کد خبر: 1307725
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۰
بانک‌ها سود نشان دادند، اما وام ندادند
سودسازی بی‌پشتوانه بانک‌ها بانک‌های بورسی در بهار ۱۴۰۴ رکورد سوددهی را زدند، اما بررسی صورت‌های مالی نشان می‌دهد این سود‌ها نه حاصل فعالیت واقعی بانکی، بلکه محصول حساب‌سازی، بازی با اوراق بدهی و بهره‌برداری از نوسانات ارزی است
هادی اسماعیلی

جوان آنلاین: نخستین نشانه‌های بیماری مزمن اقتصاد، همیشه در نبض بانک‌ها خود را نشان می‌دهد. در بهار ۱۴۰۴، بانک‌های کشور در ظاهر به سودآوری بی‌سابقه‌ای رسیده‌اند. صورت‌های مالی، اعداد درشتی را فریاد می‌زنند، اما وقتی پرده از جزئیات برداشته می‌شود، تصویر دیگری آشکار می‌شود. بانک‌هایی که باید موتور تأمین مالی تولید و تجارت باشند، اکنون بیشتر شبیه کارخانه‌های حساب‌سازی شده‌اند. سود‌های کلان نه از وام‌های مولد و نه از خدمات بانکی، بلکه از نوسانات نرخ ارز، بازی با اوراق دولتی و افزایش قیمت دارایی‌های ثابت آمده‌اند. پرسش این است: آیا این سود‌ها واقعی‌اند؟ آیا بانک‌ها در عمل بهتر وام داده‌اند، خدمت به اقتصاد کرده‌اند یا فقط از بازی‌های مالی و نوسان‌های بازار سود برده‌اند؟
 
یک تابستان داغ، با سود‌هایی که بو می‌دهند. در نخستین ماه‌های سال ۱۴۰۴، بورس تهران شاهد یکی از عجیب‌ترین پدیده‌های مالی بود: سود‌های شگفت‌انگیز بانک‌ها. برخی بانک‌ها، سود خالص خود را نسبت به مدت مشابه سال قبل، تا پنج‌برابر افزایش دادند. بازار سرمایه واکنش نشان داد. سهام بانک‌ها رشد کرد. اما پشت این اعداد بزرگ، داستانی پیچیده پنهان است. وقتی دقیق‌تر به صورت‌های مالی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم بخش بزرگی از این سودها، نه حاصل خدمات بانکی یا وام‌دهی، بلکه نتیجه عملیات حسابداری، تسعیر ارز، ارزیابی مجدد دارایی‌ها و بازی با اوراق دولتی است. 

 تسعیر ارز: سود بدون فروش
نرخ دلار در بهار امسال جهش قابل‌توجهی داشت. بانک‌هایی که دارایی ارزی داشتند، با استفاده از نرخ تسعیر جدید، ارزش این دارایی‌ها را بالا بردند و تفاوت نرخ جدید با نرخ قبلی را به‌عنوان سود شناسایی کردند. اما آیا این سود واقعی است؟ پاسخ منفی است. تا زمانی که این دارایی‌ها نقد نشوند، بانک هیچ وجهی دریافت نکرده است. این فقط یک افزایش حسابداری است. حتی ممکن است در آینده، با کاهش نرخ ارز یا عدم‌دسترسی به این دارایی‌ها، همین سود تبدیل به زیان شود. 

 بازی با اوراق بدهی، یک سود دولتی
در کنار تسعیر ارز، اوراق بدهی دولتی یکی از ابزار‌های اصلی سودسازی بانک‌ها بوده است. در سال‌های اخیر، دولت برای جبران کسری بودجه، اوراقی با نرخ سود بالا منتشر کرده و بانک‌ها خریداران اصلی آن بوده‌اند. در بهار ۱۴۰۴ نیز بسیاری از بانک‌ها از محل نگهداری و بعضاً فروش این اوراق، سود بالایی کسب کردند. اما این سود نیز وابسته به توان دولت برای بازپرداخت بدهی‌هاست. اگر دولت ناتوان شود، این دارایی‌ها بی‌ارزش خواهد شد. از طرف دیگر، این سود نه از خدمت به مشتری بلکه از دولت تأمین شده است؛ یعنی بانک با پول مردم به دولت وام داده و سود گرفته، بدون آن‌که ریسک وام‌دهی به تولید را بپذیرد. 

 ارزیابی مجدد دارایی‌ها: هنر بزرگ حساب‌سازی
بانک‌ها املاک، تجهیزات و سرمایه‌گذاری‌های بورسی متعددی دارند. در سال‌های اخیر، با افزایش قیمت ملک و رشد شاخص بورس، بانک‌ها به سراغ تجدید ارزیابی دارایی‌های‌شان رفته‌اند. با این کار، ارزش دارایی‌ها در ترازنامه افزایش یافته و بخشی از آن به‌عنوان سود غیرعملیاتی در صورت مالی ثبت شده است. اما این سود هم نقدی نیست. در واقع هیچ معامله‌ای رخ نداده است؛ فقط ارزش یک دارایی تغییر کرده است. شاید در آینده این دارایی به فروش برسد و پولی وارد شود، اما اکنون صرفاً یک عدد ثبت‌شده در ترازنامه است. 

 کاهش هزینه‌های مشکوک‌الوصول: معجزه‌ای روی کاغذ
در برخی بانک‌ها دیده می‌شود که میزان ذخایر برای مطالبات مشکوک‌الوصول کاهش یافته است. یعنی بانک‌ها نسبت به قبل، بخش کمتری از درآمد خود را کنار گذاشته‌اند تا اگر وامی بازنگشت، جبران شود. این کاهش ذخیره، باعث افزایش سود خالص شده است. اما آیا این تغییر، بهبود واقعی در کیفیت وام‌ها بوده؟ یا فقط یک تصمیم حسابداری برای بالابردن سود؟ اگر وام‌های معوق هنوز زیادند، کاهش ذخیره فقط یک «ظاهرسازی» است. 

 در غیاب تسهیلات واقعی
نسبت تسهیلات به دارایی در بسیاری از بانک‌ها کاهش یافته است. به‌عبارت دیگر، بانک‌ها ترجیح داده‌اند به‌جای اعطای وام، اوراق دولتی بخرند، دارایی ثابت بخرند، یا سرمایه‌گذاری‌های غیر بانکی انجام دهند. این یعنی عقب‌نشینی از رسالت اصلی. وقتی بانک از تأمین مالی بخش خصوصی فاصله بگیرد، نتیجه آن افت سرمایه‌گذاری، کاهش تولید و در نهایت تورم است. سودی که از این طریق ساخته می‌شود، نه تنها واقعی نیست، بلکه به زیان اقتصاد تمام می‌شود. 

 سودی که به دست مردم نمی‌رسد
در این میان، مردم – سپرده‌گذاران، وام‌گیرندگان و مشتریان بانک – سهمی از این سود‌های شگفت‌انگیز ندارند. نرخ سود سپرده تغییر نکرده، دسترسی به وام سخت‌تر شده و خدمات بانکی همچنان گران و محدود است. پس این سود‌ها کجا می‌روند؟ بخشی از آن صرف افزایش قیمت سهام بانک در بازار سرمایه می‌شود. بخشی دیگر، به‌صورت پاداش و اضافه‌حقوق به مدیران پرداخت می‌شود؛ و در نهایت، بخش عمده‌ای از آن فقط روی کاغذ باقی می‌ماند. 

 تجربه تلخ مؤسسات مالی تکرار نشود
یادمان نرود در سال‌های نه‌چندان دور، مؤسسات مالی غیرمجاز با همین روش‌ها سود اعلام می‌کردند. تا اینکه بحران رسید و مردم برای بازپس‌گیری سپرده‌های خود صف کشیدند. اگرچه وضعیت بانک‌های رسمی متفاوت است، اما شباهت‌هایی نیز وجود دارد که نباید نادیده گرفته شوند. بیش از حد اتکا به سود‌های غیرعملیاتی، ضعف در تسهیلات‌دهی، بازی با دارایی‌ها و تسعیر ارز، همگی می‌توانند زنگ خطر باشند. بانکداری سالم، نیازمند شفافیت، نظارت دقیق و بازگشت به مأموریت اصلی است: تأمین مالی تولید. 

 راه برون‌رفت چیست؟
۱. شفاف‌سازی صورت‌های مالی: بانک‌ها باید به تفکیک سود عملیاتی (مانند درآمد وام‌ها) و سود غیرعملیاتی (مانند تسعیر ارز یا تجدید ارزیابی) بپردازند. 
۲. اصلاح نظام مالیاتی: سازمان امور مالیاتی نباید از سود‌های کاغذی مالیات بگیرد. در عوض باید کیفیت سود را بررسی کند. 
۳. اصلاح سیاست‌های پولی: بانک مرکزی باید نرخ سود اوراق دولتی را طوری تنظیم کند که بانک‌ها به‌جای خرید آنها، ترجیح دهند وام بدهند. 
۴. افزایش استقلال بانک‌ها: تا زمانی که بانک‌ها ملزم به خرید اوراق دولتی باشند، نمی‌توان از آنها انتظار رفتار حرفه‌ای و مستقل داشت. 
۵. نظارت دقیق‌تر بر ذخایر مطالبات: کاهش صوری ذخایر باید متوقف شود. در غیر این صورت، بانک‌ها با کوچک‌ترین شوک، دچار بحران خواهند شد.

برچسب ها: بانک ، سود ، وام
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار