توجه و تأمل در سخنرانیها و پیامهای مقام معظم رهبری نشان میدهد یک موضوع بسیار مورد توجه و تأکید ایشان بوده است، به گونهای که تقریباً هر ساله به آن پرداختهاند، و آن زهد و سادهزیستی، دوری از دنیا طلبی و تجملگرایی است. در ادامه فرازهایی از فرمایشات ایشان را در باره زهد بخوانید.
توصیه اسلام به زهد در عین ممنوع کردن روگردانی از متاع دنیا
اسلام در این نگاه به انسان به عنوان یک فرد، توصیه میکند زهد بورزد. زهد یعنی دلباخته و دلبسته دنیا نشود؛ اما در عین اینکه توصیه به زهد میکند، قطع رابطه با دنیا و کنار گذاشتن دنیا را ممنوع میشمارد. دنیا چیست؟ دنیا همین طبیعت، همین بدن ما، زندگی ما، جامعه ما، سیاست ما، اقتصاد ما، روابط اجتماعی ما، فرزند ما، ثروت ما، خانه ماست. دلبستگی به این دنیا، دلباخته شدن به این نمونهها، در این خطاب فردی، کار مذمومی است. دلباخته نباید شد. این دلباخته نشدن، دلبسته نشدن، اسمش زهد است؛ اما اینها را رها هم نباید کرد. کسی از متاع دنیا، زینت دنیا، از نعمتهای الهی در دنیا رو برگرداند، این هم ممنوع است. «قل من حرّم زینة الله الّتی اخرج لعباده و الطّیبات من الرّزق قل هی للّذین امنوا»؛ یعنی کسی حق ندارد که از دنیا اعراض کند. ۱۳۸۶/۰۲/۲۵
زهد، علاج بیماری اساسی جامعه اسلامی
برجستهترین نقطهای که در نهجالبلاغه است، زهد است. امیرالمؤمنین (ع) آن روز که این زهد را فرمود، به عنوان علاج بیماری اساسی جامعه اسلامی فرمود و من مکرّر گفتهام امروز هم ما باید همان آیات زهد را بخوانیم. آن روز هم که امیرالمؤمنین (ع) میفرمود به شیرینیها و لذّتهای دنیا جذب نشوید، کسانی بودند که این شیرینیها و لذّتها، به دستشان نمیرسید - شاید اکثریت مردم آن طور بودند - امیرالمؤمنین به آن کسانی میگفت که فتوحات دنیای اسلام، سالهای گسترش امپراتوری و قدرت بینالمللی اسلام، آنها را متمکن، ثروتمند و برخوردار از امتیازات کرده بود؛ حضرت به آنها هشدار میداد. ما امروز همین که دو کلمه راجع به زهد بگوییم - بگوییم یک خرده ملاحظه کنید- بعضیها میگویند که آقا، اکثر مردم این چیزهایی که شما میگویید، ندارند. جواب این است که ما به آنها نمیگوییم؛ ما به کسانی میگوییم که تمکن دارند؛ کسانی که لذّتهای دنیا برای آنها آغوش باز کرده است؛ کسانی که میتوانند از راههای حرام، خودشان را به زیباییها و شیرینیهای زندگی برسانند. البته در درجه بعد به کسانی هم که از راه حلال میتوانند به آن لذّتها دست پیدا کنند، میگوییم. البته بالاترین و واجبترین زهدها این است که انسان از حرام پرهیز کند؛ پارسایی کن. دامن را پاک نگهدارد و زهد بورزد. اما زهد از لذّات حلال هم، مرتبه بالایی است. البته افراد کمتری ممکن است مخاطب این خطاب باشند. امروز هم همان روز است- با تفاوتهایی در وضعیت زمان و خصوصیات تاریخی هر دوره، که مخصوص خود آن است - کسانی که دستشان میرسد، کسانی که میتوانند از زیباییها، تجمّلات، لذّات، تنعّمات و از گسترش روزافزون زندگی بهرهمند شوند، باید آن خطابهای زهد امیرالمؤمنین (ع) را به یاد داشته باشند. البته این خطاب در مورد کسانی که مسئولیتی دارند، شدیدتر و سنگینتر است. در مورد کسانی هم که مسئولیتهای دولتی ندارند، همان خطاب هست، منتها کمتر است؛ آنها بیشتر مخاطبند. ۱۳۷۵/۰۹/۰۵
زهد، شرط خدا برای دادن مراتب و مدارج تکامل و تعالی معنوی
یک عامل دیگر [در پیشرفت اسلام]، لااقل در رأس این حرکت این بود که به خود - آنچه که به شخص و به بهرهمندیهای مادی برای خود انسان برمیگردد- بیاعتنا بودند. این عامل بسیار مهمّی است. این همه که ما در روایات، در نهجالبلاغه، در کلمات نبیاکرم (ص) و ائمه (ع) و بزرگان درباره بیرغبتی به دنیا و بیاعتنایی به زخارف دنیا برای شخص خود تأکید و توصیه داریم، بهخاطر تأثیر عظیم این عامل است. البته دشمنان اسلام و کجفهمان مسلمین، گمان کردند یا وانمود کردند که اگر در اسلام گفته شده است زهد؛ یعنی دنبال دنیا به معنای مظاهر عالم وجود و مظاهر زندگی نروید. در حالیکه مسئله این نبود؛ بلکه دنیای بد و دنیای مذموم و اینکه من و شما، خود و منافع مادّی خودمان را هدف قرار دهیم و دنبال آن باشیم، مورد نظر بود. این، آن چیزی است که بیچارهکننده و ویرانکننده و اساس بدبختیهاست. اولیای خدا- کسانیکه توانستند آن پرچم را محکم در دست گیرند و این راه دشوار را راحت، بدون خستگی و بدون از پا افتادن پیش ببرند- کسانی بودند که از این گردنه گذشتند؛ لذا در دعای بسیار خوشمضمون ندبه که در ابتدای آن، خدای متعال را بر آنچه که برای اولیایش پیش آورده است، حمد میکند؛ که یکی از آن زیباترین و پرمغزترین مفاهیم، بهخصوص در این عبارات و جملات اوّل دعا مندرج است - میفرماید: «بعد ان شرطت علیهم الزهد فی درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها»؛ آنها را به بالاترین مراتب و مدارج تکامل و تعالی معنوی رساندی؛ به آن نعمتهایی که «لا زوال له و لا اضمحلال». این نعمتها را به آنها دادی و انتخابشان کردی؛ اما این شرط را برایشان گذاشتی. پیامبر در بالاترین نقطه تعالی وجودی انسان است. این بدون کمک الهی که ممکن نیست؛ بدون زمینه دادن خدا که ممکن نیست؛ اما خدا این امتیاز را در مقابل یک شرط میدهد: «الزهد فی درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک»؛ قبول کردم و عمل کردم؛ لذا عنصری مثل پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) بهوجود میآید؛ پولادین، خستهنشو. تمامنشو. باری را بردوش میگیرند که این بار، فقط مخصوص زمان خودشان نیست؛ حرکتی را به وجود میآورند که با پایان عمر خودشان، پایان پیدا نمیپذیرد. ۱۳۷۸/۰۸/۱۵
تلاش مسئولین برای بهرهمندی از زهد امام علی (ع) در زندگی شخصی خود
من برای زندگی خودم باید به قضاوت بنشینم و ببینم آیا دنبال دنیای شخصی خودم هستم یا نیستم؟ هر کدام باید به حساب خودمان برسیم. وقتی که در بین مسئولان و برای مسئولان صحبت میشود، کاربرد، کاربرد شخصی است. یعنی هر کدام از مسئولان کشور باید سعی و تلاششان این باشد که آن چهره زهد امیرالمؤمنین (ع) را در خودشان منعکس کنند. البته زهد علی (ع)، برای ما نه قابل عمل است و نه حتی قابل درک. ما که نمیتوانیم آن گونه زندگی کنیم! اما پرتوی از آن عدالت و زهد را، شاید بتوانیم داشته باشیم. نه اینکه ما بگوییم نمیتوانیم. خود آن بزرگوار گفته است. نه اینکه ما نمیتوانیم. هیچکس نمیتواند. حتی بعضی از معصومین (ع) هم از اینکه بتوانند آن طور که امیرالمؤمنین (ع) عمل میکرد، عمل کنند، اظهار عجز کردهاند. بحث بر سر آنگونه عدالت نیست. اما رنگ ما باید همان رنگ باشد؛ ولو کمرنگ. روش ما باید همان روش باشد؛ ولو رقیق. در جهت عکس او که نباید حرکت کنیم. مسئولان باید این معنا را عملاً به مردم یاد بدهند. چسبیدن به دنیا و دویدن دنبال دنیا، برای یک مسئول در جمهوری اسلامی، نقص است و به همان معنایی که عرض شد، یک نقطه منفی است. عکس این باید باشد.
۱۳۷۱/۱۰/۱۷