معصومه رضایی، ۴۸ساله، با بیش از ۱۵ سال سابقه خدمت در بیمارستان روانپزشکی رازی، نمونهای از تعهد وعشق به حرفه پرستاری است جوان آنلاین: معصومه رضایی، ۴۸ساله، با بیش از ۱۵ سال سابقه خدمت در بیمارستان روانپزشکی رازی، نمونهای از تعهد وعشق به حرفه پرستاری است. او با صبر و مهارت، بیماران روانی را که اغلب از حمایت خانواده و جامعه محروم هستند، همراهی میکند و تجربهای ارزشمند در مسیر حرفهای خود دارد. در این گفتوگو، هم کلامی ما با او را میخوانید، از چالشهای روزانه کار با بیماران روانی تا خاطرات ماندگار و توصیههای او برای پرستارانی که میخواهند در این مسیر قدم بگذارند و همچنین نگاه او به حمایتهای مردمی و دولتی که هنوز در این حوزه کمتر دیده میشود.
چه شد که بیمارستان امین آباد را برای خدمت انتخاب کردید؟
وقتی تصمیم گرفتم آزمون استخدامی بدهم، دو فرزند کوچک داشتم و مشکل شبکاری برایم بسیار جدی بود. با مسئولان صحبت کردم و توانستم جایی مشغول شوم که تا بزرگ شدن بچهها، مجبور به شب کاری نشوم. خوشبختانه موافقت شد و از آن زمان وارد خدمت خود در این بیمارستان شدم. در طول این سالها، همکارانم واقعاً صمیمی و همدل بودهاند. این صمیمیت، محیط کاری را قابل تحمل و دلپذیر میکند، به خصوص وقتی با بیماران روانی سر و کار دارید که شرایط پیچیده و طاقتفرسا دارند. اما مهمتر از همه علاقه من به بیماران روانی است. افرادی که اغلب محروم، مظلوم و فراموش شدهاند. آنها بیماران طردشده جامعهاند، کسانی که وقتی خانواده یا جامعه دچار بحران میشود، بیماری شان شدت میگیرد. کمک به آنها نه تنها زندگی بیمار را تغییر میدهد بلکه حس انسانی عمیقی در پرستار ایجاد میکند و رضایت روحی بسیار زیادی به همراه دارد. این حس، نیرویی است که هر روز مرا به ادامه کار ترغیب میکند.
تفاوت کار در بیمارستان روانپزشکی با بیمارستانهای عمومی چیست؟
در بیمارستانهای عمومی، حجم کار بالینی بسیار بالاست. باید سرم وصل کنیم، پانسمان انجام دهیم، دارو بدهیم و فشار جسمی زیادی را تحمل کنیم. در اینجا حجم کار بالینی نسبت به بیمارستانهای جنرال کمتر است. اما چالش اصلی رفتارهای غیرقابل پیشبینی بیماران مانند اقدام به خودکشی، فرار و درگیری است. برخی بیماران پرخاشگرند. فرسودگی روحی و روانی در اینجا بسیار بالاست. کار در این بیمارستان، ترکیبی از مهارت بالینی، صبر و مدیریت بحران است. ما باید هر روز مراقب رفتار بیمار باشیم و کوچکترین نشانهها را شناسایی کنیم تا بتوانیم قبل از بروز بحران، اوضاع را کنترل کنیم.
با این همه سختی، چطور هنوز با عشق و انگیزه ادامه میدهید؟
دلیل اصلی همان حس انسانی و رضایت روحی است که گفتم. پرستار روانپزشکی باید مهارت شناسایی علائم اولیه پرخاشگری بیماران را داشته باشد و پیش از بروز بحران، اوضاع را کنترل کند. پرخاشگری بیماران مانند انفجار انرژی است، اما اگر این علائم شناسایی و مدیریت شود، درگیری جدی اتفاق نمیافتد. این وضعیت ممکن است هفتهای یکبار یا دو هفته یکبار پیش بیاید، ولی دائمی نیست. مدیریت این بحرانها، مهارتهای روان پرستاری و توانایی برقراری ارتباط انسانی، همان چیزی است که شغل ما را منحصربهفرد و پرچالش میکند.
خاطرهای ماندگار از بیماران دارید؟
بله، بیماری بود به نام مجید. آرام و مؤدب بود. روز ترخیصش، وقتی به اتاق دارو آمد، دارویی که در دست داشت به سمت من پرت کرد. چند دقیقه بعد برگشت و با پشیمانی عذرخواهی کرد. این تجربه نشان داد وقتی پرستار با صبر و محبت با بیمار رفتار میکند، اثرات آن نه تنها در رفتار بیمار بلکه در احساس و رابطه انسانی بین بیمار و پرستار نیز نمایان میشود. این اتفاق برای من یک درس بزرگ بود. پرستاری فقط دادن دارو یا انجام مراقبت بالینی نیست، بلکه برقرار کردن ارتباط انسانی و ایجاد حس اعتماد است. این رابطه حتی زمانی که بیمار پرخاشگر میشود، میتواند آرامش بخش و اصلاح کننده باشد.
چه توقعی از مسئولان و مردم در حمایت از پرستاران دارید؟
نگاه مهربانتر مردم و مسئولان به پرستاران، به ویژه پرستاران بیمارستانهای روانی، بسیار ضروری است. دولت، پرستاری در این مراکز را جزء ۴ درصد مشاغل سخت و زیان آور اعلام کرده است، اما در بیمارستان ما هنوز مزایای بازنشستگی ۲۰ ساله اجرایی نشده است. پرسنل با فشار و خطر زیاد ۳۰ سال کار میکنند.
از نظر مالی، مردم کمکهایی دارند، اما ورود به بخشها به دلیل شرایط خاص بیماران محدود است. برخی بخشها شامل بیمارانی خاص است و مجبوریم در اتاقهایشان را بسته نگهداریم. پرستاران در بسیاری از بخشها تنها هستند. بنابراین حمایت مردم از نظر معنوی و رسانهای بسیار مهم است و جای خالی آن در این حوزه احساس میشود.
توصیه شما به کسانی که میخواهند پرستاری بیمارستان روانپزشکی را انتخاب کنند چیست؟
باید عشق داشته باشند و با دلسوزی کار کنند. اگر فقط دنبال شغل هستند، دوام نمیآورند. درآمد زیاد نیست، جایگاه اجتماعی هنوز پایین است و شیفتها سخت است. پرستاری شغل دل است و بدون عشق دوام نمیآورید. کسانی که فقط به دنبال یک حرفه هستند، زود خسته و پرخاشگر میشوند و انصراف میدهند.
درباره مهاجرت پرستاران چه تجربهای دارید؟
ریزش نیرو زیاد است. سالانه حدود ۲۰ تا ۴۰ نفر مهاجرت میکنند. رشته پرستاری به دلیل کمبود جهانی پرستار، مقصد مهاجرت زیادی دارد. این موضوع فشار بیشتری بر پرستاران باقی مانده در کشور وارد میکند و باعث افزایش بار کاری و فرسودگی میشود.
آیا همه پرستاران این بیمارستان تخصص روان پرستاری دارند؟
پرستاران همه لیسانس پرستاری دارند و استخدام عمومی هستند، اما ورود به بیمارستان روانپزشکی نیازمند گذراندن دورههای تخصصی روان پرستاری مانند مدیریت رفتار با بیمار، گروه درمانی، خانواده درمانی، شوک درمانی و رفتاردرمانی است. این مهارتها برای کار با بیماران روانی ضروری است و بدون آن، پرستار نمیتواند کار خود را ایمن و اثرگذار انجام دهد.
جایگاه پرستاری در زندگی شما چیست؟
پرستاری برای من شغلیالهی و برکت آفرین است. کار با بیماران محروم و سالمندان حس رضایت و معنویت را در زندگیام تقویت کرده است. بخش سالمندان بیمارستان، تجربهای بود که به من آموخت هر زندگی قابل احترام و مراقبت است. برکت کار با بیمارانی که خانواده ندارند یا نگهداری شان ممکن نیست و با هیچچیز دیگری قابل مقایسه نیست. در این سالها فهمیدهام هر لحظه کنار بیمار بودن، حتی در کارهای سادهای مثل دادن دارو یا همراهی در گروه درمانی، اثر روحی و اخلاقی بسیار عمیقی دارد. این برکت را نمیتوان با هیچ پول یا جایگاه اجتماعی سنجید.