جوان آنلاین: حسن حمزه، فعال رسانه در تلگرام نوشت:
اخیراً در رسانهی چینی سوهو گزارشی تحلیلی منتشر شده که نگرش استراتژیک پکن به تغییر رویکرد اخیر ایالات متحده از خاورمیانه به سمت منطقه آسیا-اقیانوسیه را منعکس میکند. این گزارش تحت عنوان آمریکا ایران را رها کرده و به سمت چین نشانه رفته است؟ به قلم تحلیلگران سیاسی-نظامی چینی، دیدگاه رسمی پکن نسبت به تحولات ژئوپلیتیک اخیر را آشکار میسازد.
از منظر استراتژیستهای چینی، تغییر محور توجه آمریکا از خاورمیانه به سوی منطقه اقیانوس آرام بیانگر یک اعتراف ضمنی به ناکامی استراتژیهای واشنگتن در خاورمیانه است. اقدام اخیر آمریکا در ارائه اولتیماتوم به ایران برای پذیرش توافق هستهای جدید، همراه با تلاش برای تقویت آموزشهای نظامی مشترک در اقیانوس آرام در گفتمان استراتژیک چین بهعنوان «راهبرد انحرافی» تفسیر میشود که هدف آن پوشاندن شکستهای پیدرپی سیاست خارجی آمریکا است.
تحلیلگران چینی متذکر میشوند که علیرغم تهدیدهای مداوم آمریکا برای «بریدن یک تکه از چین» از طریق جنگهای تجاری و فشارهای اقتصادی، پکن توانسته با بهرهگیری از بازار داخلی عظیم و زنجیره تأمین انعطافپذیر خود، مقاومت قابلتوجهی نشان دهد. این روایت در رسانههای چینی بهعنوان نشانهای از ناکارآمدی «راهبرد مهار چین» مورد تأکید قرار میگیرد.
از دیدگاه استراتژیک چین، افزایش فعالیتهای نظامی آمریکا در منطقه آسیا-اقیانوسیه بیش از آنکه نشاندهنده قدرت واشنگتن باشد، حاکی از اضطرار و واکنش دفاعی در برابر رشد نفوذ منطقهای چین است. در این چارچوب، راهبرد پکن را میتوان با مفهوم کلاسیک «عمل کردن در سکوت» توصیف کرد: به جای واکنشهای نمایشی، چین ترجیح میدهد به طور سیستماتیک قابلیتهای راهبردی خود را در زمینههای هوش مصنوعی، سلاحهای مافوق صوت، سیستمهای بدون سرنشین و تکنولوژیهای فضایی تقویت کند.
نکته کلیدی در تحلیل استراتژیک چینی، ارتباط بین موضع آمریکا در قبال ایران و مسئله تایوان است. از نگاه استراتژیستهای چینی، تلاش آمریکا برای رسیدن به توافق با ایران، تنها با هدف آزادسازی منابع و توجه بیشتر به «مهار چین» صورت میگیرد. همزمان، اظهارات اخیر فرمانده فرماندهی هند-اقیانوس آرام آمریکا درباره افزایش ۳۰۰ درصدی «فشار نظامی» چین بر تایوان، بهعنوان تلاشی برای مشروعیتبخشی به افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه تفسیر میشود.
گفتمان استراتژیک رسمی پکن، اصرار دارد که مسئله تایوان صرفاً یک موضوع داخلی چین است و هرگونه مداخله خارجی در آن را به منزله نقض حاکمیت ملی تلقی میکند. در این چارچوب، راهبرد بلندمدت چین برای تایوان، که شامل توسعه نفوذ اقتصادی، فشار دیپلماتیک و در صورت لزوم، آمادگی نظامی میشود، بهعنوان یک راهبرد جامع و چندوجهی معرفی میگردد که در تقابل با رویکرد تکبعدی و نظامیگرایانه آمریکا قرار دارد.
در نهایت، روایت استراتژیک چین، تحولات ژئوپلیتیک اخیر را در بستر گذار تاریخی از هژمونی تکقطبی آمریکا به سوی نظم چندقطبی تفسیر میکند. در این گذار، چین خود را نه بهعنوان یک رقیب صرفاً نظامی، بلکه بهمثابه الگویی متفاوت از توسعه و مدیریت نظام بینالمللی معرفی میکند که بر همکاریهای اقتصادی (مانند ابتکار یک کمربند-یک جاده)، احترام به حاکمیت ملی و مخالفت با مداخلهگرایی استوار است. این روایت، ضمن تأکید بر مزیتهای استراتژیک چین، سعی دارد تصویر کشوری مسئولیتپذیر در عرصه بینالمللی را ارائه دهد که برخلاف آمریکا، به دنبال ثبات و توسعه پایدار است، نه هژمونی نظامی.