سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: محرم که میآید دلت یکدفعه میریزد. بیاختیار سمت کمد لباسهایت میروی و پیراهن مشکیات را در میآوری. یک پرچم سیاه هم از صندوقچه در میآوری و آن را به سر در خانهات میزنی و این میشود شروع دو ماهِ عاشقی. اولین شب همه جا ساکت است. هیاهو کمتر است و فقط صدای طبل و دهل از دستهها میشنوی. کمکم شلوغ میشود و هر چه به شب دهم نزدیک میشوی جای سوزن انداختن نیست. باید یک ساعت زودتر دست فرزندت را بگیری ببری تا جایی برای نشستن داشته باشید و از میان جمعیت سرک نکشد و گریه نکند که من نمیبینم. برای پسرت یک سربند یا حسین (ع) خریدهای و برای دختر سهسالهات یا رقیه (س). او را میفرستی میان هیئت. حلقه آخر مخصوص کودکان است و مردی با اشتیاق آنها را در صف هدایت میکند. خیلیها امام حسین (ع) را نمیشناسند و معنی سینهزدنهایشان را نمیدانند، اما انگار یک موج بزرگ آنها را دنبال خودش میکشاند. یک شور عجیب که با خونمان عجین شده است و هر جا مراسم سیدالشهدا (ع) باشد زود خودمانی میشویم. ارادتمان را به هزار و یک مدل نشان میدهیم. یکی نیت کرده چای ریز هیئت باشد. تمام ۱۰ شب را در دسته سینهزنی او را نمیبینی، چون در ایستگاه صلواتی کنار هیئت مشغول چای ریختن است. یکی کمربند علم همیشه روی کمرش است و دیگری قبض به دست برای کمک به مسجد و هیئت و تکیه پول جمع میکند. عجیب است که هیچ کس بیکار نمیماند. حتی مادرها که نشستهاند با اشکهایشان شور مجلس را میافزایند. عادت کردهای به نذریهای هر شب. آنها که از دردانه امام حاجت گرفتهاند مچبند تقسیم میکنند. برای شیرخوارهاش شیر و شیرکاکائو میدهند. برای علی اکبرش حنا و برای قاسمش نقل و نبات میدهند. باز هم دلت میلرزد. همان بسته آجیل مشکلگشا که یک مشت نخودچی و نقل ریز است دلت را میلرزاند. دلت میخواهد برای حاجتت نذر کنی. همانجا از دلت میگذرد که اگر فلان مشکلت حل شد سال بعد در شب عزای حضرت علیاکبر (ع) آجیل مشکلگشا بدهی و همین نذر دلت را قرص میکند و، اما باقی این روایت شورانگیز...
نذری خوشمزهترین غذای دنیاست
خیلیها میگویند دلمان برای نذریهای محرم تنگ شده است. راست میگویند. نذری خوردن عجیبترین حس این واقعه بزرگ است. سادهترین غذا را هم که بدهند میشود خوشمزهترین غذای دنیا. بعضی هیئتها سیبزمینی کبابی و یک تکه نان میدهند. چنان با ولع میخوری که انگار خوراک بوقلمون جلویت گذاشتهاند. با خودت فکر میکنی این چه حکمتی است که هر سال با وجود تورم بیشتر و مشکلات اقتصادی که مردم را گرفتار کرده، اما نذریها هنوز پا برجاست و هنوز هیچ هیئتی تو را بدون پذیرایی راهی خانه نمیکند. انگار نماینده صاحب عزا هستند که کسی پذیرایی نشده از در خانهاش نرود. حتی کسی که خانهاش نزدیک هیئت است و دلش شکسته وقتی هوای نذری میکند طوری از آسمان برایش میرسد که خودش انگشت به دهان میماند. هنوز بوی قورمه سبزیهای هیئت در کوچه میپیچد. هنوز وقتی شربت ایستگاه صلواتی را میبینی دلت میخواهد از ماشین پیاده شوی و جرعهای از آن بنوشی.
وقتی مراسم شیرخوارگان را با همه شکوه میبینی یا حضور این همه جوان مخلص را در هیئت میبینی دلت قرص میشود. محمد هر سال برای هیئتی هزار و ۵۰۰ نفره که اغلب تا ۲ هزار نفر میرسد قورمه سبزی تدارک میبیند. امسال به دلیل مشغلههای مالی و گرانی اجناس و دو برابر شدن قیمت برنج، گوشت و... از او خواستند غذایش را سادهتر کند، اما او زیر بار نرفت. گفت صاحب این مجلس من نیستم. او که باید، خودش هزینه مهمانهایش را میدهد و هر سال از جایی پولش را میرساند که فکرش را هم نمیکنم. اعتقادش زیباست و عجیب که حتی سختترین شرایط جامعه و معیشت مردم باعث نمیشود نذریهایی که از سر ارادتشان است کم شود.
هر سال باشکوهتر از سال قبل
هر سال عاشورا بینظیرتر و باشکوهتر از سال قبل برپا میشود. برایشان فرقی نمیکند آسمان بارانی باشد یا برفی. گرم باشد یا مجبور شوند با شال و کلاه عزاداری کنند. این تنها اجتماع بزرگ انسانی است که کاملاً خودجوش و مردمی برگزار میشود و هیچ تندبادی روی کیفیت اجرای آن تأثیر نمیگذارد. نسلهای زیادی آمدند و رفتند، اما سنتهای اقامه عزا در جای جای این میهن زیبا به قوت خود باقی است و هنوز تعزیه و زنجیرزنی، نخل گردانی و... باقی است. هنوز وقتی هیئتها به هم خوشامد میگویند، علمها را مقابل هم میگیرند و جوری به هم سلام میدهند که بند بند استخوانهایت از شوق میلرزد. این تنها اجتماعی است که همه درگیر هیبت و جلالش میشوند و برای خدمت به عزای حسین (ع) هر کاری از دستشان بربیاید دریغ نمیکنند. در این ماه بازار هلیمپزی هیئتها داغ است. بازار زیارتهای عاشورا و عزاخانههای زنانه که گاهی به وسعت پارکینگ یک خانه است. هنوز در صف ایستادن برای گرفتن غذای نذری خاطرات نوستالژیک خیلیهاست و تمام اینها خاطرات شیرین این ماه است که هر کس به اندازه فهم و معرفتش از آن بهره میبرد، اما این تمام ماجرا نیست.
رفتارهایی که حرمت محرم را میشکند
خیلی از اتفاقات و سنتهای غلط دست به دست هم دادهاند تا رنگ و بوی محرم دستخوش تغییر شود و فرهنگ غرب حتی در محرم هم بیکار ننشسته و از آن سر دنیا به مراسم و حاشیههایش جهت میدهد. برخی جوانها هم خواسته یا ناخواسته تن به تحولات میدهند و عزای سیدالشهدا را تبدیل به یک شو میکنند و بزرگترین اتفاق جهان اسلام را با فرهنگی عاریهای تطبیق میدهند. در سالهای اخیر جوانها با لباسها و تیپهای عجیب و غریب در هیئتها ظاهر میشوند. کافی است پوششی از فضای مجازی توسط سلبریتیها یا افراد شناخته شده مطرح شود. آن وقت است که موجی از آن مدل به راه میافتد و نوجوانهایی که در مرحله خاص هویتیابی هستند تن به این تبلیغات میدهند و با تغییر ظاهرشان اولین قدم را در مسیر تغییر برمیدارند. از لباس گرفته تا مدلهای مو که گاهی روی سر تراشیده خود «یا حسین» حک میکنند. فقط پسرها نیستند که دستخوش تغییر شدهاند. راه افتادن دنبال دستهها و دوستیهای جنس مخالف و سلفیهای وقت و بیوقت باعث شده است برخی دخترها هم با پوششی خاص خودنمایی کنند؛ تیپی که مختص ایام سوگواری باشد. در روزهای اول محرم یکی از شلوغترین مکانهایی که میشود این ادعا را ثابت کرد آرایشگاههایی هستند که بازار کاشت ناخن مصنوعی و طراحی ناخن با ورژن محرمشان داغ داغ است. روی بعضی از این ناخنهای تبلیغاتی فضای مجازی تلفیقی از رنگ سیاه و قرمز دیده میشود که نوشتههایی از شهدای کربلا بر آن حک شده است. کاشت ناخن که جز در برخی موارد اشکال شرعی دارد در عزای امام حسین (ع) باب و کمکم اصل ماجرا که حقیقتیابی و معرفت عاشورایی است فراموش میشود. طرحهای خاص لباس، آرایش مو و... بماند.
ترک واجبات حین عزاداری شایسته نیست
یکی از اتفاقاتی که در سالهای اخیر زیاد رخ میدهد فراموش شدن واجبات دین برای پرداختن به اقامه عزاست. در حالی که امام حسین (ع) در بحبوحه جنگ همراه یارانشان در صحرای کربلا به نماز ایستادند تا حقیقت دین را زنده بدارند و بر این مهم تأکید کنند گاهی عزاداری مخصوصاً در شبهای منتهی به دهه اول که اوج شور و حرارت سوگواری است آنقدر طولانی میگردد که اغلب نمازهای صبح قضا میشود یا روز عاشورا درست وقتی که باید نماز ظهر عاشورا اقامه شود، آنقدر بازار خیمه آتش زدن و بر سر و سینه زدن داغ است که اصل اتفاق عاشورا فراموش میشود. عزاداران باید بدانند سوگواریهایشان وقتی مورد قبول واقع و موجب اجر اخروی میشود که در حدود بندگی خدا باشد و مشتمل بر دروغ یا ترک واجبات نباشد. نمیشود فعلی حرام را مقدمه عبادت قرار داد.
یکی از اتفاقات تلخ و ناشایستی که در عزاداری محرم صورت میگیرد برهنه شدن هنگام عزاداری است. گاهی مداحان از سر غفلت مردم را به این شور کاذب دعوت میکنند. مگر در روضهها نمیگویند امام زمان (عج) صاحب عزای جدشان سیدالشهدا هستند و تمام مدت عزاداری در جمع حضور دارند؟ پس چطور برهنه میشوید وقتی ولی امرتان ناظر بر اعمال شماست؟ آیا نشانه حرمت است که مقابل حضرت داد و فریاد راه بیندازیم و میان سینهزنیها شور بگیریم و نعره بکشیم؟! اینها انحرافات سوگواری است. بسیاری از بزرگان دین و اهل معرفت در عزای حسین (ع) شرکت میکردند تا کسب فیض کرده و ادراکات قلبی را دریافت کنند.
اوج این تلخی وقتی است که زنها میان عزا فریاد میکشند و توجه همه را جلب میکنند و داخل کردن این معصیتها از افسونهای شیطانی است و خدا و رسولش را به غضب میآورد.
اهداف عاشورا در بدعتها و خرافهها گم نشود
سنتها و آداب عزاداری فعلی در سدههای اولیه تاریخ اسلام وجود نداشته و هیچ کدام از امامان معصوم (ع) چنین آدابی برای سوگواری نداشتهاند. نه تنها امامان که حتی در زمان قوت و انتشار تشیع مثل زمان آل بویه در ایران یا زمان مأمون و عباسیان که شاهان شیعه بر مردم حکومت داشتند چنین رفتارهایی اثبات یا نقل نشده است. همان زمان در بغداد که مرکز سنیها بوده است بازارها را تعطیل میکردند و به عزاداری میپرداختند، اما هرگز کسی قمهزنی یا اعمال شنیع دیگر را انجام نمیداده است. از آنجایی که عزاداری امام حسین (ع) توسط توده مردم هدایت میشده است برخی از روی جهل برای عزاداری شکلهای مختلفی نظیر قمهزنی، تیغزنی، قفل زنی و... را باب کردهاند و اینها از طرف هیچ کدام از عالمان دینی و اسلامی به مردم القا نشده است.
تحریفات دیگری هم در خصوص عاشورا صورت گرفته و تأکید صرف و اغراق آمیز بر تراژدی بودن واقعه عاشورا مردم را از اصل و فلسفه آن غافل کرده است. هزاران صحنه زیبای عاطفی و انسانی رخ داده که همه در مسیر هدف والای عاشورا پدید آمده است. حضرت امام (ع) میدانستند چه راهی پیشرو دارند و با علم به آنچه رخ میدهد برای زنده نگه داشتن دین رسول خدا و امر به معروف تن به این جنگ نابرابر دادند. روا نیست ایشان را با ضعف و تنهایی و غریبیاش یاد کنیم. نه اینکه گریستن بر غربت امام بد باشد، اما کافی نیست. گریه با معرفت است که خریدار دارد؛ عزایی که جوانهای جامعه را عاشورایی کند عزاست. این واقعه بزرگ میتواند طرحی برای آینده بشریت باشد، به شرطی که واقعه را یک تراژدی خانوادگی نکنیم و هر سال میان سوگواریها و نوحههای عجیب و غریب نوظهور برای مخاطب بیشتر و گریه بیشتر، خرافه وارد این اتفاق بزرگ نکنیم. شاید یکی از این خرافهها کسی را به فکر فروببرد و اتفاقاً فاصله تخیل و واقعیت آنقدر زیاد باشد که به اصل ماجرا شک کند. برای ما که شیعه هستیم و ارادت حسین (ع) در رگهایمان است و سینه به سینه برایش رخت عزا پوشیدهایم خیلی فرق در اصل ماجرا ندارد، اما اگر کسی بخواهد حسین (ع) را بشناسد و این قصههای متضاد را بشنود، اگر ذکر نوحههایی را بشنود که خیلی از آنها در عاشورا رخ نداده است با این غلوهای غیرعقلانی نهضت عاشورا غریب میماند.
از آنجایی که هر جامعه عشق به اسطورههایش دارد در ذکر رفتار و کردارش غلو میکند و متأسفانه شخصیت امام حسین (ع) و قیام ایشان نیز از تحریف در امان نمانده است.
بیایید با معرفت عزاداری کنیم
بیایید امسال با معرفت عزاداری کنیم. همان پیراهن سیاه را بپوشیم و مثل هر سال به هیئتها برویم و برای سرور و سالارمان سوگواری کنیم، اما این بار با یک منش عاشورایی. این بار با یک دید بهتر و جدیتر نوحه بشنویم. نوحهها را نشنویم برای رفع دلتنگی و مشکلات دنیایی خودمان. امسال به جای گذاشتن موسیقیهای عجیب و غریب که هر سال ایام محرم مد میشود چند کتاب بخوانیم. کتاب نهضت حسینی از استاد شهید مرتضی مطهری را بخوانیم. مقتلهای درست و سنددار را بخوانیم. کمی عقل را بر احساس برتری دهیم و تمام چیزهایی را که در تمام عمر درک نکردهایم امسال درکش کنیم. گریه بر سیدالشهدا (ع) ثواب دارد، اما یادمان باشد اصل عزاداری فهم است نه گریه و اگر اشکی میریزید باید در پس آن معرفتی باشد. وقتی اصل یک واقعه بر مبنای گریاندن مردم باشد طبیعی است که به جنبههای تحلیلی، جامعهشناختی و روانشناسی افراد حاضر در این واقعه توجه نمیشود. بیایید امسال دست به دست هم دهیم و فریضهای که به خاطرش امام معصوم را در تلخترین تراژدی تاریخ از دست دادهایم احیا کنیم. امر به معروف و نهی از منکر را در زندگیهای روزمره بکشانیم. امسال را سال تغییر منش قرار دهیم و با این نیت پا به هیئتهای عزای امام حسین (ع) بگذاریم.