کد خبر: 1316786
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۱:۴۰
چند کلمه صمیمی برای هر دو شما
در همه این سال‌ها، یک چیز را از زندگی‌های واقعی یاد گرفته‌ایم. ازدواج آسان اگر از روی تفکر و آمادگی روانی باشد، فقط شروع ساده‌ای دارد، ادامه‌اش پر از کیفیت است. زوج‌هایی که با رضایت دل، نه با چشم دیگران، زندگی‌شان را آغاز کردند، حالا وسط همین شهر، دلخوش‌ترند از آنهایی که هنوز با قرض جهیزیه، دعوای خانوادگی و عکس‌های مجلل بی‌روح درگیرند
نیره ساری

جوان آنلاین: گاهی وقت‌ها، فقط باید دل بدهی، نه حساب و کتاب. بعضی از زندگی‌ها از همانجا شروع می‌شوند که بقیه فکر می‌کنند باید صبر کرد... تا وسایل کامل شود، تا وام جور شود، تا سرویس طلا خریده شود، تا مهمانی گرفته شود، تا آتلیه رزرو شود، تا ماشین را عوض کنند، تا خانه بخرند و...، اما آنهایی که منتظر این «تاها» ماندند، هنوز پشت در زندگی ایستاده‌اند. گاهی «شروع» مهم‌تر از «نمایش شروع» است. 
 
ما عادت کرده‌ایم خیال کنیم خوشبختی یک پروژه میلیاردی است! لباس، تالار، دست گل با گران‌ترین گل بازار، شام چند مدل، نورپردازی، فلان ماشین گران قرضی و اجاره‌ای، پذیرایی از ۵۰۰ نفر میهمان. تهش هم صدای خسته دو خانواده که می‌گویند: «حالا خداروشکر گذشت»، اما واقعیت این است که زندگی واقعی تازه بعد از آن شب شلوغ شروع می‌شود. آنجاست که برق لباس عروس خاموش می‌شود و برق نگاه‌تان به هم باید روشن بماند. یادمان رفته زندگی را باید «ساخت»، نه «برگزار کرد». برای خود ساخت نه اینکه برای دیگران برگزار کرد. ازدواجی که روی حساب و کتاب، همدلی، خواستن و بلوغ عاطفی بنا شود، حتی اگر با چند قاشق و لیوان ناقص شروع شود، پایدارتر از ازدواجی ا‌ست که در تالار‌های چند میلیاردی با چشم و همچشمی آغاز شده باشد. یاد آن زوج‌هایی بیفتیم که با نداشتن‌ها شروع کردند، اما دل‌شان قرص بود. نگفتند: «تا وقتی ماشین ندارم، ازدواج نمی‌کنم». نگفتند: «تا جهیزیه فلان‌طور نباشد، نمیرم سر خونه‌زندگی». نگفتند: «باید اول فلان‌جا عروسی بگیریم، بعد...» فقط گفتند: «بسم‌الله»
و حالا؟ حالا بعد از سال‌ها هنوز خانه‌شان پر از عشق است. بعضی چیز‌ها را در طول زندگی خریدند، بعضی چیز‌ها را با صبر ساختند. خریدند، اما نه برای پُز، برای دل. نه با فشار بر خانواده‌ها، بلکه با نان بازوی خودشان. از دل هم خبر داشتند، برای دل هم ساختند. حالا همان‌هایی که طعنه زدند، آرام‌تر حرف می‌زنند، زیرچشمی نگاه می‌کنند، غبطه می‌خورند. خوشبختی را عقب نینداز رفیق، دوست، همکار، خواهر، برادر و تویی که این مطلب را می‌خوانی. روز‌های عمرت را در تنهایی و بدون حامی سر نکن، دنبال خوشبختی باش، اما نه برای سرویس خواب، نه برای کابینت، نه برای فلان مدل یخچال یا تلویزیون. دختر خوب، آدمی که می‌خواهد برایت بماند، به قاشق و چنگال نگاه نمی‌کند؛ پسر خوب، آدمی که تو را دوست داشته باشد دنبال مدل ماشین و متراژ خانه‌ات نیست. به چشم‌هایت نگاه می‌کند و تو اگر واقعاً بخواهی بسازی، با دو قلب قرص، یک خانه نقلی و دلِ پرامید می‌شود ساخت و مگر زندگی چیزی جز ساختن است؟ 
شاید هنوز خانواده‌ها آماده چنین تغییری نباشند، شاید ترس از حرف مردم زیاد باشد، شاید وسوسه پُز دادن با لباس، عکس و شام‌چند مدل، دل آدم را بلرزاند...، اما تهش خانه‌ای که با آرامش ساخته شده، به هزار مراسم می‌ارزد. سادگی می‌فهمد، نمایش نمی‌فهمد. پس اگر می‌خواهی شروع کنی، با دلت شروع کن. با دلی که اهل «همراهی» باشد، نه اهل «هزینه‌تراشی» با کسی که بگوید: «بیا با نداشتن‌ها شروع کنیم تا با بودن‌ها ادامه دهیم.»
اگر زندگی‌ات را همین‌طوری ساختی، از ما به تو یادگار نگهش دار. همین‌هاست که می‌ماند. نه تالار، نه طلا و نه لباس. یادمان باشد... مایکروفر و یخچال ساید را بعداً می‌توان خرید، بود و نبود تخم مرغ پز و ساندویچ ساز اصلاً اهمیتی ندارد، سرویس طلا را چند سال بعد با دل خوش می‌توان خرید ولی چیز‌هایی هست که فقط اوایل زندگی ساخته می‌شود. اعتماد، همدلی، احساس امنیت، شوق با هم ساختنی است و اگر اینها در روز‌های اول ساخته نشوند، با هیچ برندی نمی‌شود بعداً آنها را خرید که اگر بهترین جهیزیه و خرید و عروسی را داشتی و حالت در زندگی خوب نباشد، هیچ کدام از آن تیر و تخته‌ها به دادت نخواهد رسید و هیچ کدام از آن فامیل‌هایی هم که چشم‌شان از زرق و برق مراسم و جهیزیه تو کور شد دلسوزت نمی‌شوند. شما که تازه نامزد کرده‌اید یا در فکر ازدواج هستید... شما که با هم حرف زده‌اید، اما ترس‌تان از «نداشتن‌ها» بیشتر از امیدتان به «داشتنِ هم» شده... کمی مکث کنید. چه شده که زندگی را به جای دل با ویترین مقایسه می‌کنیم؟ چه شده که تا جهیزیه کامل نباشد، مراسم نگیریم؟ چه شده که جشن عروسی را برای چشم مردم می‌خواهیم نه دل‌مان؟
چرا ازدواج برای بعضی از ما پروژه‌ای پر از استرس، وام، چشم‌وهمچشمی و قرض شده است؟ مگر قرار نبود عاشقانه، شریک زندگی انتخاب کنیم، نه شریک هزینه؟
در همه این سال‌ها، یک چیز را از زندگی‌های واقعی یاد گرفته‌ایم. ازدواج آسان اگر از روی تفکر و آمادگی روانی باشد، فقط شروع ساده‌ای دارد، ادامه‌اش پر از کیفیت است. زوج‌هایی که با رضایت دل، نه با چشم دیگران، زندگی‌شان را آغاز کردند، حالا وسط همین شهر، دلخوش‌ترند از آنهایی که هنوز با قرض جهیزیه، دعوای خانوادگی و عکس‌های مجلل بی‌روح درگیرند. ما بلدیم با نداشتن‌ها شروع کنیم، اگر بفهمیم چه چیز‌هایی مهم‌تر از داشتن است اینگونه اسیر زرق‌وبرق‌های زندگی نمی‌شویم. یاد بگیر دل بدهی، نه چک! یاد بگیر همراه شوی، نه فقط میهمان یک شب عروسی. یاد بگیر «برای بودن»، باید ساخت، نه فقط خرید و یادت نرود... هیچ‌کس، هیچ‌وقت، از یک ازدواج ساده که با همدلی و احترام شروع شده، پشیمان نشده است، اما خیلی‌ها از ازدواج‌هایی که بر مبنای چشم‌وهمچشمی و نمایش بوده، هنوز تاوان می‌دهند. باور کن... در دنیایی که همه می‌خواهند دیده شوند، تو فقط «فهمیده شدن» را انتخاب کن. ساده شروع کن و محکم ادامه بده. ازدواج اگر با دل باشد حتی با ساده‌ترین‌ها هم می‌چرخد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار