جوان آنلاین: هزاران پزشک ایرانی که سالها برای تحصیل پزشکی در خارج از کشور زحمت کشیدهاند، امروز در صف بازگشت ماندهاند؛ نه بهخاطر کمسوادی، بلکه بهخاطر سازوکاری ناکارآمد که کشور را از نیروی انسانی ارزشمند محروم کرده است.
هزینههایی که باز نمیگردند
بسیاری از خانوادههای ایرانی، برای تحقق رؤیای فرزندانشان در رشته پزشکی، خانه فروختهاند، وام گرفتهاند و پسانداز سالها را صرف تحصیل آنها در کشورهای مختلف کردهاند. این دانشجویان، در دانشگاههایی در روسیه، ترکیه، مجارستان، اوکراین و کشورهای دیگر، با زبان دوم تحصیل کردهاند، با ادبیات علمی بینالمللی آشنا شدهاند و از نزدیک با نظامهای درمانی مدرن کارآموزی دیدهاند.
اما حالا که زمان بازگشت و خدمت فرا رسیده، آنها با دیوارهای بلاتکلیفی، بوروکراسی و آزمونهای پیچیده و بیثبات روبهرو هستند؛ آزمونهایی که سالبهسال منابع و سیاستهای آن تغییر میکند، بدون تقویم منظم و بدون شفافیت.
پزشکان آماده خدمت به محرومین
در بسیاری از نقاط کشور، بهویژه مناطق دورافتاده و محروم، نبود پزشک به بحران درمانی بدل شده است. برخی مراکز درمانی تنها هفتهای یک بار پزشک عمومی دارند؛ بیمار برای یک عمل ساده باید صدها کیلومتر راه طی کند.
در همین شرایط، پزشکان ایرانی که در کشورهای دیگر درس خواندهاند، آماده خدمت هستند، اما مجوز ورود یا طبابت به آنها داده نمیشود. این تناقض آشکار، کشور را با دو بحران موازی مواجه کرده است: کمبود پزشک در داخل، و سرریز پزشکان بیکار در خارج
کیفیت بالاتر، اما بیاعتماد
برخلاف تصور رایج، بسیاری از این دانشآموختگان سطح علمی قابل قبولی دارند. تحصیل به زبان دوم، دسترسی به منابع علمی روز دنیا، تجربه کار بالینی در مراکز آموزشی بینالمللی و آشنایی با استانداردهای جهانی، آنها را نهتنها در سطح قابلقبولی، بلکه حتی گاه فراتر از پزشکان داخلی قرار میدهد.
با این حال، بهجای بهرهگیری از این سرمایه انسانی، ساختار فعلی با نگاه سختگیرانهای که گاه ریشه در انحصار آموزش پزشکی دارد، مانع جذب آنها شده است. در عمل، کشور نیروهایی را که هزینه آموزششان را خانوادهها پرداخت کردهاند، و دولت هیچ هزینهای برای آنها نپرداخته، به حال خود رها میکند.
وعدههایی که هنوز محقق نشدهاند
پیش از انتخابات، رئیسجمهور فعلی، دکتر مسعود پزشکیان، بر لزوم بازگشت نخبگان و جذب ایرانیان تحصیلکرده در خارج تأکید کرده بود. جمله معروف او در مناظرهها که گفته بود» باید کاری کنیم جوانانی که در خارج تحصیل کردهاند، بتوانند به کشور بازگردند و خدمت کنند« هنوز در ذهن بسیاری از خانوادهها باقی مانده است.
اما در عمل، نه تنها هیچ تسهیلی ایجاد نشده، بلکه بسیاری از خانوادهها میگویند فرزندانشان حتی نتوانستهاند در آزمون معادلسازی شرکت کنند یا پاسخ روشنی درباره مدارکشان دریافت کنند. وعده بازگشت نخبگان، فعلاً در حد شعار مانده است.
زیان سهجانبه؛ دولت، خانواده، بیماران
عدم جذب این پزشکان، کشور را از چند جهت متضرر کرده است:
دولت ناچار است هزینههای چندبرابری برای آموزش پزشک از ابتدا، یا تأمین کمبود نیرو در مناطق محروم بپردازد از دیگر سو خانوادهها بدون بازگشت مالی یا شغلی برای فرزندانشان دهها هزار دلار سرمایهگذاری کردهاند و همچنین بیماران نیز قربانی نابرابری دسترسی به خدمات پزشکی شدهاند؛ چه در مناطق محروم، چه در کلانشهرها با صفهای درمانی طولانی. این در حالی است که راهحل، در یک تصمیم درست و یک سازوکار اجرایی روشن نهفته است.
راهحلهایی روشن، اجرایی و فوری
برای بهبود این وضعیت، میتوان اقداماتی از قبیل طراحی سامانهای شفاف، برای معادلسازی مدارک پزشکی، برگزاری آزمونهای منظم و استاندارد با اعلام منابع و تقویم از پیش تعیینشده، ایجاد دورههای تکمیلی در دانشگاههای علوم پزشکی برای هماهنگسازی پزشکان مهاجر با نیازهای کشور و همچنین تعریف سازوکار کارورزی برای ارزیابی عملی بهجای اتکا کامل به آزمون تئوری را برشمرد.
وقت تصمیمگیری است
اکنون زمان آن رسیده که نگاه سختگیرانه و پیچیده، جای خود را به تصمیمسازی هوشمندانه بدهد. پزشکان ایرانی که با هزینه شخصی در خارج تحصیل کردهاند، میتوانند بخشی از راهحل بحران درمان در کشور باشند. بستن درها به روی آنها، یعنی محرومکردن بیماران، اتلاف سرمایه انسانی، و عقبنشینی از منافع ملی.
این تصمیم، تنها نفع گروه خاصی را حفظ میکند؛ در حالیکه گشایش آن، منافع یک ملت را تأمین خواهد کرد.