جوان آنلاین: شهر جایی است برای بودن، نه فقط عبور کردن. در خیابانهای شهرهای امروز، آنچه بیش از همه جلب توجه میکند، تضادهایی است که در دل پیادهروها، میدانها و پارکها پنهان شدهاند؛ تضاد میان دیده شدن و نادیده ماندن، میان برخورداری و محرومیت، میان طراحی برای همه و طراحی برای عدهای خاص. فضاهای عمومی، قرار است میراث مشترک همه شهروندان باشند، اما واقعیت این است که در بسیاری از مواقع آنها به عرصههایی تبدیل شدهاند که در آن صدای ضعیفترها پژواک ندارد. وقتی یک کودک نتواند در پارکی بیخطر بازی کند، یا سالمندی بهدلیل نبود رمپ از پیادهرو کنار بکشد یا فردی دارای ویلچر از ایستگاه مترو عبور نکند، یعنی حقی بنیادین از آنها سلب شده است: حق بر فضاهای عمومی، صرفاً یک موضوع شهرسازی نیست؛ مسئلهای حقوقی، اجتماعی و حتی اخلاقی است. اینکه فضاهای شهری چگونه طراحی، اجرا و نگهداری میشوند، نشاندهنده آن است که چه کسانی در معادله قدرت جای دارند.
تبعیض فضایی زمانی رخ میدهد که برخی گروهها بهصورت نظاممند از استفاده مؤثر و عادلانه از فضاهای عمومی محروم میشوند. این تبعیض ممکن است آشکار باشد، مانند نبود مسیر ویلچر در پیادهروها یا نبود پارکهای مناسب کودکان در مناطق کمدرآمد یا پنهانتر مانند قرارگیری ناهمگون خدمات شهری که دسترسی را دشوار میکند. در بیشتر موارد، این پدیده حاصل بیتوجهی در سیاستگذاری و نگاه متمرکز بر منافع اقتصادی در طراحی شهرهاست. شکلگیری تبعیض فضایی از مراحل اولیه برنامهریزی شهری آغاز میشود. گاهی اوقات نبود آمار دقیق از وضعیت اقشار کمبرخوردار، نبود مطالعات جامعهشناختی و اقتصادی دقیق و استفاده از مشاوران فاقد نگاه عدالتمحور باعث میشود تصمیمات نهایی به نفع گروههای فرادست اتخاذ شوند. همچنین استفاده ابزاری از مفاهیمی، چون زیباسازی شهری یا توسعه اقتصادی، در صورتیکه بدون لحاظ منافع همگانی انجام گیرد، زمینهساز حذف اجتماعی میشود. به بیان دیگر، بسیاری از تصمیماتی که در ظاهر فنی و بیطرف جلوه میکنند، در عمل تبعیضآمیز هستند.
قانون چه میگوید؟ حق بر شهر و عدالت فضایی
حق بر شهر و همچنین برخی مواد قانونی در برنامههای توسعه شهری بر لزوم دسترسی برابر همه شهروندان به فضاهای شهری تأکید شده است. اصل بیستم قانون اساسی تأکید دارد همه افراد ملت اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. پس تساوی حقوق شهروندان در برابر قانون مورد تأکید است که شامل بهرهمندی از امکانات شهری نیز میشود. با این حال، نبود قوانین اجرایی مشخص و جامع برای الزام شهرداریها به رعایت عدالت فضایی موجب شده تا در عمل این حقوق در سطحی شعاری باقی بماند. بهعنوان مثال در آییننامههای مربوط به طراحی معابر شهری کمتر به نیازهای معلولان یا سالمندان توجه شده است. همچنین طرحهای تفصیلی و جامع شهری بهرغم الزاماتی که در چارچوب نظری خود دارند، در اجرا دچار ضعفهای ساختاریاند. از سوی دیگر، رویههای قضایی مشخصی برای پیگیری نقض حق بر فضاهای عمومی وجود ندارد و همین موضوع موجب شده است شهروندان امکان پیگیری حقوقی در برابر حذف از فضاهای شهری را نداشته باشند.
چه کسانی حذف میشوند؟ اقلیتهای فضایی در دل شهر
اقلیتهای فضایی کسانی هستند که در طراحی شهر دیده نمیشوند. سالمندان با نبود رمپ و سطوح مناسب، معلولان با پلههای بلند و باریک، کودکان با فقدان فضای بازی ایمن و ساکنان مناطق حاشیهنشین با کمبود روشنایی و امنیت شبانه، همه قربانیان طراحیهایی هستند که تنها برای گروهی خاص از مردم شهر برنامهریزی شدهاند. این نابرابری در فضا، بازتابی از نابرابری در قدرت و نمایندگی است. در این میان، حتی زنان نیز در بسیاری از موارد با حذف فضایی مواجهاند؛ نبود امنیت در شب، فقدان روشنایی کافی در مسیرهای فرعی یا کمبود امکانات فرهنگی و ورزشی مناسب برای زنان از مصادیق این مسئله است.
راهکارها؛ چگونه میتوان به عدالت فضایی نزدیک شد؟
اصلاح سیاستهای شهری، تدوین آییننامههای اجرایی برای طراحی فراگیر، مشارکتدادن گروههای آسیبپذیر در فرایند برنامهریزی و شفافسازی بودجههای شهری از مهمترین راهکارهایی هستند که میتوانند به رفع تبعیض فضایی کمک کنند. همچنین آموزش مدیران شهری به اهمیت حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی و ایجاد سازوکارهای نظارتی مؤثر نیز ضروری است. علاوه بر این استفاده از ارزیابی اثرات اجتماعی پیش از اجرای پروژههای بزرگ عمرانی میتواند از تبعات ناخواسته حذف برخی اقشار جلوگیری کند. یکی دیگر از راهحلها، ایجاد مکانیسمهای مشارکت مردمی در شورای شهر و شهرداریهاست. این مشارکت میتواند به شکل نظارت شهروندی، حضور نمایندگان گروههای حاشیهای در جلسات مشورتی یا حتی طراحی مشارکتی پروژههای کوچک محلهای صورت گیرد. رسانهها نیز میتوانند با تولید محتوا درباره عدالت فضایی، افکار عمومی را نسبت به این مسئله حساس کنند.
در فقدان عدالت فضایی، شهر به موجودی بیروح بدل میشود؛ جایی که خیابانهایش برای خودروهاست، پارکهایش برای تبلیغ است و پیادهروهایش محل عبور سریع، نه مکث و معاشرت. این در حالی است که منشور حقوق شهروندی «حق بهرهمندی برابر از فضاهای شهری» را جزء الزامات دانسته است، اما این اصول در عمل، گاه قربانی منافع اقتصادی، بیتوجهی مدیریتی یا نگاه کالایی به زمین شهری میشوند. محرومیت از فضاهای عمومی تنها یک چالش فنی یا زیباشناختی نیست، بلکه به معنای حذف انسانها از صحنه زندگی اجتماعی است. هر نیمکت حذفشده، فرصتی است که از سالمندی گرفته میشود؛ هر پل عابر پیاده بدون آسانسور، یک فرد دارای معلولیت را به انزوا میراند. تبعیض فضایی، زخم کوچکی نیست؛ زخمی است بر پیکر برابری اجتماعی. وقت آن رسیده که از طراحی برای «اکثریت» عبور کنیم و به طراحی برای «همگان» برسیم.