از قدیم گفتهاند: «به مالت نناز به شبی بند است، به حسنت نناز به تبی بند است». اعتماد به نفس در صورت داشتههای معنوی عالی است، ولی از حد گذراندن آن، بدون برخورداری از داشتههای درونی، زننده و خسته کننده است. خودمحوری یا خودشیفتگی، مصداق اعتماد به نفس بیش از اندازه است. غرور بیش از حد برای اتفاقات جاری، رفتار متکبرانه، پافشاری بر افتخارات خود و بیعلاقه بودن به افتخارات دیگران، خودباوری بیش از حد، تلاش برای جلب توجه و به حساب نیاوردن دیگران، مواردی از مصادیق خودشیفتگی است.
خودشیفتهها تنها خود را سزاوار توجه میدانند. ویژگی اصلی خودشیفتگی، تکبر است. این افراد درباره موفقیتهای خود اغراق میکنند و معتقدند که آدمهای خاصی هستند و تنها افراد خاص میتوانند درکشان کنند. خودشیفتهها الزاماً خودخواه نیستند، اتفاقاً در برخی موارد دگرخواه هم هستند، اما این دگرخواهی برای خودشان است. محبت میکنند تا افراد جذب خود کنند. گاهی وقتها چنان محبت میکنند که تصور میکنید که هیچ شخصی در دنیا مهربانتر از آنها نیست. در واقع خودشیفتهها مهربان نیستند، باج عاطفی میدهند تا فرصت طلبی کنند. آنها میدانند چگونه بهترین ویژگیهای خود را - بدون اینکه غرور و تکبرشان رو شود- به نمایش بگذارند. این یک استعداد ذاتی است که افراد خودشیفته از آن به نفع خود استفاده میکنند. بله درست متوجه شدید، این افراد به شکل خاصی رقابت طلبند و البته سوءاستفادهگر و فرصت طلب هم هستند. خودشیفتهها در اطراف ما زیاد هستند. کم و زیاد قابل تشخیص هستند، اما قطعاً رفتارهای پنهانی وجود دارد که بعضاً خود افراد هم نمیدانند خودشیفتهاند. خودشیفتگی این روزها در روابط اجتماعی بسیار زیاد شده است و باعث فریب دیگران میشود. به طور مثال این افراد در ابتدای رابطه، خودشان را بسیار عالی و بی نقص نشان میدهند و درباره خوبیها و موفقیتهای خود بهگونهای باورپذیر صحبت میکنند که توجه شما جلب میشود.
اما نکات کوچکی وجود دارد که با علم به این نکات توان تشخیص خودشیفتهها را خواهید داشت. فرد خودشیفته اصرار میکند که باید حرف خودش پیش برود. دوستان صمیمی زیادی ندارد و اغلب تنها است. خودش را بالاتر از شما میبیند. در ادامه رابطه، بالاخره موقعیتی پیش میآید که شما را تحقیر و خرد میکند. در دعوا حتماً حرف خودش را پیش میبرد. اشتباهاتش را نمیبیند و قبول نمیکند. خودش را بی نقص میداند. هرگز عذرخواهی نمیکند.
در نهایت اگر بخواهید او را ترک کنید، بسیار وحشتزده میشود و تمام تلاشش را میکند تا شما را برگرداند، اما دوباره متوجه میشوید که رفتارهایش عوض نشده است. او خودش را محق میداند که نباید تنها بماند. خودشیفتهها در زندان خودبزرگ بینی محصور هستند.
تنها راه مقابله با خودشیفتهها سیستم تدافعی است که بخشی از آن زبان بدن ما است. وقتی با آنها صحبت میکنید صاف بایستید و مستقیم در چشم آنها نگاه کنید. در واقع حس مقاومت و قدرت را باید از چشمان و زبان بدن ما بگیرند. سعی کنیم پایین یا اطراف را نگاه نکنیم. شاید این کار به اندازه صاف نگاه کردن به خورشید دشوار باشد، اما اعتماد به نفس ما باعث عقب نشینی فرد خودشیفته خواهد شد.
خودشیفته عزیز! احساسات و شعور دیگران را نادیده نگیر و خودت را برتر از هر کسی و مستحق هرگونه دلسوزی و ترحمی ندان. خودت را بشکن و ادعا را کنار بگذار تا در مهرورزهای اشتباه و ظاهری، شناخته نشوی!