جوان آنلاین: هفت، هشت ساله بودم که با ورزش زورخانهای آشنا شدم. آن هم خیلی اتفاقی. بعد از کسب عنوان قهرمانی در نونهالان استان قم همسایه ما که مرد بزرگی از پیشکسوتان ورزش زورخانهای بود گفت میدانی اصل کشتی، ورزش زورخانهای است؟ من نمیدانستم که زورخانه و ورزش زورخانهای چیست. همانطور که هنوز هم بسیاری با این ورزش باستانی ایران آشنایی چندانی ندارند. وارد زورخانه که شدم ضرباهنگ مرشد مرا چنان به خود جذب کرد که دیگر هرگز نتوانستم از آن جدا شوم به طوریکه علاوه بر ورزش زورخانهای با شاگردی مرشد اسحاقی به سمت مرشدی هم کشیده شدم؛ راهی که در دانشگاه نیز با خواندن موسیقی و تربیتبدنی دنبال کردم.
۳۰سال حضور در این رشته باعث شد تا با پوست، گوشت و استخوان مشکلات آن را لمس کنم. من دقیقاً از پایه شروع کردم؛ از نونهالی، اما طی همه این سالها متوجه شدم که مردم تا چه اندازه دانش و اطلاعاتشان در خصوص ورزش باستانی کشور همچون زبان مادری که باید پاس داشته شود کم است. در روزهای جوانی بارها و بارها به واسطه اتفاقات تلخی که نشان از اطلاع نداشتن مردم که از این رشته داشت، دلسرد شدم، اما عشقی که در کودکی به این ورزش در من ایجاد شده بود مانع از آن شد که از زورخانه دور شوم. بارها شده بود وقتی به عنوان مرشد ضرب میگرفتم برخی قدیمیها با دلخوری بلند میشدند و میگفتند مقلدین فلان مرجع باید این محل را ترک کنند، چراکه به گفته ایشان هرنوع موسیقی حرام است درحالی که این موسیقی مذهبی و سنتی ماست که آیتالله مرعشی علاقه زیادی به آن داشتند. همینطور امام راحل و حتی آقا که همین چند روز پیش به تحسین پهلوانکهای ما که در بیت مقابل ایشان برنامه داشتند پرداخت.
نداشتن دانش در خصوص ورزش زورخانهای، اما به مخالفت برخی قدیمیها با ضرباهنگ مرشد ختم نمیشد. در دانشگاه که موسیقی میخواندم متوجه شدم که بسیاری از دانشجویان و بیشتر اساتید ما هیچ اطلاعی در خصوص مرشدی ندارند درحالی که مرشدی جزئی از هنر است و باید زیرمجموعه خانه هنر و موسیقی قرار گیرد، در جشنوارهها حضور پیدا کند و مورد توجه کارگردانها قرار گیرد تا بتوانیم آن را به درستی به دنیا معرفی کنیم. اما حتی وقتی تربیت بدنی خواندم هم متوجه شدم ورزش زورخانهای در تربیتبدنی ما نیز جایی ندارد. البته مدتی است در علمی-کاربردی از سوی فدراسیون و با حمایتهای آن گنجانده شده است، اما توجه به ورزش زورخانهای به عنوان ورزش باستانی ایران باید به مراتب بیش از اینها باشد.
اخیراً آموزش و پرورش طرحی به اسم شهید طوقانی داده به این شکل که آن هفت، هشت و ۱۰ دقیقهای که قرار است دانشآموزان سر صف ورزش کنند با ضرباهنگ مرشد باشد و قرار است این مرشد از جمع خود دانشآموزان باشد که این خیلی خوب است، چراکه هم میتواند باعث استعدادیابی شود و هم ایجاد علاقه بین دانشآموزان کند، اما باید شاهد اجرای چنین طرحهایی در دانشگاهها نیز باشیم. باید به طور خاص و ویژه به این رشته نگاه شود. درست است که ورزش زورخانهای زیر نظر فدراسیون است، اما مرشدها میتوانند زیر چتر حمایتی خانه موسیقی و هنر باشند. پر واضح است که هنوز بستر لازم برای چنین اقداماتی مهیا نیست، اما تشویق باستانیکاران از سوی رهبری این امیدواری را ایجاد کرد که شرایط ورزش زورخانهای تغییر کند. رادیو، تلویزیون و رسانهها بهترین ابزار برای تبلیغ این رشته و باز کردن باب آشنایی مردم با آن هستند. همانطور که در عصر جدید ورزش زورخانهای توانست دو مرتبه به واسطه رأی مردم به فینال راه یابد؛ موفقیتی که نشان از جذابیت آن برای مردم داشت، اما باید دنبال اجرای طرحهای اصولی و علمی باشیم. چرا نباید ورزش زورخانهای ما در دانشگاهها تدریس شود؟ چرا استاتید ما در دانشگاه و علوم تربیت بدنی نباید با ورزش زورخانهای، تاریخچه و حرکات آن
آشنا باشند؟
بیش از ۳۰ سال حضور در این رشته باعث شده تا با مشکلات آن به خوبی آشنایی داشته باشم. هرچند هنوز تبلیغات و زیرساختهای زیادی برای آشنایی مردم با این رشته و استقبال عموم لازم است، اما گاهی نیز اندکی زور میخواهد برای پشت سر گذاشتن یک سربالایی و قرار گرفتن در سرازیری که دیدار با رهبری و تشویق ایشان میتواند همان اهرم برای قرار گرفتن ورزش زورخانهای در سرازیری توجه باشد. زورخانه مثل مسجد دوم است، اما تعداد زورخانههای ما کمتر از هزار عدد است. درحالی که شهرهای ما بیش از هزار است.