جوان آنلاین: خنکای صبح عسلویه به گرمی نزدیک ظهر تهران است، گرم و شرجی، میشود بخار توی هوا را مثل همان دود ناشی از سوختن فلر نفس کشید و بوی نفت را توی ریهها حس کرد.
به گزارش ایرنا، مقصد عسلویه نیست، اما معبر بودن این منطقه ویژه نفتی کافی است تا بخش کوچکی از سختی کار و زندگی در اینجا را درک کنی، از گرمای سوزان گرفته تا آلودگی هوا، از حساسیت هر عدد و رقم در محاسبات تا دوری از خانواده و به جان خریدن سختی اکتشاف برای انتقال سوخت به اقصی نقاط کشور.
اینجا در همین مسیر و همین منطقه پرندهها بیشتر میمیرند، بال عقابهای بلند پرواز که اغلب لانههایشان در ستیغ کوههای شمالی عسلویه است، با مشعلهای گاز برخورد میکند و میسوزد؛ پرندهها ریاضی نمیدانند، به حساب خودشان حریف شعلههای آتش میشوند و پروانه وار بیرون میآیند، بی خبر از وسعت و شدت حرارت مشعلهای فلرسوزی، نمیدانند پایان این مبارزه مرگ و سوختن بال و پر است.
عسلویه با ۲۸ فاز تولیدی پالایشگاهی، برای خودش شهری است، هر پالایشگاه یک تا چند مشعل فلرسوزی دارد شعلههای آن در شب و آسمان این منطقه دیدن دارد و در طول روز غصه خوردن، همان گازی که هنگام استخراج و فرآوری نفت خارج میشود؛ هزاران مرد اینجا مشغولند تا گاز به خانهها برسد و بهره برداری از میدان پارس جنوبی لحظهای متوقف نشود، اینجا برای همه مقدس است، برای همین آلودگی شعلههای فلر را تحمل میکنند، گرمای داغ تابستان و سختی راه و دوری از خانواده را به جان میخرند، چون اینجا همه میدانند ثمره تلاش آنان روشن ماندن چراغ گرم هر خانواده ایرانی است.
اما مقصد عسلویه نیست، ما خبرنگاران، فقط مهمان شرکت ملی نفت هستیم، در جستجوی جزیره گنج.
آن سوی همین کوهها، در طول همه راههایی که به سمت شیراز میرود، در شهرستان جم استان فارس، منطقه دارالمیزان، کوههایی هست که نامشان را میگویند پازن، کوههای پازن همان جزیره گنجی است که جستجوگران طلا آنجا لنگر انداختهاند و خبرساز شدهاند، خبر گنج را به پشت تریبونها آوردهاند و میگویند اینجا بزرگترین میدان نفت و گاز مستقل و خشکی ایران است. جایی که مناطقی از استانهای فارس، هرمزگان و حتی خوزستان را در بر میگیرد و میتواند گاز گرما بخش ۵۰ سال ۴ استان مانند خراسان جنوبی را تامین کند.
سفر از فرودگاه عسلویه شروع شد، بیش از ۲ ساعت پیمایش جادههایی که بوی نفت میدادند و دود مشعلهای کنارشان رنگ آبی آسمان را تیرهتر میکرد، مسیری که میشد طی آن مشعلهای فلرسوزی را دید و شاهد عبور مکرر تانکرهای سوخت بود، میشد هر سو را که نگاه میکنی، خطوط لولههایی را ببینی که از عسلویه حرکت کردهاند و هر کدام راهی در پیش گرفتهاند و حتی در طول مسیر از حاشیه خلیج فارس عبور کرد و به یاد آورد که پشت همه میدانهای نفت و گاز ایران، این ذخایر باستانی و ارزشمند به همین خلیج همیشه فارس گرم است.
درست چهار کیلومتر آنطرفتر از اتوبانهای شهرستان جم، پس از طی یک جاده باریک شوسه چهار کیلومتری، با اتوبوسهایی که به سختی از این مسیرها عبور کردند، رسیدن به جزیره گنج، با این تصور که اکنون باید دکل نفتی عظیم الجثهای را ببنیم، غرق در هیجان منطقهای باشیم که هر منطقه نفت خیز از آنجا متولد میشود.
کوههای پازن در منطقه دارالمیزان استان فارس، مدتها شاهد تلاش جستجوگران نفت بود، جستجوگرانی نه با بیل و کلنگ و ماشین آلات سنگین که با دستگاههای ظریف و حساس لرزه نگاری، جستجویی پس از هفت سال توقف و تلاش برای اکتشاف در میدان نفتی پازن ۱ پس از رسیدن به هیچ.
جستجوگران طلا بار دیگر ۱۰ها کیلومتر آن طرفتر از پازن ۱ در همین منطقه را جستوجو کرده بودند و امواج رادیویی خبرهای خوبی به آنان داده بود، گنج در همین منطقه بود، در همین نزدیکی، توی همین کوههایی که قبل از این در آن به بن بست خورده بودند، گنجی که این بار نامش را گذاشتند پازن۲، در عمق ۴۶۰۰ متری با حدود ۱۰ تریلیون فوت مکعب (TCF) گاز و ۲۰۰ میلیون بشکه نفت. گاز شیرین و نفت سبک.
طی ۴ کیلومتر مسیر شوسه، هر لحظه این نوید را میداد که قرار است دکل عظیم الجثهای را ببینیم که روی یک نقطه بزرگ بنا شده، اما واقعیت چیز دیگری بود، لوله اصلی انتقال گاز آماده بهره برداری. درست در وسط یک محوطه بزرگ که از شکل خاکی خارج شده بود و مانند یک منطقه بتن ریزی به نظر میرسید. نقطهای که خرداد ماه شاهد شعلههای عظیم گاز شیرینی بود که کام جستجوگران را شیرین کرد، گاز شیرین یعنی، گاز سالم، غیر سمی، غیر خطرناک و به صرفهتر برای بهره برداری.
مسئولان همراه ما، چند دقیقه زودتر رسیده بودند، نزدیک لوله حفاری ایستاده بودند و زیر گرمای نه چندان سوزان کوههای پازن انتظار خبرنگاران میکشیدند، در راس آنان میشد محیالدین جعفری مدیر اکتشاف شرکت ملی نفت را دید، با جلیقهای سیاه و پیراهنی سفید.
اینجا پازن است؛ گنجی زیر پای مردم ایران
محیالدین جعفری، مدیرکل اکتشاف شرکت ملی نفت ایران، کسی که تیمش سالها دنبال همین گنج بوده، در نقشهها، در لرزهنگاریها و در عمق زمین. تیمی که اگرچه از حفاری اول در پازن یک نا امید شده بودند به خاطر مشکلی فنی مانع رسیدن به لایههای عمیقتر زمین شد. اما همان پروژه بعدها، حقیقتی روشن را برایشان آشکار کرد: زیر این کوههای خاموش، گاز نهفتهای جریان دارد که میتواند نام پازن را در نقشههای انرژی ایران ماندگار کند.
سالها سکوت و بعد از هفت سال دوباره مهندسان به سراغ این کوه رفتند و این بار بمب خبری که در دست جعفری بود.
جعفری گفت: در این فاصله، مطالعات زیادی انجام دادیم، لرزهنگاریهای تازه گرفتیم، تا بتوانیم نقطهای انتخاب کنیم که سریعتر و مطمئنتر به عمق مورد نظر برسیم.
همه کارها در چاه دوم، درست پیش رفت، هیچ مانع عملیاتی نبود و تیم حفاری به ۲ کشف بزرگ رسید: یکی گاز در لایهی عمیقتر و دیگری نفتی که در حفاری نخست از آن عبور کرده بودند.
جعفری ادامه داد: این مخزن، همان گنجی است که سالها دنبال آن بودند؛ گنجی که تنها با دانش و تلاش پیدا شد. حالا مطالعات برای تعیین محل چاه سوم در دست انجام است — چاهی که باید حلقه این داستان را کامل کند، تا اهداف جدید، یعنی تکمیل چاههای قبلی، به نتیجه برسند. آنها امیدوارند همین امسال محل نهایی حفاری مشخص شود.
آفتاب ظهر مهر ماه خون خبرنگاران حاضر در محل پازن ۲ را میتوانست به جوش بیاورد، اما هیجان کسب اطلاعات از منطقه داغتر از تلاش آفتاب بود. در همین شرایط جعفری صحبتهای خود را به صورت مصور روی بنری که تصویری گرافیکی از لایههای زمین شناسی و وسعت منطقه کشف را نشان میداد تکمیل کرد: ما در خانههایمان شاید قطع مستقیم گاز را حس نکرده باشیم، اما وقتی برق میرود، وقتی صنعت کند میشود، آنوقت اثر ناترازی گاز را میبینیم. برق، کارخانه، گرمایش… همه به گاز وابستهاند؛ و بعد ادامه داد: هر منبع تازه گاز یعنی پشتوانه آینده کشور، اشتغال، توسعه و رشد. حجم گاز پازن، حدود ۱۰ تریلیون فوت مکعب است؛ عددی بزرگ، نه فقط روی کاغذ، بلکه بهعنوان امیدی تازه برای صنعت انرژی ایران.
مقصد بعدی خبرنگاران، میدان نار بود، نار و کنگان که تا قبل از پازن رکورددار بزرگترین میدان گازی مستقل و خشکی ایران را به نام خود ثبت کرده بودند. درست در حاشیه شهر جم.
خبرنگاران در منطقه عملیات نفتی و گازی نار و کنگان صحبتهای جدیدی از جعفری شنیدند، از شیرینی نفت پازن تا ۲۰ PPM، از ورود سرمایه گذاران درست از زمانی که خبر کشف منتشر شده، از آمادگی برای توسعه و بهره برداری طی نزدیک به پنج سال و از ارزش نفت، گاز و فرآوردههای نفتی دیگری که شاید به نزدیک ۳۰ میلیارد دلار برسد.
گاز میدان پازن ۲ از نوع شیرین است؛ یعنی گوگردی کمتر و ارزش حرارتی بالاتر از گازهای عسلویه دارد، گنجی که فرآورش و انتقالش ارزانتر خواهد بود و بهراحتی میتواند در مدار صادرات یا تزریق مستقیم قرار گیرد.
در نشست خبری منطقه نار و کنگان، مسئولان از اهمیت این میدان جدید گفتند؛ از نقشش در تقویت زنجیره گازی کشور، کاهش هزینه فرآورش و افزایش ظرفیت انرژی ملی.
این بازدید، این نشست خبری و این سر زدن به نار و کنگان توی ذهنم این جرقه را روشن میکرد که هر خبر نفتی به دنبال خودش انبوهی از توسعه را به دنبال دارد، از جاده سازی گرفته تا ورود سرمایه گذاران، شهرسازی، توسعه مناطق روستایی، ورود دانش آموزان به عرصهای جدید از آموزش شاید به هنرستانهایی که بناست فارغ التحصیلانش مهندسان و جستجوگران نفتی باشند که پازن دیگری را پیدا میکنند، گنجی دیگر را در دل این خاک میجویند و تا عمیقترین لایههای این سرزمین پیش میروند و با تلاش و دانش خود بر ثروت این کشور میافزایند.
پازن ۲ فقط یک میدان نیست؛ داستانی است از کشف، تلاش و امید در انتهاییترین نقطه زاگرس، جایی که خاک ایران دوباره ارزش خود را به ما نشان میدهد.