کد خبر: 1307134
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
حقانیت هسته سخت ۹۰ میلیونی این تناقضات نشان می‌دهد بخش‌هایی از منتقدان، فقط وقتی افکار عمومی به نفع آنان باشد، از مردم و احترام به رأی ملت دم می‌زنند. اما در صورت شکست، همان مردم را «فریب‌خورده» و «نیازمند هدایت» می‌دانند. این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی - با همه انتقادات و کاستی‌های موجود - هرگز هیچ انتخاباتی را باطل نکرده و در سخت‌ترین شرایط هم اصل انتخابات را به عنوان تجلی رأی مردم حفظ کرده است. 

جوان آنلاین: «مردم» ایران همیشه به تمامی و بدون تقسیم‌بندی مورد خطاب رهبران و کارگزاران نظام قرار گرفته‌اند و هیچ‌گاه تفکیک به کل و جزء نشده‌اند. رهبر انقلاب نیز بار‌ها در زمان‌های انتخابات کل مردم را خطاب قرار می‌دادند و حتی می‌فرمودند اگر نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارید، ایران را که قبول دارید، برای ایران وارد صحنه شوید. اما این روز‌ها گروهی می‌خواهند القا کنند حاکمیت به اقلیت همسو و اکثریت غیرهمسو قائل است و فقط در این شرایط خطیر سخن از به رسمیت‌شناختن افکارعمومی و هسته سخت ۹۰ میلیونی می‌گوید و پس از اینکه آب‌ها از آسیاب افتاد به تنظیمات کارخانه برخواهد گشت! «جوان» این ادعا را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

***

پرتکرارترین بحث این روز‌های منتقدان سنتی نظام (و حتی برخی همراهان) این است که می‌گویند جمهوری اسلامی ظرفیت غنیمت دانستن «انسجام ملی» ایجاد‌شده را ندارد. برخی دیگر می‌گویند کارگزاران نظام اصولاً درک درستی از آنچه اتفاق افتاده است، ندارند که بخواهند آن را پاس بدارند. گروه سومی حتی مدعی می‌شوند آنچه درباره «هسته سخت ۹۰ میلیونی» گفته می‌شود (مثلاً در سخنان رئیس مجلس) به‌زودی فراموش خواهد شد و جمهوری اسلامی به تنظیمات کارخانه (در ادعای آنان «بی‌توجهی دوباره به مردم») بازخواهد گشت. اما آیا واقعاً چنین است؟ در این نوشته تلاش خواهد شد به جنبه‌هایی از آنچه حقانیت هسته سخت ۹۰ میلیونی می‌نامیم پرداخته شود. 

این دیدگاه که جمهوری اسلامی ایران ظرفیت یا تمایلی برای بهره‌گیری از انسجام ملی ایجادشده در پی بحران جنگ اخیر با رژیم صهیونی ندارد، مثال‌های نقضی در گذشته داشته است که ادعا را زیر سؤال می‌برد. در پاسخ به این ادعا که «نظام افکار عمومی را به رسمیت نمی‌شناسد و فقط در بحران‌ها به یاد مردم می‌افتد»، می‌توان با رجوع به سخنان رهبر انقلاب، ساختار حکمرانی جمهوری اسلامی، و نیز تجارب تاریخی مهمی در طول بیش از چهار دهه گذشته، نشان داد نظام اصولاً ستون‌های خود را بر پایه و اساس افکارعمومی بنا کرده، و در بزنگاه‌های اساسی، مردم را محور اصلی مشروعیت، تصمیم‌گیری و انسجام ملی دانسته است. البته اگر در مصداق‌های منتقدان آنان عموماً اشاره می‌کنند که «حالا خواهید دید که نظام وقتی آب جنگ از آسیاب افتاد، دوباره سراغ بی‌حجاب‌ها خواهد رفت یا همچنان مسئله اینترنت را حل‌نشده باقی خواهد گذاشت»! این گروه شاید نهایت توجه به مردم را در همین موارد ببینند و البته همیشه از قول کل مردم سخن می‌گویند! و اگر همین بی‌حجاب‌ها یا ناراضیان از گرانی و اینترنت در جنگ اخیر پای کار ایستادند، آن را «ایستادن پای کار ایران و نه نظام» تعبیر می‌کنند، باآنکه تفکیک این دو ممکن نیست و اتفاقاً اگر ناراضیان آن‌گونه که منتقدان آنان را توصیف می‌کنند، بودند، همین وضعیت، فرصت خوبی برای نشان‌دادن نارضایتی‌ها بود، اما بصیرت و فاهمه قوی مردم به آنان گوشزد کرد که نمی‌توان به شکل واقعی میان حاکمیت و ایران تفاوتی قائل شد که بتوان از این تفاوت به راهی و جایی رسید. 

«مردم» ایران همیشه به تمامی و بدون تقسیم‌بندی مورد خطاب رهبران و کارگزاران نظام قرار گرفته‌اند و هیچ‌گاه تفکیک به کل و جزء نشده‌اند. رهبر انقلاب نیز بار‌ها در زمان‌های انتخابات کل مردم را خطاب قرار می‌دادند و حتی می‌فرمودند اگر نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارید، ایران را که قبول دارید، برای ایران وارد صحنه شوید. برخی‌ها با نادیده‌گرفتن این حقایق، مورد خاص «ای ایران بخوان» را چیزی تازه و بدیع در رویکرد رهبری فرض کردند که نشان از سیاسی‌کاری آنان دارد. در نگاه رهبر انقلاب، مردم، اصل و اساس نظام جمهوری اسلامی هستند. به اعتقاد ایشان هر جا مردم حضور داشتند، پیشرفت کردیم. هرجا از مردم غفلت کردیم، عقب ماندیم. اما این روز‌ها گروهی می‌خواهند القا کنند حاکمیت به اقلیت همسو و اکثریت غیرهمسو قائل است و فقط در این شرایط خطیر سخن از به رسمیت‌شناختن افکارعمومی و هسته سخت ۹۰ میلیونی می‌گوید و پس از اینکه آب‌ها از آسیاب افتاد به تنظیمات کارخانه برخواهد گشت!

برخی از این منتقدان گاهی مدعی می‌شوند در مواجهه با اعتراضات، نظام به تقابل گرایش داشته است. اما رفتار نظام در این موارد تفکیک میان «بدنه ناراضی مردم» و «خشونت‌طلبان» که معمولاً از رسانه‌ها و سرویس‌های امنیتی خارجی خط می‌گیرند، بوده است. 

گاهی گفته می‌شود نظام فقط در انتخابات‌ها سراغ ۹۰ میلیون را می‌گیرد! اما در طول ۴۵ سال، جمهوری اسلامی ایران بیش از ۴۰ انتخابات برگزار کرده است. آیا این حجم از انتخابات و نزدیکی هر انتخابات به انتخابات بعدی فرصت چنین رویکردی را می‌دهد که نظام بخواهد انتخابات را وجه‌المصالحه آشتی با مردم قرار دهد و سپس ترک آشتی کند؟! این میزان رجوع به آرای عمومی در کمتر نظام سیاسی در جهان دیده می‌شود. حتی در شرایطی که مشارکت پایین بوده، انتخابات تعطیل نشده و هیچ نهاد انتصابی جایگزین اراده مردم نشده است. 

در اثبات اینکه نقد برخی از منتقدان نسبت به «بی‌توجهی نظام به مردم» گاه با تناقض همراه است، می‌توان به عملکرد و گفتار‌های گذشته خود این منتقدان - به‌ویژه در بزنگاه‌های انتخاباتی - استناد کرد. در واقع، بخشی از کسانی که امروز نظام را به نادیده‌گرفتن مردم متهم می‌کنند، در عمل خود بار‌ها نشان داده‌اند وقتی رأی و نظر اکثریت با نظر آنها هماهنگ نبوده، به‌راحتی همان مردم را «نادان»، «فریب‌خورده»، یا «بی‌شعور سیاسی» نامیده‌اند. 

هرگاه رأی مردم با این جماعت منتقد همسو نبود، مردم را گرفتار «سیاست‌زدگی» یا «فریب‌خورده پوپولیسم» دانستند و هرگاه در انتخابات‌ها به قدرت رسیدند همان منتقدان، رأی مردم را «پیروزی عقلانیت»، «بلوغ سیاسی»، و «نشانه اقتدار جمهوریت» نامیدند! باز اگر در انتخابات بعدی شکست می‌خوردند (ضمن اتهامات کلیشه‌ای به شورای نگهبان و مهندسی و غیره) فضای گفتاری‌شان به‌سرعت تغییر می‌کرد و دوباره کلیدواژه‌های «تقلب» و «تخلف» و «مهندسی‌شده» و «فریب‌خورده» را برای رأی‌دهندگان و واژه‌های «ناامید» و «عبورکرده از انقلاب و نظام» را برای باقی کسانی که رأی ندادند یا رأی متفاوتی دادند، به کار می‌بردند و این‌گونه به هیچ‌یک از اقشار مردم رحم نمی‌کردند و مشارکت در انتخابات را فقط مشروعیت‌بخشی به حکومت می‌دانستند، نه تغییر سرنوشت!

این تناقضات نشان می‌دهد بخش‌هایی از منتقدان، فقط وقتی افکار عمومی به نفع آنان باشد، از مردم و احترام به رأی ملت دم می‌زنند. اما در صورت شکست، همان مردم را «فریب‌خورده» و «نیازمند هدایت» می‌دانند. این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی - با همه انتقادات و کاستی‌های موجود - هرگز هیچ انتخاباتی را باطل نکرده و در سخت‌ترین شرایط هم اصل انتخابات را به عنوان تجلی رأی مردم حفظ کرده است. 

ادعای بازگشت جمهوری اسلامی به بی‌توجهی به مردم و قدرندانستن انسجام ملی این روزها، نادیده‌گرفتن واقعیات ساختار جمهوری اسلامی است. البته ممکن است کاستی‌هایی در برخی سطوح مدیریتی یا در برخورد‌های رسانه‌ای و سیاسی دیده شود، اما در سطح کلان، شواهدی روشن از التزام نظری و عملی به مردم، توجه به افکار عمومی، و احترام به انسجام ملی وجود دارد. «هسته سخت ۹۰میلیونی» فقط یک شعار نیست، بلکه در ساختار و مبانی نظری نظام، «ملت» همیشه پایه اصلی قدرت بوده و خواهد بود.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار