کد خبر: 1310572
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۲۰
نظر و گذری بر خاطرات سیاسی امیرعبدالله کرباسچیان
در حلقه نخستین یاران رهبر فدائیان اسلام اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، خاطرات زنده‌یاد امیر عبدالله کرباسچیان از اعضای اولیه جمعیت فدائیان اسلام را دربردارد.
سمانه صادقی

جوان آنلاین: اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، خاطرات زنده‌یاد امیر عبدالله کرباسچیان از اعضای اولیه جمعیت فدائیان اسلام را دربردارد. این مجموعه از سوی فاطمه نظری تدوین یافته و مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را روانه بازار کتاب کرده است. تدوینگر در دیباچه خویش بر این کتاب، در باب نشو و نمای کرباسچیان در دوران سلطنت رضاخان و پس از شهریور ۱۳۲۰، چنین آورده است: «خاطرات اشخاص و روایان یکی از منابع مهم تاریخ است که با توجه به حضور آنها در حوادث تاریخی از اهمیت و اعتبار بالایی برخوردار است. با توجه به تمرکز فعالیت‌ها و خاطرات برخی از راویان در حوزه‌ای خاص، خاطرات این افراد می‌تواند جهت ترسیم رویداد‌های تاریخی در آن زمینه، حائز اهمیت و روشنگر بسیاری از وقایعی باشد که تاکنون جزئیات آن از زبان مطلعین بیان نشده است. خاطرات زنده‌یاد امیر عبدالله کرباسچیان نیز در همین راستا با توجه به فعالیت‌های ایشان در عرصه مطبوعات و آشنایی نزدیک با آیت‌الله کاشانی، شهید نواب صفوی و دیگر فعالان عرصه سیاست این دوره از تاریخ ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. کرباسچیان در سال ۱۳۰۶، در خانواده‌ای متدین به دنیا آمد. پدرش محمدباقر کرباسچیان، ساکن خیابان اسماعیل بزاز تهران معروف به بازار مولوی، شغل عتیقه فروشی داشت و از افراد معتمد بازار محسوب می‌شد. وی از شش سالگی، تحصیلات خود را در مدارس اتحادیه و شرف احمدی آغاز کرد و سپس در دارالفنون به ادامه تحصیل پرداخت. در وقایع و آشوب‌های منجر به شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضا شاه از ایران خانواده‌اش مدتی در قم ساکن شدند. جو مذهبی قم و تب و تاب مخالفت‌ها و اعتراضات پیدا و پنهان در این شهر حوزوی علیه رضا شاه بر روح و جان این جوان تأثیر شگرفی گذاشت، طوری که در اندک زمانی بعد از مراجعت به تهران و به رغم صغر سن، در سال ۱۳۲۲ به جمع یاران انجمن مبارزه با بی‌دینی شیخ مهدی شریعتمداری پیوست. سرلوحه مبارزات این انجمن، مبارزه با احمد کسروی تبریزی بود؛ کسروی از دوره رضاشاه و با دعوی مرامی به نام پاک دینی، ادعای خرافه‌زدایی از دین و سنت‌های مذهبی را داشت، اما در واقع اصل دین را خرافه می‌دانست. او برای این منظور به تبلیغات گسترده‌ای پرداخت؛ از آن جمله با انتشار نشریاتی، چون پیام، پرچم، پیمان و... همچنین چاپ کتاب‌هایی نظیر شیعی‌گری و... درصدد یارگیری از افراد و رجال جامعه برآمد. چنانکه با برگزاری مراسم کتاب سوزان طی آن در یک روز خاص از سال، کتاب‌هایی از قبیل شاهنامه، دیوان حافظ، مثنوی مولوی، مفاتیح الجنان و... را در آتش می‌سوزاند، شهرتی به هم رسانده و پیروانش را با این برنامه‌ها گرد هم جمع می‌کرد....» 
 راوی در زمره کسانی است که مواجهه جدی با تبلیغات دین‌ستیزانه کسروی را کلید زده است. در این مقدمه، در باب این رویداد و نیز عضویت صاحب خاطرات در جمعیت فائیان اسلام خاطرنشان شده است: «کرباسچیان به همراه خانواده و بعد از آرامش نسبی وقایع سال‌های نخست سلطنت محمدرضا شاه، مجدداً به تهران برگشت و همچون صد‌ها جوان مذهبی دیگر وارد عرصه مبارزه و فعالیت‌های مذهبی و سیاسی شد. او در گام نخست با عضویت در انجمن مبارزه با بی‌دینی، به سرعت با فضای فکری و مذهبی حاکم، به خصوص نواندیشی دینی آشنا شد؛ کما اینکه نشریه آیین اسلام با سردبیری نوگرایانی، چون نصرت‌الله نوریانی، افکار و اندیشه‌های انجمن مذکور را منتشر می‌کرد. در همین دوره، وی با پیشگامان عرصه نواندیشی دینی، چون عطا‌الله شهاب پور مدیر مسئول نشریه نور دانش و... آشنا شد و عرصه مطبوعات را برای مبارزه و تبلیغ علیه بی‌دینی انتخاب کرد. در این راستا بود که قلم‌زنی را در نشریات پیشه خود ساخت. وی در ابتدا با نشریه خدنگ متعلق به جمالی آشتیانی و سپس با روزنامه اصناف کریم‌آبادی همکاری کرد. در این فعالیت‌ها، وی به اتفاق یارانش در انجمن مبارزه با بی‌دینی موفق شدند تا مانع از برگزاری مراسم کتاب سوزان کسروی در سال ۱۳۲۳ شوند، تا اینکه مبارزه سازماندهی شده علیه کسروی را با عضویت در جمعیت فدائیان اسلام پی گرفت. این تشکل از سوی سیدمجتبی نواب‌صفوی (طلبه‌ای برگشته از حوزه علمیه نجف) تأسیس شد. نواب در دوره تحصیل در آن حوزه دریافت که نوشته‌ها و نظرات کسروی برای برخی از بزرگان حوزه دغدعه‌انگیز شده است. صفوی برخی کتاب‌های او را تهیه و بعد از مطالعه به چند تن از علمای حوزه داد، به طوری که موفق شد، فتوای قتل کسروی را از آیات عظام حسین قمی و عبدالحسین امینی اخذ کند و برای انجام این فریضه عازم ایران شد. عزیمت وی به تهران و آشنایی کرباسچیان را با نواب، جرقه‌های درونی او شعله‌ور ساخت. موفقیت نواب در ترور کسروی و انتشار نخستین اعلامیه جمعیت با عنوان دین و انتقام، عزم کرباسچیان برای همکاری بیشتر با این جمعیت را جزم کرد. البته این عضویت، مانع از رویکرد‌های دیگر و توجه به سایر مبارزین وقت از سوی کرباسچیان نشد. چنانکه ارادت ویژه به آیت‌الله کاشانی و همراهی با وی در خلال مبارزات نیمه دوم دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰، حائز اهمیت خاص می‌باشد؛ کما اینکه بعد‌ها نیز این رویکرد در جدایی وی از فدائیان اسلام بی‌تأثیر نبود، به هر حال این همکاری به حدی زیاد بود که بخش عمده‌ای از خاطرات کرباسچیان را ارتباطات و همراهی‌های وی با آیت‌الله کاشانی تشکیل می‌دهد. در خلال این یادمانده‌ها وی سوابق آیت‌الله، زندانی شدن او، برنامه‌های مبارزاتی برای حمایت از فلسطین به خصوص تظاهرات روز ۳۰ اردیبهشت ۱۳۲۷ در اعلام پشتیبانی از مبارزات فلسطینیان را به تفصیل ذکر و سخنرانی آیت‌الله کاشانی در پایان آن تجمع و قرائت اعلامیه شدیداللحن را در مسجد امام یادآوری کرده است. هر چند ترور عبدالحسین هژیر از سوی فدائیان اسلام، مورد استقبال بسیاری از جریانات سیاسی و معارض وقت قرار گرفت، اما در واقعه بعدی یعنی ترور ناکام شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷، دستگاه امنیتی درصدد انتقام از نیرو‌های مذهبی برآمد و آیت‌الله کاشانی را تبعید و فدائیان را مورد تعقیب قرار داد، به طوری که شهید نواب صفوی مجبور به فرار به نجف شد و اعضای فدائیان همچون کرباسچیان نیز ناچار شدند زندگی مخفی در پیش گیرند. در این زمان که فعالیت سیاسی به علت سلطه امنیتی مقدور نبود، کرباسچیان فرصت را غنیمت شمرد و به فعالیت‌های فرهنگی روی آورد. نگارش مقالات و همکاری با برخی از نشریات همچون روزنامه اصناف کریم‌آبادی، محصول این دوره از فعالیت‌های وی می‌باشد....» 
 عضویت کرباسچیان در جمعیت فدائیان اسلام به نوعی انشعاب و جدایی ختم شد. این امر در پیش درآمد خاطرات وی به ترتیب پی آمده بازتاب یافته است: «در خلال همین چالش‌ها بود که میان خود فدائیان نیز دودستگی ایجاد شد. کرباسچیان که از پیش ارادتی دیرینه به آیت‌الله کاشانی داشت، خود از پیش‌قراولان این انشعابات بود، به طوری که برخی از اختلاف سلایق او منجر به جدایی وی و تعدادی از اعضا همچون مهدی عراقی از این جمعیت شد. در همین راستا و با انشعاب از جمعیت فدائیان، غالباً نام و آوازه کرباسچیان در منابع تاریخی دهه مذکور مطرح شده است. بررسی و بازکاوی این انشعاب می‌تواند محور اصلی طرح مسئله خاطرات کرباسچیان باشد، زیرا در پی انشعاب این گروه، موضع‌گیری‌ها و افشاگری‌های افراد علیه یکدیگر گسترش یافت و مدت‌ها جریانات و گروه‌های مختلف، در صدد دامن زدن به این اختلافات برآمدند. اوج این فاجعه، اعلام برائت برخی از اعضای فدائیان از طریق درج آگهی در روزنامه‌ها بود، به طوری که گاهی صدای خشونت و حتی ترور افراد منشعب در این هیاهوی رسانه‌ای به گوش می‌رسید!....»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار