کد خبر: 1309174
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
سارقان چاقو‌هایشان را غلاف کردند، اما دزد ماندند + گفت‌وگو با متهم دو سارق حرفه‌ای که پس از آزادی از زندان، دوباره به دنیای خلاف بازگشته‌اند، در گفت‌وگویی عجیب پرده از سال‌ها سرقت، توبه‌نامه‌ای برای ترک خشونت و همدستی با عاملان قتل دانشجوی کوی دانشگاه تهران برداشتند. یکی از متهمان می‌گوید: «چاقوهایمان را انداختیم توی سطل زباله، اما راه نان درآوردن‌مان هنوز همین است!»
غلامرضا مسکنی 

جوان آنلاین: چندی قبل گزارش‌های متعدد از سرقت‌های خشن در شمال و مرکز تهران به مأموران پلیس رسید. یکی از شاکیان گفت: «هوا تازه تاریک شده‌بود و من از محل کارم بیرون آمدم تا به خانه بروم. هنوز چند قدمی مانده بود به خیابان اصلی، صدای موتورسیکلتی از پشت سر شنیدم. موتورسیکلت دو سرنشین داشت و دوری زدند و راه مرا سد کردند و از موتورشان پیاده شدند. متوجه شدم در تاریکی شب و خلوتی کوچه در دام زورگیرانی گرفتار شده‌ام. راه فرار نبود، اما فکر نمی‌کردم سارقان علاوه بر سرقت تلفن همراه و اموالم مرا به باد کتک بگیرند. دو مرد جوان که نقاب به صورت داشتند، وقتی فهمیدند من قصد دارم به داخل خیابان فرار و درخواست کمک کنم، مرا به شدت کتک زدند به طوری که از درد به خود می‌پیچیدم و پس از سرقت هم مرا به همان حال و روز رها و به سرعت فرار کردند.»

نقاب از صورت افتاد 

با طرح شکایت مرد جوان، تحقیقات از سوی مأموران اداره هجدهم پلیس آگاهی آغاز شد و خیلی زود مشخص شد پای دو موتورسوار نقابدار در میان است، سارقانی که در سکوت، تاریکی و سرعت، اموال قیمتی طعمه‌هایشان را به زور می‌گیرند. بررسی‌ها نشان داد این دو سارق حرفه‌ای، با پوشاندن شماره پلاک موتور و استفاده از ماسک بهداشتی، ردپایی از خود به جا نمی‌گذارند. قربانیان اغلب رهگذران تنها در کوچه‌پس‌کوچه‌ها بودند، کسانی که موبایل، کیف یا لپ‌تاپ همراه داشتند. سارقان زورگیر شیوه ابتدایی‌شان زورگیری بدون درگیری بود، اما وقتی کسی مقاومت می‌کرد، با ضرب و شتم شدید آنها مواجه می‌شد تا بتوانند نقشه‌شان را عملی کنند. سارقان همچنان در تاریکی شب می‌تاختند و هر روز به شاکیان آنها افزوده می‌شد، اما حرفه‌ای بودند و هیچ ردی از خود به جای نمی‌گذاشتند تا اینکه در یکی از آخرین سرقت‌ها، نقاب از چهره یکی از سارقان افتاد و همین موضوع سرنخی برای شناسایی و دستگیری آنها شد. مالباخته، تصویری دقیق از چهره او را برای چهره‌نگاری ارائه داد و پلیس توانست با بررسی بانک اطلاعات مجرمان سابقه‌دار، هویت یکی از آنها را شناسایی کند. از سوی دیگر دوربین‌های مداربسته اطراف محل حادثه هم گواه بر سابقه‌دار بودن سارقی داشت که نقاب از صورتش افتاده‌بود. 

متهم احسان نام داشت و بررسی پرونده‌اش نشان داد او مدتی قبل همراه سارق سابقه‌دار دیگری به نام کیوان از زندان آزاد شده‌اند. همه‌چیز روشن شد و راز سرقت‌های سریالی احسان و کیوان در تاریکی شب‌ها فاش شد و دو متهم تحت تعقیب قرار گرفتند. مأموران در ادامه، پاتوق‌های احتمالی سارقان را که سال‌ها سابقه کیف‌قاپی و موبایل‌قاپی در پرونده‌شان بود، به صورت نامحسوس تحت‌نظر گرفتند و سرانجام در عملیاتی غافلگیرانه دو متهم را دستگیر و به اداره پلیس منتقل کردند. 

دو متهم در بازجویی‌ها به سرقت و زورگیری‌های سریالی اعتراف کردند. تحقیقات از متهمان برای مشخص‌شدن سرقت‌های احتمالی و شناسایی دیگر شاکیان از سوی مأموران پلیس ادامه دارد. 

گفت‌و‌گو با متهم/ توبه‌نامه‌ای برای کنار گذاشتن چاقو!

احسان که چندین سابقه کیفری در پرونده‌اش ثبت شده، مدعی شد او و همدستش سال‌ها پیش، همدست عاملان قتل دانشجوی کوی دانشگاه تهران بوده‌اند و در تیم‌های مشترک دست به سرقت‌های خشن می‌زده‌اند. او می‌گوید: «وقتی شنیدیم آنها توی یک خفت‌گیری مرتکب قتل پسر دانشجویی شدند و حالا یکی‌شان پای چوبه‌دار است، ترسیدیم. از آن موقع با خودمان عهد بستیم دیگه چاقو دست نگیریم. حتی توبه‌نامه نوشتیم و امضا کردیم که فقط بدون چاقو دزدی کنیم!»

چطور وارد دنیای سرقت شدید؟
درست به خاطر ندارم، اما سرقت‌های ما از سال‌ها قبل شروع شد. در واقع دوستی من و کیوان از روزی شروع شد که هر دو جذب باند سرقت شدیم. معمولاً سرقت‌های به صورت دو به دو انجام می‌شد. یعنی چهار نفر با دو موتورسیکلت می‌رفتیم که دو نفرمان پوششی بودیم و دو نفر هم اقدام به سرقت می‌کردیم. البته من و کیوان در سرقت‌ها همیشه زوج هم بودیم و پس از اینکه توبه‌نامه نوشتیم، از باند جدا شدیم و دو نفری سرقت می‌کردیم. 

توبه کردید و دوباره توبه شکستید؟ 
توبه نشکستیم. ما توبه‌نامه را برای کنار گذاشتن چاقو نوشتیم. 

 چرا؟ 
قبلاً با تهدید چاقو خفت‌گیری می‌کردیم. آن موقع‌ها جزو سارقان خشن به‌حساب می‌آمدیم، اما از وقتی شنیدیم دوستانمان در جریان سرقت، دانشجویی را با چاقو کشتند، تصمیم گرفتیم برای همیشه قید چاقو را بزنیم. توبه‌نامه نوشتیم و حتی امضا کردیم! نه اینکه کلاً خلاف را کنار بگذاریم، اما تصمیم گرفتیم هرگز سراغ چاقو نرویم. حادثه کوی دانشگاه تلنگر بزرگی بود. یکی از بچه‌ها که همدست‌مان بود، به خاطر قتل دانشجوی بی‌گناه در یک قدمی چوبه‌دار قرار دارد. الان که فکر می‌کنم، می‌بینم خدا خیلی به ما رحم کرد که در جریان سرقت‌های خشن‌مان مرتکب قتل نشدیم. من و همدستم خوشحالیم که چاقو را برای همیشه کنار گذاشتیم و توبه‌نامه نوشتیم. 

اما شما طعمه‌هایتان را تا مرز مرگ کتک می‌زدید، درست است؟
نه آنقدر که می‌گویند، بزرگ‌نمایی شده‌است. اگر کسی مقاومت نمی‌کرد که اصلاً با او کاری نداشتیم و پس از سرقت اموالش رهایش می‌کردیم، اما اگر تلفن همراه یا کوله‌اش را نمی‌داد در حد یک سیلی به او می‌زدیم. قصد‌مان ترساندن طعمه بود وگرنه از عواقب درگیری با خبر بودیم و تلاش می‌کردیم در سرقت‌ها درگیر نشویم. 

پس شما توبه کامل نکردید؟ 
ما خشونت را کنار گذاشتیم و پس از حادثه قتل دانشجو از سوی دوستمان، چاقوهایمان را ریختیم تو سطل آشغال تا وسوسه نشویم، اما سرقت را کنار نگذاشتیم. 

چرا عبرت نشد؟ 
آدم سابقه‌دار کار دیگری از دستش ساخته نیست. بیکار هم که نمی‌توان نشست و مجبوریم دوباره همان راه خلاف را طی کنیم. 

با چه شگردی سرقت می‌کردید؟
داخل خیابان‌ها و کوچه‌های خلوت پرسه می‌زدیم و وقتی مردی تنها را می‌دیدیم، نزدیکش می‌شدیم و موبایل یا کیفش را می‌زدیم. سریع سوار موتور می‌شدیم و فرار می‌کردیم. 

از زن‌ها هم دزدی می‌کردید؟
نه، ما فقط از مرد‌ها سرقت می‌کردیم. 

حرف آخر؟ 
امروز به همدستم گفتم وقتش شده واقعاً توبه کنیم. او هم قبول کرد. قول دادیم اگر این‌بار آزاد شدیم، برای همیشه از خلاف فاصله بگیریم.

برچسب ها: سارق ، پلیس ، سرقت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار