از مهمترین موضوعاتی که پس از جنگ ۱۲ روزه باید مورد توجه تمام سطوح مدیریتی و جامعه قراربگیرد، حفظ و تثبیت وحدت ملی خودجوش مردمی است. انسجام ملی در دوران جنگ، عامل مهمی در بازدارندگی در جنگ بود و به آن پایان داد. دشمنان در تلاش بودند همزمان با حملات ممتد، پروژه کهنه آشوب و اغتشاش را فعال کنند و با تکثیر ناآرامی به کل کشور، عملیات نظامی خود را گسترش دهند، اما مردم ایران با حمایت همدلانه و قاطع از نیروهای مسلح و تمامیت ارضی کشور، پاسخ محکمی به این توطئهها دادند و آنها را خنثی کردند. رهبر معظم انقلاب نیز بارها ضرورت حفظ وحدت و اتحاد را توصیه کردهاند و همگان را از هر اقدامی که سبب مخدوش شدن و آسیب به انسجام ملی شود، بر حذر داشتند، چراکه دشمنان برای مهار این عامل مهم بازدارنده، به طور جدی در حال برنامهریزی هستند.
مهمترین وظیفه رسانهها، اطلاعرسانی بیطرفانه و شفاف به جامعه از یک سو و همچنین رساندن پیام و درخواستها و مطالبات مردم به مسئولان است. رسانهها به عنوان پلی میان مردم و حاکمیت، نقش بزرگی در انتشار دیدگاهها و ترویج باورها در میان مردم دارند. به همین دلیل، نقش آنها در حفظ انسجام ملی بسیار مهم تلقی میشود. سیاستگذاری رسانهها هم باید مبتنی بر پرهیز از دمیدن در آتش اختلافات و اولویت دادن به مسائل مهمتر که دغدغه جامعه است، باشد. رسانهها نباید عنصر آسیبرسان به انسجام و وحدت مردم باشند. در مقابل، باید با تدابیر مقتضی، شرایط را برای رفع و کمرنگ کردن اختلافات و کشمکش مهیا کنند. اگر رسانهای این نقش را به درستی ایفا کند و به جای دامن زدن به جنجال و قطبیسازی، بر مفاهیم و ارزشهای مشترک تمرکز کند، خود به عاملی برای تحکیم وحدت تبدیل میشود. اما از طرف دیگر، رسانهها بازتابی از نظرات و رفتار مسئولان، صاحب نظران و سلبریتیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هستند، بنابراین اگر از این منظر به آن نگاه کنیم، حلقه ابتدایی که باید مراقبت از وحدت را در دستور کار خود داشته باشد، مسئولان هستند. بنابراین، ضرورت توجه به انسجام ملی و وحدت بیش از هر نهادی، متوجه مسئولان و تصمیمگیران در سطوح عالی کشور است. آنان با رفتار و گفتار خود، الگویی را تعریف میکنند که رسانهها و سپس جامعه، آن را منعکس میکنند. به همین جهت، هرگونه تقابل و اظهارنظرهای چندپاره و تنشزا در سطح مدیریت کلان، بلافاصله توسط برخی رسانهها بزرگنمایی میشود و به شکافهای اجتماعی دامن میزند. در این مرحله، اما رسانه هم مسئولیت دارد. رسانه باید به طور ممتد خطرات وحدتشکنی را گوشزد کند و به مسئولان در مورد آن اخطار دهد. اگر رفتار مسئولان مبتنی بر وحدت آفرینی و رسیدگی به دغدغههای مردم باشد، مردم نیز احساس تعلق بیشتری به هویت ملی خود میکنند و در عمل، با پرهیز از گرایشهای قومیتی، مذهبی یا سیاسی افراطی، در حفظ این سرمایه بزرگ اجتماعی متلاش میکنند.
در دوران پسا جنگ، رسانههای تصویری مستقل در رقابتی تنگاتنگ تلاش میکنند که در قالب گفتوگو و مصاحبه با افراد صاحب نام و طرح سؤالات جنجالی به خود ضریب دهند. خروجی این مصاحبهها که در هفتههای اخیر تصاعدی رشد کرده است، چیزی جز تشدید اختلافات، بازکردن زخمهای کهنه و ایجاد تردید در جامعه نبوده است. در حالی که وضعیت کشور باید در مسیر دوری گزیدن از حاشیهها و کشمکشهای کهنه باشد، این افراد با طرح مسائل کور و بیاهمیت گذشته، به دنبال جنجالآفرینی و مطرح کردن رسانه خود هستند. مصاحبهشوندگان نیز گویی مجال یافتهاند که هر آنچه در ذهن خود بافتهاند، به زبان بیاورند، بدون آنکه عواقب آن را در نظر بگیرند. نمونه آن، حواشی ایجادشده در یک برنامه اینترنتی با یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که دادستانی به آن ورود کرد و در نهایت مجری برنامه از سمت خود محترمانه استعفا داد. از این رو، انتظار میرود که مسئولان مرتبط، به جای آنکه نوشدارو را بعد از مرگ سهراب تجویز کنند، اقدامات بازدارندهای را در ابتدا اعمال کنند تا جامعه از اثرات سخنان شاذ آنها در امان باشد.
ناکامی دشمنان در ایجاد بلوا و آشوب در زمان جنگ، آنها را به سمت متغیرهای دیگری برای ایجاد ناآرامی و درگیری کشانده است. راهبرد اساسی دشمنان ایجاد ناامیدی و اختلاف است، از پروژه نفاق استفاده میکنند و میخواهند بین مردم و رهبری و انقلاب فاصله بیندازند. مطالبات و انتظارات مردم و تشدید شکافها مانند شکافهای قومیتی و همچنین مشکلات اقتصادی از یکسو و ایجاد درگیریهای سیاسی از سوی دیگر ظرفیتی است که دشمنان روی آنها سرمایه گذاری کردهاند. تحریف دستاوردهای جنگ ۱۲ روزه و سم پاشی برای ایجاد انفصال میان مردم و حاکمیت، نیز در دستور کار آنها قرار دارد. دشمنان تلاش میکنند که نظام اسلامی را ناکارآمد جلوه دهند و اعتماد به حاکمیت برای مدیریت و رویارویی با دشمن تخریب کنند. در مجموع، آنها همزمان با اعمال فشارهای چندگانه سیاسی و اقتصادی در صدد هستند با شکستن این اتحاد مقدس و بازدارندگی، زمینه جنگی دیگر را فراهم کنند. فعالسازی مکانیسم ماشه و تشدید تحریمها از سوی امریکا برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی و یک روش سیاسی برای ضربهزدن به کشور و خدشه دار کردن امنیت آن است.
از این رو، هر اقدام و کنشی در جامعه که نتیجه آن جز تشدید درگیریها و تنش در جامعه باشد، در این چهارچوب قرار میگیرد. مع الأسف، برخی در داخل کشور از سر آگاهی یا در قالب پروژهای هماهنگ شده مسیری را طی میکنند که اتاق جنگ روانی دشمن طراحی کرده است.
بنابراین، برای صیانت از وحدت ملی به عنوان سرمایه و دستاورد بزرگ جنگ ۱۲ روزه، مقامات مسئول باید سیاستگذاری جدیدی را تدوین کنند تا کشور از گزند هر نوع اقدامی محفوظ بماند و فرصت ماجراجویی و مداخله دستگاههای اطلاعاتی غربی را در داخل کشور را سلب کنند، زیرا دشمنان در عقبه ناآرامی و کشمکشهای مضر و غیر سودمند، میکوشند که کانونهای شورشهای مسلحانه خود را در درون و مرزهای کشور فعال کنند. برنامهای که در حمله به زندان اوین در میانه جنگ، ناکام ماند و اکنون در حملات تروریستی در شرق کشور دیده میشود.