نصیری در جشن استقبال از شاه در ماجرای تولد ولیعهد، که به پیشنهاد طیب و پسر پهلوان اکبر در بیمارستان جنوب شهر به دنیا آمد و شخص طیب متولی برگزاری جشن مردمی مراسم شد، باعث پروندهسازیهای متعدد نصیری برای طیب گشت و همین تنشها باعث نزدیک شدن او به ملیون و مذهبیها از وقایعی مانند تحریم پپسیکولا در سال آخر عمرش گردید.
اما آنچه در طینت و رفتار و باورهای طیب ثابت بوده و دستخوش حوادث و التهاب روزگار نشد ارادت ویژه او به سید و سالار شهیدان، حضرت امامحسین (ع) و سادات، علما و مراجع شیعه و دستگیریهای او از ضعفا بوده است و درنهایت، همین باورها و ارادت، سبب عاقبت بهخیری او شد. در مورد میزان نقش طیب در شکلگیری وقایع قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ نیز در این تحقیق سعی شده است با تطبیق اسناد و خاطرات شفاهی به یک جمعبندی درست رسید. به نظر میرسد حتی اگر در بیان نقش طیب توسط ساواک یا حتی راویان در وقایع ۱۵ خرداد بزرگنمایی شده باشد، عظمت و اهمیت کار او را در شب تاسوعای ۱۳۴۲ در نصب عکسهای امام روی علامتهای دسته عزاداری معروف خود به رغم هشدارهای دربار نمیتوان انکار کرد. آنچه از همه اینها مهمتر به نظر میرسد اقدام طیب در عدم همراهی با ساواک در برهم زدن نقشه حکومت در پیوند زدن قیام ۱۵ خرداد و رهبری آن به دریافت پول از عوامل خارجی و استفاده از اراذل و اوباش برای برگزاری تظاهرات، عامل اصلی اعدام طیب، به رغم نقش کمرنگ او در وقایع روز ۱۵ خرداد بوده است.
برای درک اهمیت اقدام طیب در اعتراف دروغ مورد نظر ساواک باید در جایگاه آن روز وی ایستاد و سپس قضاوت کرد. طیبی که از لحاظ اجتماعی و مالی بسیار متمول بوده و آخرین فرزندش نیز درست در روز دستگیری وی به دنیا آمده بود زیر سهمگینترین شکنجهها حاضر نشد فقط یک جمله دروغ بگوید و آن اینکه: از امام خمینی (ره) برای راهاندازی قیام پول گرفته است. با وجود امکان اعتراف کذب برای او به منظور نجات از شکنجهها و فشارهای روحی و روانی، مانند خیلی دیگر از دستگیرشدگان تا روزهای قبل از اعدام، طیب با غلبه بر نفس خود و حفظ کرامت و مردانگی همیشگیاش، زیر بار این اتهام دروغ نرفت و همین بزرگمنشی او بود که از او به تعبیر امام خمینی (ره) حر انقلاب ساخت.»