جوان آنلاین: رضاخان سواکوهی، پس از سپری شدن یک سده از کودتای ۱۲۹۹، برای محققان ژرفکاو و اندیشمند تاریخ معاصر ایران معمایی حل شده است. هم برکشندگانش معلومند هم کسانی که گام به گام او را بر تخت سلطنت نشاندند و هم کارنامهای که مجموعه اینان رقم زدند و نهایتاً زمینهها و شکل رفتنش. آنچه امروز در تلویزیونهای مثلث اسرائیل، امریکا و انگلیس خودنمایی میکند، تنها جولان یک توطئه و تدارک جدید است. تلاشی است برای آنکه صدای تاریخ به مردمان این عصر نرسد! برای آنکه جریان اغواگری بتواند دوباره سلطه یابد و نهایتاً لالاییای است برای خوابکردن جوانانی که آن دوره را ندیدهاند. هم از این روی امروز، بازروایی رضاخان اهمیتی افزون یافته است. اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، درصدد است تا تصویری واقعی از نامبرده ارائه کند. این پژوهش از سوی گروه تاریخ مؤسسه قدرولایت تولید شده و انتشارات آن نیز روانه بازار نشرش کرده است. تارنمای ناشر در معرفی این کتاب نکات پی آمده را مطرح ساخته است:
«رضاخان باید حقایق کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را بازگو کند و به خاطر قول و قرارهایی که با یک کشور بیگانه، استعمارگر و اشغالگر برای حفظ منافع آنها گذاشته بود، محاکمه شود. رضاخان باید در پیشگاه ملت بزرگ ایران از چرایی اقدامات جنایتکارانه خود علیه اجنبیستیزانی، چون میرزاکوچک خان جنگلی، کلنل محمدتقیخان پسیان و شیخمحمد خیابانی بگوید و محاکمه شود. رضاخان و تیم همراه او به خصوص منورالفکران باید پاسخ دهند که چرا و با چه توجیهی اقدام به تغییر سبک زندگی مردم کردند؟ و سبک زندگی غربی را - که بیگانه با مفاخر و عقاید و حیثیت آنان بود- آن هم به صورت سطحی و لالهزاری، به مردم تحمیل کردند و جنایت عظیم مسجد گوهرشاد و اهانت به حرم شریف رضوی (ع) و اجبار زنان به کشف حجاب را مرتکب شدند؟ رضاخان باید به خاطر غصب املاک و اموال مردم و به خاک سیاه نشاندن خانوادهها و ایلات و عشایر که در کتابهای پژوهشگران و اسناد غربیها فراوان ذکر شده و به او جانور زمینخوار و دزد سیری ناپذیر لقب دادهاند، محاکمه شود. رضاخان باید به خاطر قانونشکنیها و ضدیت با قانون مشروطه و طویله خواندن مجلس شورای ملی و دخالت گسترده در انتخابات مجلس و سلب مسئولیت وزرا و متصدیان امور و زیانها و خساراتهای مالی فراوان که به کشور وارد کرد، پاسخگو بوده و محاکمه شود... این محاکمه برای جلوگیری از تحریف تاریخ لازم به نظر میآید. تحریف، یعنی بریدن ارتباط بین نسلهای یک ملت، یعنی آدرس غلط دادن به نسلهای جدید برای گمشدن آنان، یعنی تاریک ساختن گذشته یک ملت و غبارآلودکردن فضای ذهنی فردی و جمعی عناصر مختلف ملت. این نتایج ناشی از تحریف تاریخ، فضا را برای بیگانگان و سلطهطلبان آماده و باز میکند تا آنچه مورد نظرشان است در ذهن و عمل ملت مورد تهاجم قرار دهند. در واقع با در اختیارگرفتن فکر، ذهن و هویت ملت، او را در جهت مورد نظر خود به کار و تلاش وامیدارند. در میان انبوه نوشتههای مورخان و نویسندگان حاضر در دورخ رضاشاه، محمدرضا و خاطرههایی که از نزدیکان آنان منتشر شده است و همچنین در میان اسناد و مدارکی که بعدها از سوی وزارت خارجه و سرویسهای اطلاعاتی کشورهای حامی رژیم پهلوی انتشار یافته، اطلاعاتی وجود دارد که بازخوانی و بازیابی آنها حقایق بسیاری از حوادث و رخدادها و اقدامات دوره رضاشاه را آشکار میسازد.»