جوان آنلاین: روز تعاون و حرکتهای جهادی این حقیقت را یادآوری میکند که خدمت به مردم فقط در قالب قرارداد و نهادهای رسمی خلاصه نمیشود، بلکه تعاون با ساختاری پایدار و اقتصادی شکل گرفته و اردوهای جهادی با شور و حرارت خودجوش از ایمان، اخلاق و حس مسئولیت اجتماعی جوانان است که به گفته جامعهشناسان اگر کنار هم بازتعریف شوند، میتوانند فاصله مرکز و حاشیه را کم کنند و راهی برای کاهش بیکاری، مهاجرت و بیاعتمادی اجتماعی باشند. سلمان احمدوند، جامعهشناس با این باور میگوید: «جوان امروز درگیر بحران معناست، به همین دلیل او در جهانی پر از مصرف گرایی و انزوا، اردوهای جهادی را فرصتی برای خدمت بیمزد، تجربه جمعی و حس اثرگذاری مییابد. فرصتی که جذابیت آن نه تنها حفظ شده بلکه رو به افزایش است. بنابراین این فرهنگ باید پایدار شود و راه آن نهادینه سازی در نظام آموزشی و رسانهای، تشویق الگوهای موفق و روایتگری مستند، ایجاد شبکههای مردمی با هویت مستقل و پایدار و حمایت قانونی از کنشهای داوطلبانه است.» او معتقد است فرهنگ، زمانی نهادینه میشود که از تجربهزیسته تغذیه کند نه از شعار. در ادامه متن گفتوگو با وی را میخوانید.
روز ۱۳ شهریور روز تعاون و روز حرکتهای جهادی و امداد مردمی است. به نظر شما حرکتهای جهادی و امداد مردمی چه نسبتی با تعاون دارند؟ یا بهتر بگویم چه تفاوت و تشابهی بین این دو وجود دارد؟
در جامعه شناسی تعاون و حرکتهای جهادی هر دو در زمرهکنشهای جمعیاند که از دل نیازهای اجتماعی و اخلاقی برمیخیزند. تعاون، ساختاری مبتنی بر قرارداد، قانون و منافع مشترک اقتصادی است. اعضا در آن با هدف تولید، مصرف یا ارائه خدمات، سرمایه و توان خود را به اشتراک میگذارند. در مقابل، حرکتهای جهادی و امداد مردمی، بیشتر از جنس کنشهای داوطلبانهاند، بینیاز به ساختار رسمی و برخاسته از انگیزههای ایمانی، اخلاقی و انسانی. نسبت این دو نسبت «نهاد» و «نهضت» است. تعاون، نهادینه شده و پایدار است، حرکتهای جهادی نهضتیاند، خودجوش، پرشور و اثرگذار.
برخی میگویند امروزه تعاونیها کارکرد واقعی خود را از دست دادهاند، نظر شما چیست؟
در بسیاری از موارد بله. تعاونیها قرار بود بستر مشارکت اقتصادی مردم باشند، ولی به دلیل ضعف در مدیریت، نبود شفافیت و گاه نفوذ منافع شخصی، از مسیر اصلی منحرف شدهاند. جامعه شناسان این پدیده را نهادزدایی مینامند، یعنی نهادها از معنا و کارکرد اجتماعی خود تهی و به پوستهای بی جان تبدیل میشوند. راه احیای تعاونیها، بازگشت به اصل «مشارکت واقعی» و «اعتمادسازی» است نه صرفاً ثبت حقوقی و فعالیت صوری.
از نگاه اجتماعی، آیا حرکتهای جهادی همچنان برای مردم و جوانان جذابیت دارند؟
جوان امروز، درگیر بحران معناست. در جهانی پر از مصرف گرایی، رقابت و انزوا، حرکتهای جهادی فرصتی است برای تجربه خدمت بیمزد، زیست جمعی، خود ابرازگری و دیگر دوستی. این اردوها برخلاف بسیاری از فعالیتهای رسمی به جوان حس دیده شدن، اثرگذاری و تعلق میدهند. از این منظر، جذابیتشان نه تنها باقی، بلکه در برخی موارد روبه فزونی است.
چالشها و موانع جذب جوانان به فعالیتهای جهادی امروز چیست و چه راهکارهایی برای افزایش مشارکت آنها وجود دارد؟
چالشها و راهکارهایی در این زمینه قابل طرح است. از جمله چالشها میتوان به گسست نسلی و کاهش اعتماد به نهادهای رسمی، فشارهای اقتصادی و تحصیلی بر جوانان و همچنین ضعف در روایتگری و رسانه سازی اشاره کرد. در مقابل، راهکارهایی نیز وجود دارد؛ از جمله بهرهگیری از روایتهای انسانی و مستند در فضای مجازی، پیوند اردوهای جهادی با مهارت آموزی، کارآفرینی و ایجاد فرصتهای شغلی، شکل گیری شبکههای داوطلبی با هویت مستقل، شفاف و مردمی و نیز معرفی و ترویج الگوهای جوان موفق در عرصه جهادی.
در نگاه جامعهشناسی و رفتاری، ویژگی شخصیتی جوانانی که در اردوهای جهادی شرکت میکنند، در مقایسه با دیگر هم سن وسالانشان چیست؟
از منظر رفتاری، جوانان جهادی سرمایه روانی و معنوی بیشتری دارند از جمله تابآوری، امید و انگیزه در آنها موج میزند. کمتر فردگرا و بیشتر جمع گرا هستند. در تعاملات اجتماعی، اعتماد به نفس و مهارت ارتباطی بیشتری دارند و مهمتر از همه در برابر سختی ها، مقاومتر و مسئولیت پذیرترند. این ویژگی ها، محصول تجربه زیسته در اردوهای جهادی است. جایی که فرد نه مصرف کننده بلکه کنشگر است.
ویژگیهای شخصیتی جوانان جهادی را میتوان از منظر جامعه شناختی در چارچوب چند نظریه کلیدی تحلیل کرد؛ نخست، براساس نظریه کنش اجتماعی ماکس وبر، رفتار این جوانان اغلب در قالب «کنش ارزشی» قابل فهم است، یعنی فعالیتهای آنان نه از سر سود شخصی، بلکه در راستای تحقق ارزش هایی، چون عدالت و همیاری شکل میگیرد. این نوع کنش، نشانگر بلوغ اخلاقی و تعهد اجتماعی آنان است.
در پرتو نظریه سرمایه اجتماعی رابرت پاتنام و پیر بوردیو، جوانان جهادی در شبکههای اجتماعی فعالی حضور دارند و از سرمایه هایی، چون اعتماد متقابل، مشارکت فعال و ارتباطات مؤثر بهره مندند. این سرمایهها نه تنها در اردوهای جهادی، بلکه در زندگی روزمره نیز به تقویت حس مسئولیت و تعلق اجتماعی میانجامد. در نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا تأکید بر این است که رفتارهای اجتماعی ازطریق مشاهده، تقلید و تجربه شکل میگیرند. در فضای اردوهای جهادی، جوانان از الگوهای مثبت تأثیر میپذیرند و خود نیز به الگوهایی برای دیگران تبدیل میشوند. این فرایند، موجب تقویت خودکارآمدی و رشد شخصیت اجتماعی آنان میشود.
برپایه نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس، تعامل انسانی، گفتوگو و تصمیم گیری جمعی در اردوهای جهادی، بستری برای تحقق عقلانیت ارتباطی فراهم میکند. جایی که اخلاق، همدلی و عقلانیت در خدمت توسعه اجتماعی قرار میگیرند.
هابرماس عقل ارتباطی و ابزاری را در تقابل و تعامل میداند. عقل ابزاری، با تمرکز بر کارایی، نظم و هدف مندی میتواند در سازماندهی، تخصیص منابع و اجرای پروژهها نقش مؤثر ایفا کند، اما اگر بر اردوها سلطه یابد، روح انسانی و داوطلبانه آنها را به فرایندهایی خشک و بروکراتیک تقلیل میدهد. در مقابل، عقل ارتباطی بر پایه گفتوگو، تفاهم و مشارکت است که هویت اصلی اردوهای جهادی را شکل میدهد. تصمیم گیری جمعی، همدلی میان کنشگران و معنا بخشیدن به خدمت رسانی، همگی جلوههایی از عقل ارتباطیاند. اردوهای جهادی، زمانی اصیل و مؤثرند که عقل ابزاری در خدمت عقل ارتباطی قرار گیرد نه بالعکس.
چه توصیهای به خانوادهها دارید تا جوانانشان روحیه جهادی و مشارکت اجتماعیشان را در خود پرورش دهند؟
از آنجا که خانواده نخستین نهاد جامعه پذیری است، برای پرورش روحیه جهادی در فرزندان باید ارزش «خدمت به دیگران» را در گفتار و رفتار نهادینه کرد. فرزندان را به تجربههای داوطلبانه تشویق نمود و از الگوهای زیسته خود، روایتهایی انسانی و الهام بخش ساخت. فرزندانی که در خانواده، مشارکت را تجربه کردهاند در جامعه نیز کنشگر خواهند بود و برای نیل به اهدافشان مشارکت را به تکروی و دیگر دوستی را به خودخواهی ترجیح خواهند داد.
جوانان امروزی با مشکلاتی مانند مهاجرت، بیکاری و فشار اقتصادی روبهرو هستند. آیا اردوهای جهادی میتوانند این موانع را تسهیل و حل کنند یا نیازمند بازتعریفند؟ پیشنهاد شما چیست؟
اردوهای جهادی اگر به نهادهای فراگیر تبدیل شوند، میتوانند در کاهش بیکاری، مهاجرت و سرخوردگیهای اجتماعی بسیار مؤثر باشند. این مهم، نیازمند بازتعریف مأموریت، حمایت ساختاری و پیوند با سیاستهای کلان توسعه است. به سخن دیگر، باید از «جهادیگری نمادی» به «جهادی گری نهادی» گذر کرد.
در سالهای اخیر، فضای مجازی بستر پویشهای مردمی زیادی شده است، اما شفافیت مالی آنها همواره محل بحث بوده است. چگونه میتوان اعتماد عمومی را تقویت کرد؟
اعتماد عمومی، سرمایهای است که با شفافیت تولید میشود. برای تقویت آن باید از بن سازههای (پِلتفُرمهای) معتبر با گزارش دهی مالی دقیق بهره گرفت. نظارت مردمی و رسانهای را تقویت و پاسخگویی مستمر به افکار عمومی را نهادینه کرد. در غیاب شفافیت، حتی نیکوترین نیتها نیز به سوءظن تبدیل میشوند. راز کامکاری کنشهای خیرخواهانه، شفافیت عملکرد است.
تجربه اردوهای جهادی چه تأثیری بر توانمندسازی قشرهای محروم و توسعه عدالت اجتماعی دارد؟
اردوهای جهادی با حضور در مناطق محروم، نه تنها به ترمیم زیرساختها کمک میکنند بلکه با ارتقای آگاهی، آموزش و ایجاد حس تعلق اجتماعی، زمینه ساز عدالت توزیعی و توانمندسازی پایدار میشوند. این اردوها، پلی هستند میان «مرکز» و «حاشیه» و عامل کاهش این فاصلهاند.
چه کنیم تا این مشارکت مردمی به یک فرهنگ پایدار تبدیل شود؟
نهادینه سازی در نظام آموزشی و رسانهای، تشویق الگوهای موفق و روایتگری مستند، ایجاد شبکههای مردمی با هویت مستقل و پایدار و حمایت قانونی از کنشهای داوطلبانه. فرهنگ، زمانی نهادینه میشود که از تجربهزیسته تغذیه کند نه از شعار.