جوان آنلاین: من یک دخترم. دختر ایرانی! مالک رنگ صورتی و منتسب به خندههای ظریف و روح لطیف. دختری که اگر پدرش عاشق باشد، او را روی سر مینشاند و به اوج میرسد. وقتی اعراب دخترکان را بیرحمانه زنده به گور میکردند و حضورشان را انکار، پیامبر مهربانی برای دفاعشان به پا خواست و خدا به خودش یک دختر داد که در جهان یگانه است. وقتی توی هر خانه که دختر بود، چراغی از امید و شادی خاموش میشد، نبی اکرم (ص) دختران را ستایش کرد. آنها در ذات خود تجلی لطافت و زیباییاند. پر از عطر و طعم زندگی. احترام گذاشتن به دختر یعنی ارج نهادن به آیندهای که در دستان و دامان اوست. هرچه مهر بدهی مهربانی درو خواهی کرد و جامعه مهربانتری خواهیم داشت. دخترها لطیفاند. ولی ضعیف نه! آنها شرایط یکسان میخواهند و از جنسیت زدگی بیزارند. آنها میخواهند فرصت برابر داشته باشند. چیزی که قضاوت میشود عقل، هوش و شعورشان باشد نه فیزیکشان. آنها مملؤ از اراده و قدرتاند. نمیشود نقش آنها را در ساخت یک جامعه فرهنگی یا حتی سیاسی نادیده گرفت. هرکجا مردی موفق شده، پای یک زن در میان بوده است. هرچند نگاه جامعه خیلی نسبت به آنها تغییر کرده، اما هنوز با چالشهای فرهنگی بسیاری مواجهاند. درست وقتی دختران ما خلبان یا راهی فضا میشوند، عدهای هنوز در گوشه و کنار این کشور، زیر فشارهای سنگین فرهنگی و سنتهای غلط، هنوز محکوم به ازدواج اجباری و ممانعت از تحصیل هستند. دختران امروز مطالبهگرند. آنها نمیدانند چرا گاهی به خاطر مؤنث بودنشان دچار محدودیت میشوند ولی در عوض فشار همسر بودن، مادر بودن و گاهی شاغل بودن را با هم تحمل میکنند؟ چرا حقوق آنها کمتر است ولی وقتی با همسرشان با هم به خانه میرسند، یکی حق استراحت دارد و آن یکی محکوم به کار کردن مضاعف در نقشهای دیگر است؟ چرا مردها به خودشان اجازه تحقیر میدهند و حتی موقع رانندگی یک زن او را ارجاع میدهند به شستن لباس و پختن غذا در خانه؟ چرا محیطهای فرهنگی برای آنها کم است و اغلب ناامن؟ چرا آنها توی تصمیمگیریها نقش کمتری دارند؟ چرا توانایی و ادراک او را در حد شوخیها و روابط عروس و مادر شوهر و خواهر شوهر تنزل میدهند؟ دختران امروز دوست دارند مستقل باشند. روی پای خودشان بایستند و کسب درآمد کنند. مثل مردها شاید بیشتر غیرت دارند و تفاوتها برایشان انگیزه محکمی است که به قله فکر کنند. اراده آنها مثال زدنی است. دختر ایرانی توی هر عرصهای پا میگذارد گل میکارد. وقتش رسیده نگاه پدرها به آنان تغییر کند. اصلاً همه چیز باید از خانه شروع شود. از مادر یا پدری که بین دخترها و پسرهایش فرقی نمیگذارد. از مادری که برای علاقه دخترش اندازه پسرش میجنگد و مشتاق است. از خانهای که فشارهای افراطی را از روی دخترها بردارد و به او فرصت دیده شدن دهد. به آنها فرصت اشتباه بدهد بدون اینکه ترس از طرد شدن باشد. باید همان اندازه که مراقب تفاوتهای این دو جنس هستند، او را قوی، با اراده و با اعتماد نفس بار بیاورند. اگر دختر ایرانی اعتماد به نفس داشته باشد، اگر به قدر کافی دیده شود، مجبور نیست برای اثبات حضورش دست به هرکاری بزند. اگر توانایی او دیده شود، خیلی اصراری ندارد آرایش کند یا لباسهای خاص بپوشد برای دیده شدن. آنان میخواهند خود واقعیشان باشند.