فرقی نمیکند سوار مترو باشی یا در ترافیک تهران و پشت چراغ قرمز، کمی که معطل شوی میبینی افرادی با ادبیاتی شبیه به هم درخواست کمک دارند، اکثراً مریض دارند و اجاره خانه شان هم عقب افتادهاست و چشم امیدشان به مردمی است که البته خودشان هم کم و بیش با این مشکلات روبهرو هستند، بالاخره هم تعداد زیادی از افراد دلشان به حال این افراد میسوزد و کمک اندکی هم شده به آنها میکنند، در حالی که همه در جریان هستند که بخش زیادی از این افراد نیازمند واقعی نیستند و فقط عضو یک شبکه مافیایی هستند که تکدیگری را شغل خود قرار دادهاند و شاید درآمد ماهانه آنها از فرد کمککننده نیز بیشتر باشد. با وجود اینکه سال هاست قرار است مسئله تکدیگری در شهر تهران و دیگر کلانشهرهای کشور سروسامان پیدا کند و حداقل به شکل شناسنامه دار معلوم شود که چه کسی واقعاً نیازمند است و چه کسی متکدی، اما هیچگاه این برنامه شکل عملیاتی به خود نگرفتهاست. برای بررسی آخرین اقدامات انجامشده در خصوص ساماندهیهای این افراد به سراغ مدیر عامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران رفته ایم و به عنوان مسئول بخشی که از نزدیک و کف خیابان با این افراد درگیر هستند، با او گفتگو کرده ایم. متن گفت و گوی «جوان» با احمد احمدی صدر در این خصوص در ادامه ارائه میشود.
وعدههای زیادی در مورد مسئله متکدیان داده شده، چه مقدار از این وعدهها انجام شده و آخرین کارهایی که در خصوص بحث متکدیان در شهر تهران انجام شده چیست؟
در مورد متکدیان تکلیف مشخص است. دریچهها و دروازههای تهران روی تمام کشور و خارج کشور باز است و اتباع خارجی که درصد قابلتوجهی از متکدیان را تشکیل میدهند همچنان به تهران ورود دارند که اینها باید توسط اداره اتباع وزارت کشور و پلیس جمع و رد مرز شوند این اتفاق نیز خدا را شکر شروع شدهاست، سرعت آن البته کم بود که الان جدیتر شده. چند روز پیش جلسهای با دوستان فراجا داشتیم و این مسئله دارد به صورت جدی دنبال میشود که اینها رد مرز شوند و، اما آن چیزی که باید به شکل جدی در حوزه اتباع اتفاق بیفتد، هنوز نیفتادهاست.
اتباع خارجی چند درصد از متکدیان شهر تهران را تشکیل میدهند؟
الان بیش از نیمی از متکدیان را تشکیل میدهند و نیم دیگر نیز کسانی هستند که از شهرستانها به سمت تهران میآیند و به صورت سازماندهی شده، شبکههای مافیایی هستند که دیگران در حال ساماندهی آنها هستند.
این شبکهها شناسایی شدهاند یا این فقط پیش بینی شماست؟
نه اینها واضح هستند؛ هم پلیس آمار آنها را دارد و هم خیلی ساده شناسایی میشوند.
اگر شناساییشده هستند پس چرا طی این چندین سالی که خبرهایی در مورد وجود مافیای تکدیگری مطرح میشود، با آنها برخورد نشده است؟
قوانین باید بازدارنده باشد. واقعیت این است که کسی سرشبکه متکدیان است و دارد با کار سازماندهی شده آنها را اجیر میکند، ولی قانون بازدارنده نیست، چون باید به شکلی با اینها برخورد شود که متنبه شوند و این کار را کنار بگذارند، وقتی این افراد با وثیقه آزاد میشوند و جریمههای سنگین یا زندان طولانیمدت برای اینها لحاظ نمیشود، خب اینها نهتنها تنبیه نمیشوند، بلکه تشویق میشوند که همین مسیر را ادامه دهند.
یعنی در این خصوص خلأ قانونی داریم؟
حتماً خلأ قوانین بازدارنده داریم. یکبار برای همیشه باید هم افزایی در این خصوص در کلانشهر تهران اتفاق افتد که یکی از آنها این است که با سرشبکهها به شکل کاملاً جدی برخورد شود و خلأ قانونی برخورد جدی با سرشبکه متکدیان و خود متکدیان برطرف شود و اگر طرف را گرفتند و به زندان انداختند، دائماً این اتفاق بیفتد. اینگونه باشد که حداقل برود یک مسیر طولانیمدتی را طی کند و دوباره بازگردد، نه اینکه سر هفته آزاد شود و به کار سابق خود بازگردد.
شما برای معتادان متجاهر هم نمیتوانید این کار را انجام دهید، چه برسد به متکدیان!
نمیتوانیم نیست، نخواستن است وگرنه خواستن توانستن است و اگر بخواهند میتوانند انجام دهند. وظیفه جمع آوری معتادان متجاهر هم با پلیس است و پلیس اراده کند میتواند جمع آوری کند.
معتادان متجاهر را به عنوان نمونه عرض کردم وگرنه در بحث گرمخانهها که قرار است افراد نیازمند سطح شهر را جمع آوری کنند نیز همین مسئله را شاهد هستیم که افراد برای یک شب جمع آوری میشوند و بعد دوباره در سطح شهر پراکنده میشوند. در مورد معتادان هم که پلیس آنها را جمع آوری میکند، دوباره بعد از مدتی در جامعه رها میشوند و براساس این تجربیات اگر متکدیان نیز جمع آوری شوند، بعد از مدتی دوباره باز خواهند گشت و با جمع آوری مشکل حل نخواهد شد.
سال گذشته خدمت دوستان عرض کردم برای اینکه یک همافزایی به وجود آید، یک پروسه سه ساله باید اتفاق افتد، مثلاً ماده ۴۲ در بحث معتادان متجاهر اصلاً اجرا نمیشود، این ماده میگوید اردوگاه کار اجباری برای معتادان متجاهری که بیش از چندبار مرتکب جرم میشوند باید ایجاد شود. یعنی قانون میگوید وقتی که پلیس یک معتاد متجاهر را سه بار، چهاربار یا پنج بار دستگیر کرده، برده مرکز و دوباره بازگشته خیابان این را باید ببرد به اردوگاههای کار اجباری و دائماً هم آنجا باشد، ولی اصلاً اردوگاه کار اجباری وجود ندارد، وقتی که وجود ندارد یعنی اینکه معتاد متجاهر دائماً به کف خیابانهای شهر باز میگردد و این روند در مورد متکدیان نیز تکرار میشود.
چند سال پیش بود که اعلام شد قرار است متکدیان و کلاً گدایان شهر را شناسایی کنند، آیا اصلاً چنین کاری انجام شد و الان شما افراد نیازمند شهر را میشناسید؟
متکدیان الان مشخص هستند و روز به روز هم دارند اضافه میشوند، چون دریچههای شهر تهران باز است.
مشخص هستند به این معناست که شما میشناسید این فرد اسمش چیست از کدام شهر یا کشور آمدهاست؟
افرادی که در طرح جمع آوری حداقل یکبار جمع آوری شدند همه شناسنامه دارند و مشخصات آنها ثبت شدهاست و کسانی که جدیداً وارد شهر تهران میشوند طی طرحهای جمع آوری جدید ثبت میشوند، البته به خاطر کرونا سه سال طرح جمع آوری انجام نمیشد، ولی ما سال گذشته شروع کردیم و دو تا طرح گذاشتیم، امسال هم طرح سوم داریم و جمع آوری متکدیان را هم روزانه داریم انجام میدهیم و شهرداری تهران روزانه متکدیان را جمع آوری میکند.
چه تعدادی تا به حال جمع شده اند؟
در طرح جمع آوری اول ما حدود هزار متکدی را جمع آوری کردیم و به مراجع قضایی فرستادیم، الان هم در طرحی که از ابتدای سال ۱۴۰۲ شروع شده هر روز طرح جمعآوری متکدیان را داریم و سامانه و گشتهای فوریتهای اجتماعی ما وقتی متکدیان را ببینند سریع اقدام میکنند.
یعنی چند نفر در طول روز؟
اگر متکدی معتاد متجاهر هم باشد شهرداری نمیتواند آن را جمع کند و چنین فردی را پلیس باید جمع کند که این خلأ است. الان شهرداری باید تشخیص دهد که فرد کنار خیابان گداست یا معتاد متجاهر؛ اگر گدایی باشد که سر چهارراه دارد گدایی میکند، شهرداری او را جمع میکند، منتها همان فرد در همان خیابان بنشیند سر همان چهارراه و موادمخدر مصرف کند، دیگر شهرداری اجازه این کار را ندارد و پلیس باید آن را جمع کند. دلیلش هم این است که حکم دستگاه قضایی برای جمع آوری معتادان متجاهر به پلیس داده شدهاست. ما درخواست خود را عنوان کردیم که مشکل تهران با این روش حل نمیشود، مشکل تهران با مدیریت یکپارچه شهری در حوزه آسیبهای اجتماعی حل میشود و اگر این مدیریت یکپارچه شهری اتفاق نیفتد تا قیام قیامت بزرگواری مانند شما باید تماس بگیرد ما هم باید بگوییم آقا زنگ نزن حل نمیشود.
ما در بحث معتادان متجاهر هم به همین نتیجه رسیدیم.
ضرب المثلی هست که کج بشین راست حرف بزن، ما هم باید راست حرف بزنیم. مشکل معتادان متجاهر و متکدیان با پاسکاری در شهر تهران حل نمیشود، اگر میخواهید جلوی پاسکاری را بگیرید کاری به دوره الان آقای زاکانی، بنده، بقیه و دیگران هم نداریم، در هر دورهای اگر مدیریت یکپارچه منسجم شهری به ویژه در موضوعات اجتماعی اتفاق نیفتد من پاس میدهم به پلیس، پلیس به بهزیستی، بهزیستی به کمیته امداد، کمیته امداد به دستگاه قضا و هر موقع هم که به من زنگ بزنید من راه در رو دارم. همین الان هم با من صحبت کردید، گفتم پلیس، قوه قضائیه، بهزیستی و غیره، خودم هم پاک و منزه هستم و هیچ ایرادی ندارم، حالا برای اینکه من از فردا پاک و منزه نباشم و از فردا بتوانید یقه من را بگیرید باید اعلام شود شهرداری تهران متولی این موضوع است و بقیه بیایند کمک کنند و همه زنگ بزنند از شهرداری بخواهند که آقای شهرداری شما متولی این موضوع هستی و ما با هیچکس دیگری نیز کاری نداریم.
شهرداری تهران حاضر است چنین مسئولیتی را قبول کند؟
ما کتباً به ریاست محترم جمهوری اعلام کرده ایم که مدیریت یکپارچه شهرداری را در حوزه اجتماعی به ما واگذار کنید تا بحث متکدیان، معتادان متجاهر، کودکان کار و زبالهگرد را یکسره انجام دهیم، ولی باید دستگاهها و نهادهای دیگر موظف و مکلف باشند در این چهار حوزه تمکین کنند. ما هم یک پروسه سه ساله تهیه کرده ایم که طی سه سال جواب تمام مردم تهران را میدهیم، یعنی میگوییم سال اول اینقدر کاهشی، سال دوم اینقدر و سال سوم اینقدر.
اینقدر یعنی چقدر و کلاً چقدر متکدی در کل تهران هست؟
عرض کردم که، چون در و پیکر تهران باز است، همینطور میآیند.
بالاخره باید یک تخمینی داشته باشید که بخواهید کمش کنید.
الان سر چهارراهها و کوچه پسکوچههای تهران ما بیش از ۲ هزار متکدی داریم که اینها روز به روز اضافه میشوند. اگر ما این ۲ هزار نفر را از کف خیابان جمع کنیم، سه روز بعد دوباره ۲ هزار نفر دیگر جای آنها میآید. دلیل آن نیز این است که تا وقتی اقتصاد سیاه کف خیابان جمع نشود با جمع کردن متکدی ۲ هزار نفر دیگر از شهرستانها و کشورهای اطراف وارد کشور میشوند.
مگر گردش مالی این کار چقدر است؟
خیلی بالاست. یک متکدی در بعضی از چهارراههای ما در ماه یک درآمد بین ۱۰، ۱۵ میلیونی تا ۴۰، ۵۰ میلیون تومانی دارد.
یک فرد یا یک عده؟
نه یک فرد در ماه حداقل ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان درآمد دارد تا به بالا و تا وقتی که این هست، طرف دیگر برای چه باید برود کار کند، بنابراین تا وقتی که هم افزایی بین دستگاهها اتفاق نیفتد، مسائل آسیبهای اجتماعی جمع نمیشود.
الان هم وزارت کشور یا استانداریها هر کدام بخش مسئولی در این خصوص مانند اداره اموراجتماعی یا ستادی در این خصوص دارند، وقتی که چندین دهه همه اینها وجود دارد، چطور این هماهنگی ایجاد نشدهاست؟
همه اینها هست، ولی مدیریت یکپارچه، متحد و واحد و به اصطلاح ما فرماندهی واحد در کلانشهر تهران وجود ندارد، هیچ کس حرف کسی دیگر را گوش نمیدهد.
مگر وظیفه ستاد وزارت کشور همین مسئله نیست، ستاد یعنی مدیریت واحد دیگر.
شهرداری، چون کف میدان است و با مردم سینه به سینه در ارتباط است و قدرت اجرایی روی زمین محسوب میشود و با گدا، معتاد، زن سرپرست خانوار، افراد مشکل دار و گرفتار در ارتباط است، زودتر کارش به نتیجه میرسد تا یک دستگاه اجرایی که با هفت طبقه بالاتر میخواهد فقط دستور صادر کند. شهرداری وقتی خودش در میدان مدیریت کند و آن عِده و عٌده را هم در اختیار داشته باشد با سهولت بیشتری این کار را انجام میدهد.
شما اگر بخواهید اقدامی هم انجام دهید، خودتان که انجام نمیدهید، بلکه میروید به نیروی انتظامی میگویید این فرد باید دستگیر شود.
الان ما به نیروی انتظامی میگوییم آقای نیروی انتظامی ممکن است شما لطف کنید این وظیفهای را که برگردنت هست، انجام دهی، نیروی انتظامی هم به ما میگوید اتوبوس بده، پول بده، محل بده و فلان بده تا من بیایم. خب وقتی قرار است من اتوبوس بدهم، محل نگهداری هم بدم، طرح نه گام تربیتی هم بنویسم، خورد و خوراک هم بدهم، پول را هم ستاد مبارزه با مواد مخدر به من ندهد، بعد هم مجبور باشم، التماس کنم خب خودم میروم جمع میکنم.
حالا خودم چطور جمع میکنم، آنجا به عنوان نماینده ویژه رئیسجمهور اختیار دارم که به پلیس محترم و عزیز بگویم که اگر جمع نکنی، نماینده ویژه رئیسجمهور در کلانشهر تهران از شما بازخواست میکند، اما در شرایط فعلی میگویم من از شهرداری تهران هستم و نهایتاً یک رده همتراز با شما و از شما خواهش میکنم که وظیفه خود را انجام دهید، حالا اگر انجام نداد چه! میگوید من انجام نمیدهم و وزارت کشور یا فلان دستگاه و نهاد باید به من دستور دهد، این خلئی است که اتفاق افتادهاست.
اگر این پاسخ شما عملی شود، فردا روزی شهرداری مشهد، اصفهان و شیراز هم وقتی میخواهند متکدیان شهرش را جمع کند، باید تبدیل به نماینده ویژه رئیسجمهور شوند.
مدیریت یکپارچه شهری یعنی اینکه در یک شهر یک نفر سکاندار باشد، الان در کلانشهر تهران، استاندار سکاندار است، فرماندار سکاندار است، وزارت کشور مستقیم سکاندار است، شهرداری هم سکاندار است، همه هستند. بعد بهزیستی هم برای خودش یک موضعی دارد. الان بهزیستی رئیس ماده ۱۶ استان تهران است که مربوط به معتادان متجاهر است. فراجا هم مسئولیت مبارزه با موادمخدر را دارد. ستاد مبارزه با مواد مخدر هم مسئولیت دارد، شهرداری هم به نوعی درگیر مسئول است. الان بهزیستی جدا میگوید من رئیس هستم، فراجا هم میگوید من رئیس هستم و دیگران هم همینطور، با این شرایط مشکل حل نمیشود.
پس ما بیشتر مشکل مدیریتی داریم تا مشکل عملیاتی.
مدیریت بحران یک بحث است، بحران در مدیریت یک بحث دیگر است، ما اگر بحران در مدیریت خود را مدیریت کنیم همه چیز درست میشود.